به طورقطع مطالعۀ حوادث تاریخی گذشته با چشم عبرتگیری، سبب بصیرتافزایی انسان میگردد؛ چون این حوادث مشابه در دورانهای مختلف تاریخ پیش میآیند و دانستن آنها موجب بصیرت میگردد تا انسان عملی شایسته و بایسته در مقابل آن انجام دهد.
در اندیشه سیاسی و اجتماعی اسلام، جمهور و مردم نقش بسیار مهمی در تشکیل حکومت اسلامی استمرار و موفقیت آن حکومت دارند. هرچند سخن از مشروعیت بخشی به حاکم و حکومت اسلامی وجود ندارد، اما همراهی و خواست مردم برای تحقق مشروعترین حکومت اسلامی نیز امری ضروری و غیرقابل اغماض است.
تاریخ اسلام و به صورت ویژه دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) شاهد بسیار خوبی برای این مساله است؛ علی رغم مشروعیتی که نبی مکرم اسلام به امیرمؤمنان علی علیهم السلام برای حکومت اسلامی دادند، اما این مردم بودند که با پشت کردن به روشن ترین مسیر سعادت و هدایتبخشی که پیامبر تعیین کرده بود، مسیر ضلالت و گمراهی را انتخاب کردند.
مسئله مهم این است که رشد و تکامل فکری و بصیرت دینی فرد فردِ جمهوریت، بسیاراهمیت دارد و اگر محقق نشود، حوادث تلخِ تاریخی تکرار می شود.
انسان ها ذاتاً میانه خوبی با تکلیف ندارند و سعی می کنند آسانترین کار را انتخاب کنند که آن ها را به تکلف وا ندارد. گاه پیش میآید که مردم دقیقاً در نقطه مقابل مصلحتِ اسلام اقدام می کنند و با شکوه و جمعیت آن هم با قصد قربت سر از تن حسین بن علی علیه السلام جدا می کنند.
در قضیه عاشورا تفاوت اصلی سپاه يزيد و اباعبدالله الحسین عليه السلام انجام مناسک دینی نیست (سپاه يزيد نیز به ظاهر مسلمان بودند) شاید نمازی که سپاه يزيد و أصحاب امام حسین علیه السلام اقامه کردند به ظاهر تفاوتی نداشت، اما یقیناً شیوه مواجهه آن ها با نماز و انتظاری که از آن داشتند و مقصدی که قرار است آن نماز آن ها را به آن برساند به کلی متفاوت بود.
در واقع نبود بصیرت دینی و قدرت تشخیص وظیفه و اندیشه آزادانه، تفاوت اساسی این دو جریان در کربلا بود.
به طور قطع مطالعۀ حوادث تاریخی گذشته با چشم عبرت گیری، سبب بصیرت و عبرت انسان می گردد؛ چون این حوادث مشابه در دورانهای مختلف تاریخ پیش می آیند و دانستن آنها موجب بصیرت می گردد تا انسان، عملی شایسته و بایسته در مقابل آن انجام دهد.
توصیۀ قرآن کریم و اولیای دین به سیر در زمین و مطالعۀ تاریخ، برای تفنن و سرگرمی نیست؛ بلکه هدف، عبرت گیری و افزایش سطح بصیرت جامعه است تا راه موفقیت و سعادت جوامع قبلی را دنبال کرده، از مسیرهایی که سبب انحراف و لغزش آنها می شود، خود را بر حذر دارند.
آنچه برای تمامی مسلمانان از حادثه کربلا میتواند درسآموز باشد این است؛ نباید در اذهان این تصور شود که سالیان پیش حادثه کربلا رخ داد و تمام شد و امروز تکلیف ما این است که بر آن سلسله اتفاقاتِ اندوهگین بگرییم و لباس مشکی به تن کنیم. بلکه باید از حادثه کربلا این درس را فرا بگیریم که در منطق اسلام همانند کربلا همواره رویایی جبهه حق و باطل وجود دارد؛ حال ما میخواهیم همچون عموم مردم در سپاه یزید باشیم یا حسین بن علی را با علم به رویداد سختترین حوادث یاری کنیم؟
سخن رهبر انقلاب که «خرمشهرها در پیش است»؛ نماد و منطق اسلام و سرمشق قیام حق علیه باطل در کربلا است.
«خرمشهرها در پیش است»؛ به معنای تکرار تاریخ است و تنها فرهنگ مقاومت و مسئولیت پذیری و تکلیف پذیری می تواند مردم را با آرمان های اسلام و انقلاب نگه دارد.