دشمنان امیرالمومنین با جهل و تعصب زائدالوصف تلاش می کنند تا نشان دهند امیرالمومنین نزد پیامبر محبوبیتی نداشته و یکی از نشانه های آن را منصوب نشدن به فرماندهی در جنگ ها می دانند.
شخصیت بینظیر امیرالمومنین علیه السلام در منظومه اعتقادی اسلام، از چنان درخشندگی برخوردار است که هیچ کس جز خدا و پیامبرش، توان توصیف ویژگیهای او را ندارند. ویژگیهای بارز شخصیت امیرالمومنین، سبب حسادت دشمنان ولایت به ایشان شده و تلاش میکنند که با ایجاد شبهه و پنهان ساختن حقیقت، نور خدا را کم سو و خاموش سازند و حال آنکه خورشید تابنده ولایت امیرالمومنین هیچگاه خاموش نخواهد شد.
محبت پیامبر به امیرالمومنین
پس از ولادت امیرالمومنین علیه السلام در کعبه، مهر و محبت سرشار پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان آغاز شد و این همراهی تا زمان تدفین پیامبر به طول انجامید. بیشک ریشه این محبت را باید در کمالات و منزلت امیرالمومنین علیه السلام نزد خداوند جستوجو کرد که بر اساس آیه مباهله[1] بر گرفته از وحدت وجود نوری امیرالمومنین و پیامبر بود.
منابع حدیثی و تاریخی شیعه و غیرشیعه گواه مهمی بر عشق و محبت روزافزون میان پیامبر و امیرالمومنین، است. به سند صحیح نقل شده[2] که عایشه در پاسخ به این پرسش که كدام یک از افراد در پيشگاه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله محبوبتر از ديگران بود؟ گفت: محبوبترين افراد در پيشگاه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فاطمه عليها السلام بود. دوباره سؤال شد: از میان مردان چه كسى محبوبتر بود؟ در پاسخ گفت: شوهر فاطمه در نزد آن حضرت از ديگران ارجمندتر به شمار میآمد. او بود كه روزها را به روزه، و شبها را به عبادت به سر میبرد.[3]
جانفشانی امیرالمومنین در جهاد
بررسی اجمالی غزوات و سریههای(جنگها) دوران رسول خدا صلی الله علیه و آله به وضوح نقش موثر و فعالیتهای کارآمد امیرالمومنین علیه السلام در تمامی آنها را نشان میدهد. آن حضرت در تمام نبردهای زمان پیامبر - به جز غزوه تبوک که به فرمان رسول الله در مدینه ماند - حضور سرنوشتسازی داشت. به یقین میتوان ادعا کرد پیروزی مسلمین در جنگها پس از تلاشهای رسول خدا، در گرو جانفشانیها و دلاوریهای مولای متقیان بود و همواره در جنگها حرف نهایی را میزد و نتیجه جنگ را برای مسلمانان با پیروزی قرین میساخت.[4]
امیرالمومنین تنها سپهسالار لشکریان اسلام
وجود پرچم در سپاه اسلام و به اهتزاز در آمدن آن، مایه دلگرمی و تقویت روحیه جنگجویان و سقوط آن به معنای شکست و مایه نومیدی آنان بود. چه جانهایی که برای به اهتزاز نگه داشتن پرچمها در جنگ فدا شدند و چه شمشیرهای که برای سقوط آن بر پرچمها فرود آمدند.[5]
پرچمداری اسلام در شرایط سخت و دشوار، یکی از ویژگیهای منحصر به فرد امیرالمومنین(علیه السلام) بود.[6] گرچه دشمنان امیرالمومنین، برای شکستن این انحصار، اقدام به دستبرد در تاریخ زده و ایشان را صرفا پرچمدار مهاجران مسلمان معرفی کردند.[7]
حسادت شدید دشمنان امیرالمومنین به اینجا ختم نشد و اهمیت بالای ویژگی علمداری امیرالمومنینعلیه السلام در جنگها، سبب میشد تا مسلمانان صدر اسلام در بازگو کردن آن به صورت علنی و آشکار تقیه کنند.[8]
پرچمداری امیرالمومنین در دنیا و آخرت
سپردن پرچم سپاه اسلام به امیرالمومنین(علیه السلام) یکی از نشانههای محبت پیامبر به ایشان بود. این رفتار بیشک به دلیل دلاوریها و شجاعت امیرالمومنین بود که پیروزی سپاه اسلام را در پی داشت اما نشان دادن شایستگی امیرالمومنین به مسلمانان و زمینهسازی برای پذیرش جانشینی آن حضرت، هدف مهمی بود که پیامبر آن را دنبال میکردند.
چنین نبود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صرفا با بیان احادیث، مردم را نسبت به فضیلت و برتری امیرالمومنین آگاه سازند بلکه مردم هر روز و در هر جهاد این مطلب را با چشمان خود مشاهده میکردند. طبیعی بود که وقتی امیرالمومنین(علیه السلام) از سوی پیامبر معظم اسلام به پرچمداری در جنگهای مهمی چون بدر و خیبر و اُحد منصوب میشدند، مقام و رتبه ایشان در نظر اصحاب، فزونى يابد.[9]
از اینرو میدان جهاد و مبارزه با شمشیر، یکی از فرصتهای مهم و جذاب برای معرفی جایگاه امیرالمومنین نزد خدا و رسولش به مسلمانان بود. نقل شده که در جنگ اُحد و در هنگامه شدت حملات دشمن، بند پرچم پاره شد و علم سپاه اسلام از دستان امیرالمومنین به زمین افتاد. مقداد به سرعت آن را برداشت و به دستانامیرالمومنین داد. در این هنگام خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله خطاب بهامیرالمومنین فرمودند:«أَنْتَ صَاحِبُ رَايَتِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة؛[10] صاحب پرچم من در دنیا و آخرت فقط تو هستی.» و در نقل دیگر وجود مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) را به «رَايَةُ الْهُدَى؛ پرچم هدایت» توصیف فرمودند.[11]
پی نوشت
[1]. آلعمران/61.
[2]. نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، ج3، ص: 171.
[3]. سنن الترمذي، ج5، ص: 513. کتاب المناقب.
[4]. اسوههای فرماندهی، نشریه حصون، شماره 27.
[5]. پوشش و پرچم در جنگهای عصر اسلامی، نشریه تاریخ اسلام، شماره 17.
[6]. مفید، الإرشاد، ج1،ص: 79.
[7]. عسقلانی، الإصابة، ج3، ص: 55.
[8]. الجامع لعلوم الإمام أحمد بن حنبل، ج4، ص: ۳۹۴ ؛ بلاذری، أنساب الأشراف ،ج2، ص: 106-105.
[9]. محمدجعفری، تشيع در مسير تاريخ، ص: 33.
[10]. ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج3، ص: 299.
[11]. ابن قولویه، كامل الزيارات، ص: 70.