ریشه تفکرات داعش و وهابیت را میتوان در عملکرد و اندیشههای خاندان بنیامیه دید. امویان اولین گروهی بودند که سایر مسلمانان را تکفیر کرده و غارت و تجاوز به مسلمانان را مباح شمردند.
ظهور داعش و گروههای تکفیری در سالهای اخیر چهره زشت و نامناسبی از اسلام، برای مردم جهان به نمایش گذاشته است.
با نگاهی به تاریخ میتوان سابقه و پیشینه گروههای تکفیری را در سدههای نخستین ظهور اسلام و در میان مسلمانان صدر اسلام نیز مشاهده کرد. خاندان بنیامیه و بنیمروان اولین گروههایی بودند که تفکرات باطل گروههای تکفیری را جامه عمل پوشاندند.
در طول تاریخ اسلام همواره بیش از هر مذهب دیگری این شیعیان و ائمه اطهار علیهمالسلام بودهاند که با جریانات باطل مقابله کرده و اسلام حقیقی را از گزند آسیب گروهای انحرافی نجات دادهاند.
اوج این مبارزه و استقامت در راه حق را میتوان در مبارزه سیدالشهدا با سپاه یزید و امویان دید. امویانی که هیچ بوی از اسلام نبرده و به طور کامل در حال برگرداندن جامعه به جاهلیت پیش از اسلام بودند، با کشتن امام حسین علیهالسلام لکهی ننگ بزرگی بر دامن خود به جای گذاشتند و همین امر نیز زمینه نابودیشان را فراهم کرد.
شباهتهای امویان با داعش تکفیری
اقدامات داعش در دوران معاصر شباهت بسیاری با عملکرد و رفتار امویان دارد. در ادامه به چند مورد از این شباهتها اشاره میکنیم:
یک) مخالفت با عاشورا و زیارت سیدالشهدا
امویان اصلیترین مسبب واقعه عاشورا بودند. آنها همچنین اولین گروهی بودند که با زیارت قبر سیدالشهدا مخالفت کردند و مانع رسیدن مسلمانان به زیارتگاه فرزند رسول خدا شدند.
علامه امینی در این باره مینویسد: «تحریم زیارت قبور از بدعتهای امویان است.»[۱] این رویکرد بار دیگر و در دوران معاصر با تفکرات ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب نظریهپرداز و بنیانگذار وهابیت با جدیت بیشتر پیگیری شد. وهابیت و داعشیها بر اساس این تفکرات باطل هر نوع زیارت را شرک دانسته و قبور بزرگان دین از جمله قبور بقیع را تخریب کردند.[۲]
دو) تفکیر مخالفان
تفکیر و نسبتهای دروغ به مخالفان از جمله دیگر اقدامات مشترک امویان و وهابیت است. به عنوان نمونه دستگاه تبلیغاتی معاویه چنان در تکفیر امیرالمومنین علیه السلام موفق بود که برخی از شامیان علت حضور خود در جنگ علیه حضرت را بینمازی ایشان عنوان میکردند.[۳]
امویان شخصیتهای برجستهی دیگری از جمله "حُجرِ بن عَدِی" و "عَمرو ابن حَمِق خُزائی" را نیز تکفیر و اعدام کردند. آنها به امام حسین علیهالسلام نیز تهمت خروج از دین زده و خون حضرت را مباح شمردند.[۴]
امروز نیز این اندیشه و رفتار را به روشنی میتوان در تفکرات وهابیت و داعش مشاهده کرد که چگونه سایر فرقهها و مذاهب اسلامی را تکفیر کرده و به راحتی اعدام میکنند.
سه) قتل عام زنان و کودکان و به اسیری گرفتن زنان مسلمان
شاید بتوان گفت اولین گروهی که به اسم اسلام قتل و غارت کرده، سرها را برید، به زنان مسلمان تجاوز کرده و آنها را به اسیری گرفت، امویان بودند.
امویان به قدری بیحیاء بودند که در ظهر عاشورا فرزند رسول خدا را به شهادت رسانده و اهل بیت ایشان را به اسارت گرفتند.
نمونه دیگر خشونت و بیعفتی امومیان در واقعه "حَرّه" است که در سال ۶۳ هجری و در حکومت یزید رخ داد. مردم مدینه که پس از شهادت امام حسین چهرهی واقعی حکومت یزید برایشان آشکار شده بود از بیعت با او سر باز زدند. یزید نیز سپاهی را به سمت مدینه فرستاد و قتل عام عجیبی به راه انداخت. او همچنین تا سه روز شهر را بر لشکریان خود مباح دانست. تاریخ یعقوبی در این باره مینویسد: شهر پیامبر را مباح کردند تا اینکه دختران باکره فرزندانی به دنیا آوردند که پدرانشان شناختهشده نبودند.[۵]
در دروان حاضر نیز گروههای وهابی و تکفیری با قتل عام زنان و کودکان مسلمان در سراسر جهان راه امویان را ادامه میدهند.
شناساندن امام حسین به جهانیان راه حل مقابله با داعش
یکی از وظایف مهم شیعیان در این دوران پاک کردن چهرهی اسلام از آلودگیهای جریانات باطل است. بهترین راه برای این موضوع پر رنگ کردن قیام سیدالشهداء و تاکید بر سیره اهل بیت علیهمالسلام است. یکی از نویسندگان آمریکایی برای معرفی و شناساندن امام حسین علیهالسلام به مخاطبان خود، از حضرت به عنوان نخستین فردی که با داعش جنگید نام میبرد. او ضمن مقایسه داعش با امویان و شباهت این دو با یکدیگر تاکید میکند که امام حسین علیه السلام اولین کسی بود که در راه مبارزه با این تفکر جان خود را از دست داد.[۶]
برگزاری پر شور مراسمات عزاداری در سراسر جهان و تبلیغ امام حسین میتواند نقش مهمی در شناساندن اسلام حقیقی به مردم جهان باشد. با معرفی قیام اباعبدالله جهانیان درمییابند که نه تنها داعش هیچ گونه سنخیتی با اسلام ندارد؛ بلکه بزرگترین جنایات تاریخ اسلام نیز از سوی این تفکر انجام گرفته است.
پینوشت
[۱] الغدیر، ج۵، ص۲۱۹.
[۲] الدرر السنیه فی اجوبه النجدیه، ج۳، ص ۳۵۶.
[۳] وقعة الصفین، ص ۳۵۴.
[۴] فصلنامه سیاست، دوره۴۸، شماره۴، زمستان ۱۳۷۹، ص۸۷۹.
[۵] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۲۵۰ و ۲۵۱.
[۶] نشریه هافینگتن پست.