بدون شک ابزار رسانهای بهتنهایی توانایی این را دارد تا جهان مطلوب را به جهان معیوب تبدیل کند؛ چه برسد به یک مجموعه و یک نظام.

اگر روزانه به محتوای خبری برخی رسانه های خبری معاند و غربگرا (که در شرایط فعلی ارکان محتوایی فضای مجازی کشورمان را در دست گرفتهاند) نگاهی بیفکنیم با محتواهایی مملو از سیاهنمایی روبهرو خواهیم شد. روایتی سراسر منفی و مربوط به هرآنچه در مورد ایران است.
بهطورقطع هیچ فردی در کشور منکر کاستیهای موجود و فاصله شرایط مطلوب با وضع موجود نیست، اما شگرد رسانه های معاند و پروپاگاندای رسانههای داخلیشان، در قالب تیتر و توییت و تصویرِ درشت و سخیف از کاستیهای موجود است تا ایران را کشوری مفلوک و منفعل نشان دهند.
بهطورقطع هدف اصلی آنها استحالۀ سیاسی، فرهنگی و ایجاد و رعب و وحشت و ناامیدی در جامعه است. اگر بخواهیم اقدامات این رسانهها را مورد ارزیابی روانشناختی قرار دهیم، با مجموعهای از اخبار سیاه، ذهن مخاطب را تسخیر میکنند.
بهطورکلی فردی که بهوسیله پمپاژ خبریِ مکرر، مانند کلیدواژه "ناکارآمدی نظام" در ذهن او شکل میگیرد، پس از آن هر محتوای سیاهوسفید و خوب و بد را بر اساس دادۀ ذهنی ماقبل خود تفسیر میکند. حال فرض کنید این فرایند در طول روز و هفته و ماه مکرراً برای او تکرار شود؛ در این صورت کلیدواژۀ ناکارآمدی به ملکۀ ذهن او تبدیل میشود.
بدون شک ابزار رسانه ای بهتنهایی توانایی این را دارد تا "جهان مطلوب" را به "جهان معیوب" تبدیل کند؛ چه برسد به یک مجموعه و یک نظام.
به طور مثال رسانه های معاند و غربگرا بارها نظام را به سبب آمریکاستیزی و عدم رویکرد منفعلانه پیرامون احیای برجام به عدم تعامل با دنیا و بالتبع ایجاد شرایط بغرنج اقتصادی و تولید فقر و فلاکت در کشور متهم میکنند، اما در چند روز اخیر وقتی که رئیسجمهور کشورمان در اجلاس بریکس که پنج ابرقدرت دنیا در آن عضو هستند (و اگر ایران عضو آن شود به منافع متعدد اقتصادی و سیاسی دست مییابد) به سخنرانی پرداخت، هیچکدام از این رسانهها بدان نپرداختند.
دررابطهبا چگونگی مقابله با این نوع تهاجم رسانهای، مسئولین و نهادهای مربوطه باید بکوشند تا با فهم ابعاد جنگ شناختی و چگونگی آرایش آفندِ رسانهای در قالب جهاد تبیین به مقابله با جنگ رسانهای دشمن بپردازند که البته همت و تلاش نهادهای مربوطه را میطلبد و صرفاً با ارائه آمارهای کلیشهای مشکل حل نخواهد شد.