تمدن بزرگ اسلامی یکی از بزرگترین تمدنهای بشری است که قرن های متمادی به عنوان تمدن پیشرو و برتر در جهان شناخته میشد. در زمینه هنر، معماری، علم و دانش، صنعت و ... برترین نمونههای الگویی را به جهان بشری عرضه داشته و بیشترین تأثیر را در این حوزهها بر تمدن غرب نهاده است.
برخی معتقدند اسلام تمدن، هنر و معماری اسلامی ندارد. این در حالی است، که تاریخ بازگو کننده تمدن بزرگ اسلامی با داشتن والاترین نمادها و نمودهای تمدنی، برای پنج قرن متمادی است.
با هجرت پیامبر به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، والاترین برنامه های تربیتی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برای شکلگیری زیرساختهای حقیقی یک تمدن اسلامی ارائه شد. پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دولت اسلامی با کمک این زیرساختهای معنوی و با الگوبرداری از برخی مؤلفههای مادیِ تمدنهای سریانی، بیزانسی، ساسانی و رومی، بزرگترین تمدن بشری را با دمیدن روح اسلام در آن ایجاد نمود.[1]
مسلمانان، گرچه از تمدنها، هنرها و معماریهای اقوام پيشين استفاده نمودند، اما اين بدان معنا نبود كه آنان ابداع و نوآورى نداشتهاند؛ بلکه هنر و معماری اسلامی را با مبانی اسلامی عجین نموده و آن را به صورت یک میراث بزرگ، در اختیار بشریت قرار دادند.[2] درنتیجه هنر و معماری مستقلی به سبک معماری اسلامی ایجاد نمود و تأثیرات شگفتی از خود به جای گذاشت. چنانکه با معماریهای باشکوهی که در تمدن اسلامی مانند مسجد قرطبه، مسجد دمشق و کاخ الحمراء بنا کردهاند، تمدن غرب را تحت تأثیر قرار داده، به گونهای که تا مدتها، کلیساهای مسیحیان متأثر از این معماریها بودهاند.[3]
در سبک هنر و معماری اسلامی هدف غایی، خدا و انسان متعالی است.
یعنی انسان، برای رسیدن به یک زندگی غایی، هدف قرار میگیرد و اگر از امکاناتی استفاده مینماید، برای رشد متعالی انسان و رسیدن به یک زندگی دنیوی در مسیر زندگی اخروی وی میباشد. به عبارت دیگر در معماری اسلامی معمار تلاش می کند تا اثری خلق کند که در آن علاوه بر به نمایش درآوردن هنر زیبایی، بین انسان و خالق نیز ارتباط برقرار کند، به گونه ای که انسان را به سوی پرستش خداوند متعال هدایت و تشویق کند، از این رو اصول و ایده های اسلامی را - که عبارت باشد از نگاه توحیدی، علم، حیا و حجاب، اقتصاد، عبودیت، ذکر- در معماری خود مورد عنایت و توجه قرار می دهد.[4]
برای نمونه در ساخت مساجد علاوه بر اینکه هنر و معماری اسلامی را با سبک خاص و زیبای خود که شامل گنبد، رواق، شبستان، مناره، طاق و ایوان و... ایجاد نموده و حکاکی نقوشی زیبا و پر رمز و راز بر پیکر مساجد به نمایش میگذارد که فضايی معنوی را نیز برای نمازگذار و هر بیننده ای ایجاد میکند و ارتباطگیری میان مخلوق با خالق را تسهيل مینماید. برخلاف معماری غربی، که هدف غایی انسان مادی است. یعنی سبک معماری غربی تمام هدف او تأمین نیازهای مادی بشر است و هیچ سازه و مؤلفهای برای سعادت و تعالی انسان به طور غالبی، در این معماریها تعریف نشده است، چنانکه می توان آن را امروزه در سازهها و ساختههای آسمان خراش آنها به خوبی مشاهده نمود.
از آنجایی که اسلام مخالف هنر و معماری نبوده، هر جایی که زيبایى را در اطراف خويش می دید و یا در میان تمدن های بزرگ یافت مینمود، در آن روح توحید میدمید، متجلی نموده و به جهان عرضه میکرد؛ چنان که دکتر زرین کوب در کارنامه اسلامی در این باره مینویسد: «... حقيقت آن است كه معماری مسلمان در روزگاران گذشته، هر زيبایى را كه در اطراف خويش میديد، اگر آن را در خور عظمت و جلال خدا میيافت، سعى میكرد تا به هنگام فرصت براى آن در مسجد جایى باز كند ...»[5]
بنابراین، اسلام نه تنها دارای تمدن، هنر و معماری مستقلی بوده؛ بلکه قرن های متمادی این تمدن، هنر و معماری، بر دیگر تمدن ها، هنرها و معماری ها تاثیر گذاشته و غرب از عصر رنسانس تاکنون وام دار این تمدن بزرگ اسلامی است؛ چنانکه مستشرقان زیادی بر این مطلب تصریح نمودهاند.[6] برای نمونه کریستی، میگوید: «بيش از هزار سال اروپا با نظر تعجب به هنرهاى زيباى دنياى اسلامى نگاه مىكرد و آنها را اشيای خارقالعاده اى مىشمرد.»[7]
پینوشت:
1. فاطمه جان احمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، نشر معارف، نشر معارف، 1395، ص 72-90.
2. اسلامی فرد، تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام، نشر معارف، قم، 1389، ص148.
3. آل علی، اسلام در غرب (تاريخ اسلام در اروپای غربی)، تهران، نشر دانشگاه، 1370، ص155.
4. مجموعه مقالات تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی»، ج 9، ص 184 – 199.
5. اسلام و شکوفایی هنر ایرانی.
6. آشنایی با هنرهای اسلامی
7. جرجی زيدان، ميراث اسلام، ترجمه: مصطفی علم، ص68.