کوشش سازمان امنیتی شاه برای پاککردن وی از اتهام فساد جنسی در حالی صورت میگرفت که مخالفین مبارز با پروندهسازی ساواک، متهم به برقراری رابطه با یک فاحشه میشدند.
اتهامزنی به آیت الله فلسفی : یکی از زنندهترین رفتارهای دیکتاتورمآبانه رضاشاه، اشتهای بیاندازه او به تملک املاک مرغوب بود تا جایی که یکی از عادتهای همیشگی او تا هنگام سقوط، به چنگ آوردن زمینهای دیگران در هر جای ممکنی بود.
زمینخوار حریصی که ابتدا با قرض از دیگران خانه کوچکی را در تهران برای خودش دستوپا کرده بود، در روزگار پادشاهی برای بلعیدن ایران و قباله کردن همه کشور به نام خود، میل و اشتهای بیاندازهای داشت.
اما این خصلت درباری در محمدرضا شاه پهلوی به گونه زشتتری نمایان شد؛ زنبارگی و افسارگسیختگی جنسی که فوزیه نخستین همسر شاه را ناچار به جدایی و بازگشت به مصر کرد ولی شاه، هرزگی و فساد سرسامآور خود را سرگرمی دانسته و آن را لازمه زندگی شاهانه میدانست و این حق را به خود میداد که از محل هزینههای دربار از گرانترین مراکز روسپیگری در اروپا دخترانی بور و موطلایی را با پرداخت هدایای ویژه همانند جواهرات سلطنتی، در مجالس شبانه خود شرکت بدهد.
اعتیاد به دختران اروپایی که از زمان تحصیل در سوئد در وی شکلگرفته و او را دیوانهوار دلباخته ملکههای زیبایی در اروپا و آمریکا نموده بود؛ جنونی که باعث به تورانداختن دختران ایرانی که رنگ و لعابی از اروپائیان داشتند، میشد و سرنوشت تلخی را برای سوگلیهای شاه رقم میزد.
یکی از این دختران موطلایی که رفتوآمدهای شاه با وی بر سر زبانها افتاده بود، دخترک کمسنوسال موطلایی به نام «پروین غفاری» بود.
محمدرضا به روایت دوستان و نزدیکانش گرایشی غیر قابل مهار به زنان و دختران موطلایی داشت و حلقه اول وی را در مهمانیها، دختران موطلایی تشکیل میداد.
از میهمانداران خط هوایی «لوفتهانزا» گرفته تا دختر کمسنوسال یک سرلشگر نیروی هوایی که به «طلا» معروف شده و داستان آن در میان مردم به قصه هزار و یک شب تبدیلشده بود.
فضاحت روشن شدن فساد جنسی شاه هیچگاه وی را به اصلاح رفتار خویش و یا دستکم ملاحظه افکار عمومی وادار نکرد.
بهجای آن، ساواک مجبور شد در یکی از دستورهای روزانهاش به سردبیران هشدار بدهد مبادا در داستانهایی که چاپ میشود، نام زنی بنام «طلا» انتخاب شود؛ اما این چاره کار نبود تا اینکه ساواک برای باطل کردن موج منفی واکنش مردمی و رهایی شاه، ترفندی فریبکارانه بهکاربرد.
بهاینترتیب که در مجلهها، گزارش مفصلی از عروسی باشکوه و مجلل دختری بنام طلا که در بزرگترین هتل تهران برگزارشده بود، چاپ شد که انتشار این خبر انعکاس گستردهای در میان مردم داشت.
بعدها مشخص شد که مأموران ساواک ترتیب عروسی پرتجملی را در هتل بینالمللی تهران برای دختری به نام طلا دادهاند و گزارش مفصلی از این عروسی را به مجلهها سپردهاند تا پایان ماجرای جنجالی دختری به نام طلا را که در محافل مختلف اعیان و اشراف معروف شده بود، اعلام کنند.
بههرروی این کوشش سازمان امنیتی شاه برای پاککردن وی از اتهام فساد جنسی در حالی صورت میگرفت که مخالفین مبارز بهویژه کسانی همانند آیت الله فلسفی که از سخنرانان برجسته کشوری محسوب میگشت با پروندهسازی ساواک، متهم به برقراری رابطه با یک فاحشه میشدند.
برای باورپذیر نمودن اتهامات به آیت الله فلسفی عکسهای ساختگی به سفارش ساواک تهیه و از راه پُست دولتی در سراسر کشور توزیع میشد و ساواک را عملاً تبدیل به مرکز اتهامزنی جنسی نموده بود گرچه وجود قرائن فراوان بر ساختگی بودن آن باعث گردید این ترفند مأموران ساواک کارساز نشده و مردم آن را توطئهای کثیف بدانند.
بهعنوان نمونه در تمامی تصاویر بهیادگارمانده از آیت الله فلسفی مشخص است که ایشان هیچگاه انگشتر به دست نمیکردند ولی در تصویر منتشرهی ساواک، فرد مزبور و البته جعلی، دو انگشتر به دست دارد و آن هم به طرز عجیبی نه در انگشت کوچک و انگشت حلقه که در بین علما مرسوم بوده و تأکید روایات بر آن است؛ بلکه در انگشت میانی و اشاره که هیچ فرد حوزوی و حتی مذهبی به این شیوه از انگشتر استفاده نمیکند.