کشور « جمهوری آذربایجان »، از همسایههای شمالی ایران، بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در ۱۹۹۱م اعلام استقلال کرد. این کشور نیمه کوهستانی با جمعیتی حدود 10میلیون نفر، علاوه بر منابع عظیم نفت و گاز، دارای منابع غنی مس، آهن و آلومینیوم نیز هست و پنبه، غلات، توتون و چای، از محصولات کشاورزی آن به شمار می رود.
درآمدهای سرسام آور نفتی و کشاورزی این کشور، با اصلاحات اقتصادی و اجتماعی همراه نیست و قدرت سیاسی در آذربایجان، ساختاری به ظاهر دموکراتیک دارد. این قدرت مطلقه بیش از دو دهه است که در دست خاندان علیاف قرار دارد.
آمارها نشان میدهد که حداقل 96% مردم جمهوری آذربایجان را مسلمانان تشکیل میدهند که بیش از 85% آنها شیعه دوازده امامی هستند. آذربایجان از منظر نسبت شیعیان، بعد از ایران دومین کشور شیعه نشین به شمار میرود. اما در چند دهه اخیر، با اعمال نفوذ آشکار صهیونیسم، محدودیتهای زیادی برایشان اعمال شده است.
شیعیان آذربایجان از دیرباز به حفظ شعائر مذهبی و انجام فعالیتهای دینی اهتمام داشتهاند. در دورههای حاکمیت تزارها و شوروی، این تلاشها به شکل مبارزات دینی بروز مینمود. این مبارزات اغلب به دلیل ماهیت استبدادی نظامهای غیرمسلمان حاکم بر آذربایجان، پس از چند سال و با کشتارهای برنامه ریزی شده و وسیع دینداران و عالمان، خاموش میگشت.[1]
در اوایل دهه ۱۹۲۰م در پی آغاز نظارتهای شدید کمونیستی و محو شعائر مذهبی به دستور لنین، ۸۰۰ عالمِ شیعی در آذربایجان شهید شدند که از این تعداد ۱۷ نفر از آنها در حوزههای علمیه نجف، قم و مشهد تحصیل کرده و دارای درجه اجتهاد بودند. برجستهترین این مجتهدان شهید آیت الله سید عبدالغنی بادکوبهای و آیت الله شیخ قدرت الله ابراهیمی بودند که به طرز فجیعی اعدام شدند.[2]
الهام علیاف، رئیس جمهور کنونی جمهوری آذربایجان ، پس از پدرش حیدر علیاف در سال ۲۰۰۳ م به قدرت رسید. وی در همهپرسی سال 2009 م، قانون اساسی این کشور را تغییر داد که بر اساس آن مادامالعمر میتواند نامزد ریاست جمهوری شود! به ویژه پس از تکیه زدن وی بر کرسی ریاست جمهوری، بیشترین میزان نزدیکی سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و امنیتی آذربایجان با آمریکا و اسرائیل رقم خورده است.
تحلیلگران مسائل آذربایجان بر این باورند که در ۵ سال اول پس از استقلال این جمهوری، رشد و گسترش اندیشههای ایرانی در آن کشور بسیار درخور توجه بوده است. ارتباط سهل و روان شیعیان آذربایجان با ایران، به ویژه مناطق آذری نشین، عامل مهمی بود که سبب تقویت روحیه مذهبی در شیعیان جمهوری آذربایجان میگشت.
سفرهای زیارتی شیعیان آذربایجان به ایران به ویژه مشهد مقدس و تحصیل طلاب علوم دینی این کشور در حوزههای علمیه ایران نیز سبب تحکیم جایگاه شیعه در آذربایجان میشد. اما به مرور، دوره افول و تضعیف فرهنگ شیعی ایرانی در این جمهوری آغاز شد.
دلایل پیش آمدن چنین وضعیتی عموماً عدم همکاری دولت باکو در نتیجه تلاشهای گسترده محافل غربی و صهیونیستی عنوان میشود. ضعیف بودن بنیان دینی مردم در اثر زیستن طولانی مدت در محیط ضددینی کمونیسم نیز از علل بروز این وضع برشمرده میشود.
علی رغم این تحول، علمای شیعه ایرانی هنوز جایگاه درخوری در کشور آذربایجان دارند. علاوه بر دیدگاهها و تفکرات دینی ـ سیاسی رهبران جمهوری اسلامی ایران، دیدگاههای فقهی و سیاسی مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد فاضل لنکرانی، مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی و آیت الله العظمی سیستانی، طرفداران مشخص خود را در آن کشور دارد. [3]
استقلال آذربایجان و تشکیل دولت ملی به دست شیعیان، فرصت مناسبی برای پیروان این مذهب بود تا از تنگناهای نظام ضددینی شوروی بیرون آیند و به احیای مذهب خود همت گمارند.
عوامل خارجی در منطقه، این رویداد را تقویت میکرد که بهترین فرصت در این زمینه، وجود کشوری قدرتمند و تأثیرگذار چون ایران بود که بر پایه ایدئولوژی شیعی اداره میگردد. تأثیرات انقلاب اسلامی ایران بین شیعیان آذربایجان بسیار زیاد بوده است.
شکلگیری جریانهای اسلامگرای شیعی، مستقیماً متاثر از فضای انقلاب اسلامی بود. به همین علت، ایران به حمایت جدی از جریانهای اسلامگرا پرداخته است که باعث تقویت آنان شده است و از طرفی آنها هم ارتباط خود را با جمهوری اسلامی ایران پنهان نکردهاند که باعث شده این جریانها بیشتر زیر فشار حاکمیت و افکار عمومی قرار گیرند و جریانی غیر بومی تلقی شوند. [4]
از آنجا که ماهیت نظام سیاسی آذربایجان، سکولار و مبتنی بر جدایی دین از سیاست است، امیدواری زیادی برای شیعیان وجود ندارد که دولت از تفکر و ایدئولوژی مذهب شیعه که مذهب اکثریت مردم این کشور است، حمایت کند.
ایجاد محدودیت در زمینه استفاده از حجاب در اماکن عمومی نظیر دانشگاههای دولتی، ممنوعیت پخش اذان در مساجد و محدودسازی برخی مراسمهای مذهبی برای شیعیان در سالهای اخیر، از جمله سختگیریهای دولت در برابر اجرای احکام شیعی بوده است.[5]
علاوهبراین، ایجاد رابطه با آمریکا و اسرائیل و گسترش نفوذ ناتو از سوی دولت آذربایجان، از جمله موضوعاتی است که همواره مورد انتقاد دولت و جریانهای مذهبی نزدیک به جمهوری اسلامی ایران بوده است.
از این رو ایجاد رابطهی باکو و رژیم صهیونیستی و آمریکا، بنبستی در توسعه امنیتی، سیاسی و اجتماعی در سطح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان ایجاد کرده است.
یکی از دلایل اصلی مبارزهی دولت باکو با مذهب تشیع، مطالبه این نوع رفتار از سوی رژیم صهیونیستی با هدف جلوگیری از قدرت گرفتن شیعیان در کنار مرزهای جمهوری اسلامی ایران میباشد.
سفر وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به باکو همزمان با ایام محرم، نمونهای از پیگیری رژیم صهیونیستی برای سوق دادن دولت باکو به اعمال محدودیتهای روز افزون علیه تشیع، مخصوصا در ارتباط با عزاداری ماه محرم در جمهوری آذربایجان محسوب میگردد.
نوع نگاه مسئولان درجه یک آذربایجان به ایران، باعث شده است که در این کشور از ایران به عنوان یک «رقیب متخاصم» نام برند. نمود این مسأله در رفتار مقامات آذربایجانی کاملاً مشهود است.
دولت جمهوری آذربایجان از آذر ماه سال 94؛ پس از حمله نیروهای امنیتی و قشون داخلی به ناردان - که مذهبیترین نقطه این کشوراست- در ایام اربعین حسینی، سبک جدید و البته خشنی از تشیع ستیزی در پوشش مبارزه با آنچه افراط گرایی و رادیکالیسم شیعی! مینامد را آغاز نموده است.
حدود دو ماه قبل از این هم با اجرای سناریوی جدیدی در گنجه - که از دیرباز به عنوان شهر امام حسین (علیه السلام) شناخته میشود - روند اعمال محدودیت علیه شیعیان از جمله دستگیری و حتی کشتن دینداران شیعی را شدت بخشیده و در ادامه همین سناریو با طرح ادعای خود ساخته احتمال بروز اغتشاش در ایام محرم، محدودیتهای سنگینی را برای از رونق انداختن مراسمات حسینی، و جلوگیری از شکلگیری تجمعات چند ده هزار نفری عزاداری اعمال نموده است که برخی از این محدودیتها عبارتند از:
– ممنوعیت برگزاری هر گونه مراسم عزاداری در خارج از مساجد و زیارتگاهها، اعم از شهرها و قصبهها
– ممنوعیت برگزاری مراسم عزاداری در خانهها
– غیر مقبول (ممنوع) بودن حضور کودکان در مراسمات عزاداری و ممنوعیت غیبت دانش آموزان از حضور در مدارس طی روز عاشورا و اعمال جرایم سنیگن مالی برای مدیران مدارس و متولیان مساجد که مانع حضور کودکان در مراسم روز عاشورا نشوند؛ همراه با سه هزار منات جریمه برای مدیران و دو هزار منات برای متولیان مساجد
– ممنوعیت اجرای آئینهای عزاداری توسط روحانیون مردمی و تحصیل کرده در حوزه علمیه قم که دارای مجوز از اداره مسلمانان قفقاز نیستند.
– الزام روحانیون مساجد به سخنرانی در چارچوب متون ارائه شده از سوی اداره مسلمانان؛ که این متون هیچ گونه سنخیتی با مکتب ظلم ستیز امام حسین (علیه السلام) ندارند.
– ممنوعیت نصب پرچمهای عزاداری در خارج از محوطه داخلی مساجد و زیارتگاهها
– احضار مکرر روحانیون و فعالان اسلامی به ادارات پلیس و هشدار در خصوص رعایت موارد مد نظر آنان
– ایجاد محدودیت برای فعالیت فروشگاههای عرضه کننده محصولات مذهبی و…[6]
جمهوری اسلامی با توجه به اهداف دیپلماسی فرهنگی در ایران که در راستای تمدن نوین اسلامی شکل یافته (شناساندن وضع موجود بر اساس آموزههای مکتب امامین انقلاب، پیرامون آگاهی سازی و رهایی از نظام سلطه، رساندن پیام انقلاب در جهت تغییر وضع موجود، و صدور انقلاب و هویت فرهنگی اسلامی - ایرانی (هویت ملی) لازم و ضروری است که زمینه اعمال تمام ابزارهای قدرت نرم، به ویژه دیپلماسی عمومی و به طور خاص دیپلماسی فرهنگی، اعتلا و استیلای فرهنگ شیعی و اندیشههای انقلاب اسلامی در دومین کشور شیعی جهان یعنی آذربایجان فراهم کند.
پی نوشت:
1. کتاب «هویت قومی در جمهوری آذربایجان» الیاس واحدی از انتشارات مؤسسه مطالعات بین المللی ابرار معاصر تهران؛ پایگاه خبرگزاری اهل البیت(ع) ابنا
2. azararan.ir/fa/index
3. بایرام بالجی، سرنوشت مذهب شیعه در آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی، پایگاه اینترنتی:http://bashgah.net/pages5276.html
4. اشرافی، مرتضی، تعامل و یا سلطه روسیه بر تاریخ سیاسی جمهوری آذربایجان، پایگاه سیاسی ـ اجتماعی کریمه اهل بیت "، به آدرس اینترنتی: www.karimeh.com
5. واحدی، الیاس، هویت قومی در جمهوری آذربایجان، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، 1386.صص 93-106
6. پایگاه خبری شفقنا- https://fa.shafaqna.com/?p=628945
دولت جمهوری آذربایجان از آذر ماه سال 94؛ پس از حمله نیروهای امنیتی و قشون داخلی به ناردان - که مذهبیترین نقطه این کشوراست- در ایام اربعین حسینی، سبک جدید و البته خشنی از تشیع ستیزی در پوشش مبارزه با آنچه افراط گرایی و رادیکالیسم شیعی! مینامد را آغاز نموده است.