مسأله حجاب و مقابل یکدیگر قرار دادن طرفدارن و مخالفان آن، سالهاست که دستمایه اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران و عناصر خارجنشینی مانند مسیح علینژاد شده است. در سریال صهیونیستی تهران نیز، حجاب و اختلافاندازی بین مردم، مغفول نمانده است که حکایت از همسو بودن رژیم صهیونیستی و فعالان معاند در این مقوله دارد.
سریال تهران : مسأله حجاب و مقابل یکدیگر قرار دادن طرفدارن و مخالفان آن، سالهاست که دستمایه اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران و عناصر خارجنشینی مانند مسیح علینژاد شده است. در سریال صهیونیستی تهران نیز، حجاب و اختلافاندازی بین مردم، مغفول نمانده است که حکایت از همسو بودن رژیم صهیونیستی و فعالان معاند در این مقوله دارد.
برای مثال در سکانسی از قسمت سوم این سریال تهران دانشجویان مخالف و موافق حجاب، مقابل هم صفآرایی کرده و علیه یکدیگر شعار میدهند و در آخر کار به درگیری فیزیکی و زد و خورد بین دو گروه و دخالت پلیس میکشد. کارگردان در این صفآرایی و تقابل، جمعیت مخالفان را بیشتر لحاظ کرده و در مقابل موافقان حجاب در اقلیت هستند و در آخر نیز این مخالفان هستند که پیروز میدان به شمار میروند.
کریم به عنوان لیدر دانشجویان مخالف سخنرانی میکند، او میگوید: «همکلاسیهایش به دلایل واهی دستگیر شدهاند، این حکومت مملکت را به گند کشیده، پول نیست، کار نیست، با این همه بدبختی میخواهند مامور بیاورند، دانشگاه و لباس و حجابمان را درست کنند». صحبتهای کریم تکرار همان دلایل مغالطهآمیزی است که مخالفان حجاب مشکلات اقتصادی و معیشتی را به موضوع حجاب گره میزنند و این نتیجه را میگیرند که چون در کشور مشکلات اقتصادی داریم، پس کسی نباید به حجاب ما کاری داشته باشد.
البته همانطور که در قسمتهای قبلی نقد تاکید شد، ریشهی بسیاری از این مشکلات در استعمارطلبی آمریکا و غرب و تحریمهای ظالمانه آنهاست. سازندگان سریال تهران حتی حرکت نمادین کشف حجاب شاپرک شجری زاده در خیابان انقلاب را، در این سریال و در بین اعتراضات دانشجویان به تصویر کشیدهاند.
دلسوزی مخاطب برای مامور موساد در سریال تهران
به لحاظ چهرهشناسی و روانشناسی چهره، بازیگر نقش تامار چهرهای معمولی و معصومانه برای مخاطب دارد. از سوی دیگر، تامار اسم خود را در فیلم برای ایرانیانی که از هویت او آگاه نیستند، زهرا معرفی میکند و این انتخاب چهره و نام، برای مخاطب ایرانی انس و صمیمیت بیشتری به همراه دارد؛ به این جهت که اکثر مخاطبان ایرانی، خود و اطرفیانشان دارای چهرهی معمولی هستند و در ایران به سختی میتوان خانوادهای را یافت که از اسم زهرا برای فرزندانشان و یا در فرزندان فامیل دور و نزدیک استفاده نکرده باشند. بنابراین مخاطب بیشتر از اینکه با یک قهرمان و چهرهی متمایز و دارای ویژگیها و زیباییهای خاص از تامار روبرو باشد، با یک فرد معمولی روبرو است که به راحتی میتواند خود را به جای تامار تصور و با او همراهی کند.
علاوه بر این، کارگردان تهران، سعی در به تصویر کشیدن نقش سفیدی برای تامار است، به طوری که او با وجود مامور موساد بودن، هرگز دست به آدمکشی نمیزند، به جز قتل رئیس شرکت برق که قصد تجاوز به تامار را داشت و با حرکت ناخواسته او کشته میشود. او حتی کتککاریهایی هم که دارد، همگی در دفاع از خود بوده و هرگز نقش یک مامور سنگدل و جانی را بازی نمیکند؛ تا جایی که در قسمت پایانی فصل اول، به فراز کمالی به عنوان مهمترین دشمن خود نیز رحم کرده و اجازه میدهد او زنده بماند.
همین تصویرسازی از نقش تامار، موجب شده مخاطب با به خطر افتادن او، دلهره بگیرد؛ با درد و غصهی او، ناراحت و غمگین شود و با موفقیت و خوشحالی او، احساسی شادی و پیروزی کند. در مقابل راضیه به عنوان دخترخاله تامار که از دانشجویان طرفدار و حزباللهی به شمار میرود، فردی احمق و ساده به تصویر کشیده شده که با همکاری خود با بسیج و اطلاعات سپاه، خانوادهاش را صرفا بهخاطر یک شب پناه دادن به تامار و در حالی که آنها از مامور موساد بودن تامار اطلاعی نداشتند، قربانی بسیجیبازیهای خود میکند. اقدامات راضیه به عنوان نمایندهی طرفداران چادر و حزبیاللهی، طوری طراحی شده که حتی با خشم و سرزنش مخاطب چادری نسبت به او همراه است.
اوج این اثرگذاری بر احساسات مخاطب در قسمت چهارم سریال به تصویر کشیده شده است؛ آنجایی که چند نفر از دانشجویان بسیجی به همراه راضیه دخترخاله تامار، شبانه در محلی خلوت، تامار را تنها گیر انداخته و او را شدیداً مورد ضربوشتم قرار میدهند. در ادامه با نواختن موزیکی غمگین تامار غریبانه و مظلومانه در حالی که آسیب دیده در خیابان راه میرود. احساسات غالب انسانها بهگونهای است که از مورد ظلم واقع شدن دشمنش نیز ناراحت شده و برای او دلسوزی میکند.
کارگردان سریال تهران به خوبی از این حس ترحم و همذات پنداری مخاطب استفاده کرده و در مقابل حس نفرت از نیروهای بسیجی و اطلاعات سپاه را وارد ذهن مخاطب میکند. حس نفرتی که در ناخودآگاه مخاطب به طرفداران حجاب و نیروهای حزباللهی به وجود میآید.
ادامه دارد...