پیوند آسمانی امیرالمومنین و حضرت زهرا سلاماللهعلیهما، از شروع تا پایان، الگوی کاملی برای جوانان در زمینههای مختلف است. بندگی خدا و تقوای الهی، راز شکوه این زندگی آسمانی بوده است. با در نظر گرفتن دیانت و ایمان، به عنوان مهمترین مؤلفه انتخاب همسر، زندگی، پایهای استوار پیدا میکند.
ازدواج امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها بیشک، برترین الگو در تمام زمینههای مرتبط با ازدواج است. امروزه برخی خانوادهها به علت دوری از سبک زندگی علوی - زهرایی و روی آوردن به سبک زندگی غربی، در زمینه ازدواج دچار ناکامی شدهاند و آمار زیاد طلاق، تأییدی بر این مطلب است. ازاینرو، سزاوار است با بررسی این ازدواج، به راز اصلی برگزیده بودن آن پی ببریم.
این پیوند الهی نمونهای کامل و بینقص برای انتخاب همسر، انجام مراسم عروسی و سبک زندگی اسلامی شمرده میشود. ثمره این ازدواج فرخنده، فرزندانی بود که سرآمد عصر و زمان خود و الگوی ابدی برای بشریت در تمام مؤلفههای فردی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی بودند.
دیانت؛ رمز ماندگاری این پیوند
در تحلیل این حد از موفقیت این ازدواج، عوامل متعددی به ذهن میآید؛ خویشاوندی، ویژگیهای ظاهری مثل زیبایی، مال و ثروت، شهرت و... اما بهراستی، علت اصلی چه بوده است؟ بررسی و توجه به عامل اصلی برتری و والایی این ازدواج میتواند به جوانان در امر ازدواج کمک کند. با دقت در روایات ناظر به این ازدواج به این نکته میرسیم که دیانت و تقوا، اساس و ریشه این پیوند متعالی و شگفتانگیز بوده است.
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله میفرمایند: «مَن تَزَوَّجَ امرَأةً لا يَتَزَوَّجُها إلاّ لِجَمالِها لَم يَرَ فيها ما يُحِبُّ و مَن تَزَوَّجَها لِمالِها لا يَتَزَوَّجُها إلاّ وَكَلَهُ اللّهُ إلَيهِ، فعلَيكُم بذاتِ الدِّينِ؛[1] هر كه با زنى به خاطر زیباییاش ازدواج كند، دلخواه خود را در او نبيند و هر كه با زنى به خاطر مال و ثروتش ازدواج كند خداوند او را به همان مال و ثروت واگذارد، پس بر شما باد [ازدواج با] زنان متديّن.»
در روایتی دیگر، به چهار نوع انگیزه در انتخاب همسر توسط مرد اشاره شده است؛ «تُنكَحُ المَرأةُ على أربَعِ خِلالٍ: على مالِها و عَلى دِينِها و عَلى جَمالِها و عَلى حَسَبِها و نَسَبِها، فعلَيكَ بذاتِ الدِّينِ؛[2] با زن به خاطر چهار ويژگى ازدواج مى شود: ثروتش، زيبايیش، دين داریش و شرافت و خانوادهاش؛ و تو با زنان متديّن ازدواج كن.»
در سوی دیگر، همین توصیه به دختران در مورد انتخاب شوهر نیز وجود دارد. پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله میفرمایند: «هرگاه كسى به خواستگارى نزد شما آمد و دینداری و امانتداری او را پسنديديد، به او زن دهيد...»[3] و نیز در روایتی، امام مجتبی علیهالسلام در پاسخ به مردى كه با ايشان درباره ازدواج دختر خود مشورت کرده بود، فرمودند: او را به مردى باتقوا شوهر ده؛ زيرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد، گرامیش میدارد و اگر دوستش نداشته باشد، به وى ستم نمیکند.»[4]
در این ازدواج مقدس، با توجه به دیانت و تقوای واقعی امیرالمؤمنین علیهالسلام و یگانه بانوی اسلام، بهترین رویدادها و رفتارها گزارش شده است؛ از جمله: «انتخاب همسر براساس بندگی خدا، نه ثروت و شوکت[5]، کم گرفتن مهریه[6]، تشریفات ساده عروسی[7]، جهیزیه در حد وسایل ضروری برای تشکیل زندگی و نبود وسایل تجملاتی[8] درک متقابل (به خدا سوگند! هرگز كاري نكردهام كه فاطمه خشمگين شود و او را به هيچ كاری مجبور نكردم... او نيز هرگز مرا خشمگين نكرد و برخلاف ميل باطنی من، قدمی بر نداشت)[9].»
بهراستی، ایمان و تقوای هر یک از زن و شوهر در زندگی که بر مبنای خداباوری و معادباوری استوار است، موجب میشود، زندگی رنگ و بوی الهی بگیرد. در چنین فضایی زن و شوهر به انجام وظیفه و مسئولیت خود توجه داشته و خود را از تجاوز به حقوق دیگری بازمیدارند. هر اندازه روح تقوا و دیانت در زندگی افراد، کم رونق شود، احساس مسئولیت در برابر کارهای خود و دیگران کمتر میشود.
در شرایط کنونی که سبک زندگی غربی سبب شده ایمان، اعتقادات و تقوا از ملاکهای اولیه برخی ازدواجها نباشد و امور دنیایی مانند ثروت، تجملات و... اساس شمرده شود، جوانان ما باید با الگو قرار دادن زندگی امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت به دیانت و تقوای شریک زندگی خود، کوشش ویژه داشته باشند.
در پایان، ذکر این نکته مهم است که تأکید بر دینداری، به معنای درنظرنگرفتن ملاکهای دیگر نظیر زیبایی، وضعیت اقتصادی، خانواده و دوستان همسر و... نیست، بلکه به معنای این است که دینداری و تقوا، باید ملاک اصلی باشد.
پینوشت
[1] ریشهری، ميزان الحكمه،ج5، ص88، حدیث8029.
[2] همان، حدیث 8033.
[3] همان، حدیث8035.
[4] همان، حدیث 8036.
[5] یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلام، ج۲، ص215.
[6] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۹۳، ص۱۷۰، روایت۱۰.
[7] یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلام، ج۲، ص۲۱۴.
[8] شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص۵۸-۵۹.
[9] اربلی، كشف الغمة في معرفه الائمه، ج1، ص373.