تهیهکنندگان تئاتر که مدعی هستند در بیشتر اوقات سرمایهشان بازنمیگردد، چرا به سرمایهگذاری در این حوزه ادامه میدهند و چگونه و با چه انگیزهای از بازیگران مشهور سینما با دستمزدهای نجومی در تئاتر استفاده میکنند؟
تئاتر یا نمایش بهعنوان هنری نمایشی، قدمتی چند هزارساله دارد و برخی ریشهی آن را به یونان باستان نسبت دادهاند. درگذشته تئاترها بهصورت خیابانی و در فضای باز اجرا میشد و مردم بعد از اجرای تئاتر مبلغی را بهصورت اختیاری به عواملی تئاتر میپرداختند، مانند آنچه در تعزیههای امروزی یا نمایشهای خیابانی مانند عمو فیروز مشاهده میکنیم. بهمرور زمان چادرها و سالنهای مخصوص تئاتر بهوجود آمد و مردمی که میخواستند نمایش آن سالن را ببینند باید قبل از ورود مبلغی را پرداخت میکردند تا اجازه ورود به سالن را داشته باشند که این مبلغ رفتهرفته تبدیل به بلیت گردید. درواقع میتواند تئاتر، را مادر سینمای امروزی دانست، با این تفاوت که تئاتر بهصورت زنده اجرا میشود؛ اما در سینما بهوسیله دوربین، سکانسها و بازیهای ضبطشده و بعدا بهصورت نامحدود در سالنهای سینما به نمایش گذاشته میشود.
با بهوجود آمدن صنعت فیلمبرداری و سینما از مخاطبان و مشتریهای تئاتر، کاسته شد و دیگر تئاترها آن رونق سابق را ندارد؛ اما با این وجود غالبا بلیت تئاترها گرانتر از سینما بوده و همین عامل نیز موجب شده تا تئاتر کمتر در بین قشر متوسط و پایین جامعه مخاطب داشته باشد.
سوالی که پیش میآید این است که امروزه تئاترها بهعنوان کالایی فرهنگی و هنری که مخاطب چندانی نیز در جامعه ما ندارد، چگونه هزینه و سرمایهی مصرفشده برای تولید و اجرای آن را بازمیگرداند؟ تهیهکنندگان تئاترها که مدعی هستند در بیشتر اوقات سرمایهشان بازنمیگردد، چرا به سرمایهگذاری در این حوزه ادامه میدهند و چگونه و با چه انگیزهای از بازیگران مشهور سینما با دستمزدهای نجومی در تئاتر استفاده میکنند؟ حضور این سلبریتیها در فروش و اقتصاد تئاتر چه تاثیری دارد؟
تخصیص بودجهی دولتی برای حمایت از تئاترها معمولا کم بوده و از طرف دیگر شامل همهی تئاترها هم نمیشود. تهیهکنندگان نیز با اهداف اقتصادی، فرهنگی و تبلیغی در تئاتر سرمایهگذاری میکنند که با مخاطبان محدود تئاتر و درنتیجه فروش کم، معمولا به هدف اقتصادی دست پیدا نمیکنند و بیشتر باید به دنبال دلایل فرهنگی و تبلیغاتی در سرمایهگذاریهای تئاتر باشیم.
در اینجا منظور ما از فرهنگ، لزوما معنای مثبت آن نیست و شامل فرهنگ و ضد فرهنگ و آموزههای هنجارشکنانه نیز میشود. در گزارشهای تأییدشده توسط وزارت ارشاد آمده است بعضی از سفارتخانههای کشورهای دیگر ازجمله فرانسه، سوئد و کانادا در تئاتر ایران سرمایهگذاریهایی انجام دادهاند و طی تماسی که با مسئولان وزارت ارشاد برای گرفتن اسامی نمایشها و افرادی که از سوی سفارتخانهها حمایت شدند، برقرار کردیم، درنهایت جواب آنها به دلیل امنیتی بودن این مساله منفی بود و به اطلاعات دقیق و جزئی در این زمینه دست نیافتیم. قطعا نمیشود از این نوع سرمایهگذاریها در تئاتر ایران چشمپوشی و نگاه مثبتی به آن داشت؛ اما عجیب است که بعد از سالها هنوز در این زمینه شفافیتی وجود ندارد و اطلاعاتی از افرادی مرتبط با این سفارتخانهها درز نکرده و تبعات این ارتباط هم مشخص نشده است.
بعد از بهوجود آمدن و افزایش سالنهای خصوصی در دههی هشتاد، تهیهکنندگان تئاترها به علت بالا بودن هزینهی اجاره سالن و نبود ضمانت فروش و بازگشت سرمایه، بیشتر به سمت نمایشهای عامهپسند و استفاده از ستارههای سینمایی رفتند. بعضی از مردم توجه و علاقه خاصی به سلبریتیها دارند و برای گرفتن یک عکس سلفی با سلبریتیها و یا از نزدیک دیدن آنها به سالنهای تئاتر میروند. رفتهرفته جذب مخاطب به هر قیمتی به روند ثابت بیشترها تئاترها تبدیل شد، ازاینرو شاهد پوشش، آرایش و دیالوگهای اروتیک در نمایشها هستیم.
در گذشته مخاطبان تئاتر را بیشتر قشر نخبگان و روشنفکران تشکیل میدادند؛ اما با مرور زمان و فاصله گرفتن نمایشها از محتوای عمیق و تبدیل شدن آن به محتوای عامهپسند، قشر جدیدی از مخاطبان ظهور کردند که تئاتر را با هدفهایی همچون مد بودن، پز دادن، مشاهده و گرفتن عکس با سلبریتیها و ... دنبال میکنند.
برای شفافیت در اقتصاد تئاتر، باید ابتدا منابع مالی یک اثر مشخص شود و بعد به سراغ اهداف سرمایهگذاری آنها رفت. وقتی منابع مالی و اهداف تهیهکنندگان مشخص شود، بهراحتی میتوان ماهیت یک اثر نمایشی را از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار داد. دراینبین باید یک سازوکار مشخص و دقیق توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی نظارت و اعطای مجوز به آثار نمایشی را دارد، بهوجود بیاید.