طبق ادله عقلی و نقلی نباید خداوند را شبیه هیچچیز توصیف کرد و متون مقدس را در صورت تعارض، باید به تأویل صحیح و شایسته برگرداند.

یکی از مسائلی که به گواه تاریخ تفکر انسان، همواره فکر بشر را به خود مشغول کرده است، تأمل درباره خدا و خالق جهان است.
مادیگرایان و خدا ناباوران با دانشهای تجربی که غرور علمی، آنها را تسخیر کرده، راه انکار موجودات غیرمادی را پیش گرفتهاند و صرفاً با تکیه بر حس و تجربه، خدا و ماورای ماده را موهوم و خیالی پنداشتهاند. حالآنکه هر موضوعی، مقیاس و میزان مشخص و ویژهای برای فهم دارا میباشد و این نکتهای است که ملحدان از آن رویگردان شدند.
نیافتن، دلیل بر نبودن آن نیست
انسان در فطرت خود میفهمد که اگر دانش او از درک یک حقیقت عاجز باشد و ابزار و میزانی که در محیط کار و فعالیت علمی از آن استفاده میکند، نتواند وجود چیزی را یافته و تصدیق کند، نمیتواند وجود آن را انکار کند.
بدیهی است که نیافتن دلیل بر اثبات وجود چیزی، دلیل بر نبودن آن چیز نیست. حتی اگر کسی با ابطال و نادرست بودن استدلال بر وجود یک چیزی، نتیجه گرفت که آن چیز حتماً باطل است، قطعاً به مغالطه گرفتار شده.
ساختار معیوب ذهن
امام باقر علیهالسلام در حدیثی نورانی به ساختار ناقص و محدود ذهنِ هر موجودی در مسیر شناخت خداوند اشاره کرده و فرمودند:
«خداوند، عالم و قادر ناميده نشده مگر به اين لحاظ كه علم را به علما و قدرت را به قدرتمندان عطا فرموده است. پس آنچه را كه شما در تصورات و وهمهای خود در دقيقترين معنى تشخيص میدهيد، آن آفريده و مصنوعى است مثل شما كه به خود شما باز میگردد. شايد مورچۀ كوچک بپندارد چنانکه خودش دو شاخک دارد، خداوند تعالى نيز داراى دو شاخک است؛ زيرا مورچه میپندارد كه نداشتن شاخک براى هر كس نقص است. در واقع برخورد و توصیف همه موجودات با دنیای بیرون از خودشان چنین است و اگر استدلال عقلی و منع شرعی در میان نباشد، وهم مردم آنچه را كه در حق خود كمال میشمارند بر خدا اطلاق میكنند.» [1]
بینیازی خدای واقعی
بر اساس تعالیم اسلام واقعی که برگرفته از استدلالهای عقلی و تأیید شده توسط آیات[2] و احادیث[3] متعدد است، ذات خدا بسيط و نه مركب است؛ زيرا تركیب يک موجود از اجزاى ذهنى يا خارجى، نشانه نياز او به اجزاى خود میباشد و نيازمندی، نشانه نقص در معبود است.
بنابراین خدای مورد پرستش نباید هیچ جزئی در خارج و هیچ وابستگی به ذهن داشته باشد که در این صورت «وجود مفهومی» خواهد بود، بلکه او باید یک موجود کامل و بینقص باشد که هستی و واقع، از او پُر شده باشد.
توصیف قرآن از خدا
هرچند از خداوند در آیات متعدد قرآنی و برخی احاديث، توصیفهایی ارائه شده که او را دارای اجزاء و شکلهایی شبیه انسان دانسته، اما ازآنجاکه دلیل عقلی قطعی خدای بینیاز را اثبات کرد و آیه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ؛[4] هیچچیز مانند خدا نیست» نیز بر شبیه نبودن هیچچیز با خدا تصریح کرده، لازم است اینگونه آیات قرآنی، بهگونهای توجیه و تأویل برده شوند كه به مسائل باطلی مانند تشبيه خالق به مخلوق و يا نفى خالق و يا تعطيل شناخت و يا ايجاد صورتهای ذهنى و توهمِ احاطه به ذات الهى نينجامد.[5]
توحید حقیقی یعنی نفی صفات از خدا
بر اساس رویکرد الهیات سلبی که عالمان بزرگی همچون شیخ صدوق و قاضی سعید قمی آن را پذیرفتهاند، توصیف و توضیح صحیح و کامل از یک شیء وقتی صورت میپذیرد که اشراف و احاطه کامل بر آن شیء وجود داشته باشد، اما در نظام اندیشه اسلامی هیچ چیزی بر خدا برتری ندارد که بتواند او را توصیف کند.
هرکسی که بهاندازه فهم ناقص خود، خدا را توصیف کرده، در واقع خدا را محدود به توصیفش قرار داده و حالآنکه خدا به هیچ چیزی محدود نمیشود. اینجاست که امیرالمؤمنین علیهالسلام کمال توحید و بهترین مرتبه خداپرستی را «نفی هرگونه توصیف» از خدا معرفی کردهاند.[6]
توصیه به ملحدان
سخن از خدا و اثبات آن، یک مسئله کاملاً فلسفی و مربوط به عالم وجود است. کسانی که خدا را زائیده ذهن انسان میدانند، بیتوجه از این نکته هستند که خدا، یک مفهوم نیست بلکه یک وجود واقعی است که هیچگاه با وسائل آزمایشگاهی و از طریق تجربه، قابلانکار و یا اثبات نیست.
حقیقت آن است که ذهنهای تنبل، خدا را انکار میکنند و طبق حدیثی از امیرالمؤمنین علیهالسلام، مردم دشمن چیزی هستند که از آن بیخبرند.[7]
انسانها از مسیر فطرت خدا را مییابند ولی اوهام و خیالات در برخی موارد مانع از دیدن و رسیدن به این فطرت میشوند.
پینوشت:
1.. مجلسی، بحار الأنوار، ج66، ص: 293-292.
2. اخلاص/1.
3. کلینی، الكافي، ج 1، ص: 72.
4. شوری/11.
5. کلینی، الكافي، ج 1، ص: 100.
6. صدوق، التوحيد، ص: 57.
7. سیدرضی، نهجالبلاغه، حکمت 172.