وقتی در جامعهای «همسری» و « مادری» جایگاه خود را از دست داد، یعنی زن در آن جامعه از محور توجه خارج شده است. زن اگر از این جایگاه خارج شد، محکوم به شکست است.
دنیای مثلا متمدن غربی با سرعت هر چه تمامتر و دیوانهوار به سوی فردگرایی یا به تعبیری دیگر خودخواهی میرود. نگاه خودخواهانهای که در بینش مادی وجود دارد اجازه تفکر دربارهی مادری کردن را به دختران و زنان نمیدهد. تربیت و تفکرات مادر ستیز برای جا انداختن افکار خویش، تلاش میکنند خودخواهی زنان را به نام توجه به استعدادهای خویش تقویت کنند و مادری را هم تا میتوانند، پایین بکشند.
در این نوشتار به شیوهی تربیت خودمان برمیگردیم تا ببینیم چه قدر این فردگرایی افراطی را در روح فرزندان، بویژه دخترانمان میدمیم.
مادری و رواج فردگرایی افراطی
- وقتی دختر تصمیم میگیرد که زود ازدواج کند به او گفته میشود: مگر دیوانهای که میخواهی برای خودت آقا بالاسر بیاری؟
- میخواهد زود بچهدار بشود، به او گفته میشود: عقلت پارهسنگ برداشته؟ تازه ازدواج کردهای، عشق و حال دنیا را بکن!
- به خاطر بچه کارش را رها کرده، گفته میشود حیف نبود؟ این همه زحمت کشیدی و درس خواندی و ... حالا به خاطر بچهات رها کردی؟
- مرخصی تحصیلی گرفته تا مجبور نشود بچه را مهد کودک بگذارد گفته میشود جوانیت را از سر راه آوردهای؟ پس مهد کودک را برای چه گذاشتند؟
- بچهی دومش را باردار شده، با دو سه سال فاصله از بچهی اول، به او گفته میشود: عقل هم چیز خوبی است؛ چرا این قدر با عجله؟ یعنی اینقدر پوستکلفتی؟
- وقتی بچهها را با بازی مشغول میکند؛ غیبتش در گروه خانوادگی خیلی محسوس میشود؛ وقتی متوجه میشوند چرا کمتر حضور دارد به او گفته میشود؟ پس تلویزیون و تبلت برای چیست؟ به چه دل خوش کردهای؟ این قدر خودت را خرج بچهها میکنی؟
تازه اینها برای بچهها بود؛ دربارهی شوهرهم همین حرفها است:
- شوهرش کار میکند و ادامه تحصیل میدهد، خودش توی منزل است و کارهای خانه و بچهها را میکند. به او گفته میشود: چرا باید شوهرت رشد کند اما تو عقب بمانی؟
- ساده زندگی میکند و توقعاتش از زندگی و شوهرش کم کرده است، به او گفته میشود: تا کی باید پا به روی خواستههایت بگذاری؟ زیادی به شوهرت رو دادی، یک مقدار هم به فکر خودت و خواستههایت باش.
این چنین دخترهای ما در طول زندگی، چه قبل از ازدواج و چه پس از آن، با این حرفها و رفتارهای متأثر از آن، بمباران میشوند.
نگاه فمینیستی در تربیت دختران
کتاب جنس دوم اثر سیمون دو بووار پایهگذار موج دوم فمینیسم و یکی از اصلیترین زنان متفکر در عرصه فمینیسم است. او زن بودن زن را فراموش میکند و برای زنان، موفقیتهای مردانه تعریف میکند. بسیاری با مشاهدهی زندگی دو بووار به این نتیجه رسیدهاند که پیام اصلی کتاب جنس دوم آن است که شرط لازم برای به دست آوردن «موفقیتهای مردانه» نرفتن زیر بار نقشهای عرفی زنانه است.» [1]
به خود این کتاب سری بزنیم و ببینیم از مادری، چه چهرهای به تصویر کشیده است: شما پس از خواندن این جملهها چه حسی به مادری پیدا میکنید؟
«بارداری ماجرای غم انگیزی است ... زن که در دامهای طبیعت گرفتار آمده، گیاه و جانور است؛ انباری از ژلاتین است؛ ماشین جوجه کشی است؛ تخم مرغ است؛ کودکان را که دارای پیکری خودپسندند، میترساند؛ جوانها را به تمسخر وا میدارد.»[2]
اگر «مادری» با این واژهها همراه شود، آیا دختران حس خوبی به مادری پیدا میکنند؟ در نگاهی که امروز به برخی از دختران ما منتقل میشود، آیا ردّ پای برخی از این واژهها ( مثل همین جوجهکشی) پیدا نیست؟
خطر رواج خودخواهی
همه حرف بر سر این است که وقتی نگاه خودخواهانه غالب شد، مادری با همه قداستی که دارد، این گونه به تصویر کشیده میشود: مادری، زن را در کام خود فرو برده است و فردیتِ او را در گرداب زندگی غرق میکند.
این فردگرایی، به قدری پیش میرود که آدرین سسیل ریچ، زن شاعر و فمینیست امریکایی، مینویسد:
«زندگی زنان در همه سطوح جامعه، بیش از حد به افسردگی و خیالپردازی گذشته و به ما آموزش داده شده است که انرژیهای فعالمان، صرف مراقبت از دیگران شود.»[3]
از نگاه کسی مثل آدرین، زن وقتی خودش را صرف مراقبت از کودک میکند، در مرداب افسردگی و خیالپردازی غرق شده است. واقعیت از نگاه او، بیرون از محیط خانواده و در هنگامی تحقق پیدا میکند که زن به فردیت و خودخواهی خودش برسد. هر چه از اوج این خودخواهی بگوییم، باز هم حق مطلب ادا نمیشود. باید همه از رواج خودخواهی بترسیم. زنان خودخواه نمیتوانند مادران فداکاری باشند و جامعه اگر از مادران فداکار تهی شود، روی سعادت را نخواهد دید.
پینوشت:
[1]. غریزه مادری، ص 38.
[2]. جنس دوم، ص 363.
[3]. غریزه مادری، ص 41.