منشور تربیتی بزرگ‌مربی اسلام

10:50 - 1401/04/08

یکی از ابعاد سبک زندگی اسلامی که باید در جوامع اسلامیْ تبیین و تشریح شود، شناخت و بررسی سبک زندگی زندگی پیشوایان معصوم علیهم‌السلام در تربیت دینی کودکان است.

تربیتْ از حیاتی‌ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن، انسان به سعادت مطلوب نائل می‌آید. سبک زندگی پیشوایان معصوم علیهم‌السلام، خصوصاً امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، در تربیت دینی فرزندانشان (از پیش از تولد تا پایان عمر)، اصول و روش‌هایی داشته که از لحاظ دینی و آداب و روش تربیتی، بهترین روش برای اقناع  و سیراب شدن روح و جان فرزندانشان بوده و اثرات مطلوبی به دنبال داشته است.

بنابراین باید با اقتدا به روش‌ها و اصول تربیتی معصومین علیهم‌السلام، به ویژه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، در تربیت دینی فرزندان خود و جامعه اسلامی طبق سیره عملی آن بزرگواران بکوشیم.

بزرگ مربی اسلام، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، در سخنان گهربار خود بارها و بارها از این امر مهم پرده برداشته و آثار و نتایج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی‌توجهی به آن را بیان داشته‌اند.

پیش از بیان دیدگاه‌های امیرالمؤمنین در این زمینه، مناسب است نوع نگرش حضرت امیرالمؤمنین به فرزند را ذکر کنیم.

امیرالمؤمنین

میراث گرانبهایی از جنس ادب و تربیت

برخلاف نگرش برخی افراد که بیشتر به فرزند به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی والدین، عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین می‌نگرند، امام علی علیه‌السلام فرزند را عطیه‌ای الهی برشمرده‌اند که در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد کافی می‌رسد و آنگاه در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر می‌آید؛ چنان‌که ایشان معتقدند: «لَا مِيرَاثَ‏ كَالْأَدَبِ‏»؛[1] «میراثی مانند ادب و تربیت وجود ندارد».

هرگز املاک و دارایی‌های مادی با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان قابل مقایسه نیست؛ چنان‌که آن حضرت فرمودند: «خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لِأَبنائِهِم الأَدَبُ»؛[2] «گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می‌گذارند، ادب است».

فرزند صالح، نیکوترین یادگار

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح، و پیامد بی‌توجهی به امر خطیر تربیت را رشد یافتن فرزند ناصالح برشمردند و برای هر یک از این دو، آثار و نتایجی مثبت و منفی بیان نمودند.

از دیدگاه آن حضرت، فرزند صالحْ مایه انس و آرامش والدین است؛ چنان‌که در روایاتی می‌فرماید:
_ «الْأُنْسُ‏ فِي‏ ثَلَاثَةٍ: الزَّوْجَةِ الْمُوَافِقَةِ وَ الْوَلَدِ الْبَارِّ وَ الْأَخِ الْمُوَافِقِ»؛[3] «انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و همرأی انسان باشد». 
_ «الْوَلَدُ الصَّالِحُ‏ أَجْمَلُ الذِّكْرَيْن‏»؛[4] «فرزند صالح، زیباترین یادگار نیک است».

فرزند ناصالح، آلوده‌کننده شرافت بازماندگان

آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مورد توجه قرار داده و همه رهروان صدیق خود را از بی‌توجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است.

ایشان فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیب‌ناک‌کننده پیشینیان خود معرفی می‌کند: «وَلَدُ السَّوْءِ يَهْدِمُ الشَّرَفَ وَ يَشِينُ السَّلَف‏»؛[5] «فرزند ناشايست، شرافت را از بين مى‌برد و نياكان را بدنام مى‌كند».

همچنین در کلامی دیگر، از فرزند ناصالح به عنوان آلوده‌کننده پیشینیان و فاسدکننده اولاد و بازماندگان خود یاد می‌کند:«مَا زَالَ‏ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّه‏»؛[6] «زبير همواره از ما اهل بيت [و از ياران خاص ما] بود تا آنكه فرزند شومش، عبدالله، نشو و نما كرد [و پدر را گمراه ساخت]».

منشور تربیتی بزرگ مربی اسلام

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی علیه‌السلام، دیدگاه تربیتی گران‌سنگی را ارائه نموده‌اند؛ آنجا که می‌فرمایند:
«أَيْ بُنَيَ‏ إِنِّي‏ لَمَّا رَأَيْتُنِي‏ قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً وَ رَأَيْتُنِي أَزْدَادُ وَهْناً بَادَرْتُ بِوَصِيَّتِي إِلَيْكَ وَ أَوْرَدْتُ خِصَالًا مِنْهَا قَبْلَ أَنْ يَعْجَلَ بِي أَجَلِي دُونَ أَنْ أُفْضِيَ إِلَيْكَ بِمَا فِي نَفْسِي أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِي رَأْيِي كَمَا نُقِصْتُ فِي جِسْمِي أَوْ يَسْبِقَنِي إِلَيْكَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَى وَ فِتَنِ الدُّنْيَا فَتَكُونَ كَالصَّعْبِ النَّفُورِ وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْيِكَ مِنَ الْأَمْر»؛[7]
«اى فرزند، هنگامى كه ديدم به سن پيرى رسيده‌ام و سستى و ناتوانيم روى در فزونى دارد، به نوشتن اين اندرز مبادرت ورزيدم و در آن خصلت‌هايى را آوردم، پيش از آنكه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگويم يا همان گونه كه در جسم، فتور و نقصان پديد مى‌آيد، در انديشه‌ام نيز فتور و نقصان پديد آيد يا پيش از آنكه تو را اندرز دهم، هواى نفس بر تو غالب آيد و اين جهان تو را مفتون خويش گرداند و تو چون اشترى رمنده شوى كه سر به فرمان نمى‌آورد و اندرز من در تو كارگر نيفتد. دل جوانان نوخاسته، چونان زمين ناكشته است كه هر تخم در آن افكنند، بپذيردش و بپروردش. من نيز پيش از آنكه دلت سخت و اندرزناپذير شود و خردت به ديگر چيزها گرايد، چيزى از ادب به تو مى‌آموزم. تا به جدّ تمام، به كارپردازى».

ایشان در ادامه می‌فرمایند: «حَيْثُ عَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِي الْوَالِدَ الشَّفِيقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَدَبِكَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِيَّةٍ سَلِيمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِيَة»؛[8] «و چونان پدرى شفيق كه در كار فرزند خود مى‌نگرد، در كار تو نگريستم و براى تو از ادب، چيزها اندوختم كه بياموزى و به كار بندى. و تو هنوز در روزهاى آغازين جوانى هستى و در عنفوان آن. هنوز نيتى پاك دارى و نفسى دور از آلودگى».

هدف نهایی از تربیت، رسیدن به مقام عبودیت

با نگاهی به دیدگاه‌ها و سیره تربیتی امام علی علیه‌السلام آشکار می‌شود که در نظام تربیت اسلامی، هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت و عبودیت الهی است. هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم او باشد.

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام، به طور غیر مستقیم، هدف نهایی از تربیت را چنین بیان می‌فرمایند:
«مَا سَأَلْتُ‏ رَبِّي‏ وَلَداً نَضِيرَ الْوَجْهِ وَ لَا سَأَلْتُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي وُلْداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ خَائِفِينَ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَيْنِي‏»؛[9] «من از پروردگار خود، نه فرزندانى زيبارو خواستم و نه فرزندى خوش‌قدوقامت، بلكه از پروردگارم فرزندانى خواستم كه فرمانبردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتى به او نگاه كردم و ديدم از خداوند فرمان مى‌برد، شاد شوم».

پی‌نوشت:
[1]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص478.
[2]. شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج‏12، ص154.
[3]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص65.
[4]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص407.
[5]. همان.
[6]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص555.
[7]. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏16، ص66.
[8]. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏16، ص68.
[9]. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص380.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 1 =
*****