سرانجام ابراهیم اشتر پس از شهادت مختار

11:24 - 1401/05/27

سرانجام ابراهیم اشتر پس از شهادت مختار چه شد؟

سرانجام ابراهیم اشتر پس از شهادت مختار

بعد از شهادت مختار، مصعب بن زبیر از یک سو و عبدالملک مروان از سوی دیگر در ابراهیم بن مالک اشتر طمع کردند تا او را که مدیری دارای نفوذ بود، با خود همراه سازند؛ از این‌رو، مصعب نامه‌ای به ابراهیم نوشت، به او وعده داد در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد، امارت مناطق شمالی عراق را به او می‌سپارد. نامه مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان - خلیفه اموی شام - به دست ابراهیم بن مالک اشتر رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت. سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود، پس نامه‌ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقرّ حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد.[1]

مورّخان می‌نویسند: وقتی کار عبدالله بن زبیر استوار شد و همه سرزمین‌ها جز شام تسلیم او شدند، عبدالملک بن مروان برادران و بزرگان خاندان خود را جمع کرد و به آنان گفت: مصعب بن زبیر مختار را کشت و سرزمین عراق و نقاط دیگر تسلیم او شده است. در امان نیستم که به شما در حالى‌که در خانه‌هاى خودتان هستید حمله نکند و هر قوم که با آنان در خانه‌شان جنگ شود خوار و زبون می‌شوند، عقیده شما چیست؟

بشر بن مروان گفت: چنین مصلحت می‌بینم که اطراف خود را جمع و سپاهیانت را فراهم آورى و کسانى را که از این‌جا دورند فراخوانى و به سوى مصعب حرکت کنى و سواران و پیادگان را پیاپى روانه دارى و پیروزى از جانب خداوند است. دیگران هم گفتند این رأى صحیح است و به همین عمل کن که نیرومندیم و قیام می‌کنیم.

عبدالملک، فرستادگان خود را به اطراف فرستاد که سپاهیان همگى پیش او جمع شوند. تمام سپاه‌ شام پیش او آمدند و او با سپاهى گران حرکت کرد و هیچ جا توقف نکرد و فرود نیامد.

نامه عبدالملک به ابراهیم بن مالک اشتر

نامه عبدالملک به ابراهیم بن مالک اشتر

در این هنگام عبدالملک، براى سران سپاه و بزرگان یاران مصعب نامه نوشت و از آنان دلجویی کرد و پیشنهاد نمود در اطاعت او درآیند و براى آنان اموالى بخشید. براى ابراهیم بن اشتر هم نامه نوشت و ابراهیم آن نامه را همچنان سر به مهر پیش مصعب آورد و گفت اى امیر! این نامه عبدالملک فاسق است. مصعب گفت: چرا آن‌را نخوانده‌اى؟ گفت: مهر این نامه را نمی‌شکنم و آن‌را نمی‌خوانم، مگر این‌که تو بخوانى، مصعب آن‌را گشود و در آن چنین نوشته بود:

«بسم الله الرحمن الرحیم، از بنده خدا عبدالملک به ابراهیم بن اشتر، همانا می‌دانم که در نیامدن تو به اطاعت من موجبى جز گله و دلتنگى ندارد، اکنون بدان که فرات و هر سرزمینى را که سیراب می‌کند از تو خواهد بود و همراه کسانى از قوم خود که مطیع تو هستند پیش من بیا و السلام».

مصعب گفت: اى ابو نعمان! چه چیزى ترا از پذیرفتن این پیشنهاد باز می‌دارد؟ ابراهیم بن مالک اشتر گفت: اگر آنچه را میان خاور و باختر است براى من قرار دهد هرگز بنى امیه را بر ضد فرزندان صفیه [2] یارى نمی‌دهم، مصعب گفت: اى ابو نعمان! خدایت پاداش نیک دهد.

ابراهیم بن مالک اشتر گفت: اى امیر! هیچ شک ندارم که عبدالملک براى بزرگان اصحاب تو چنین نامه‌اى نوشته است و آنان به او متمایل شده‌اند به من اجازه بده تا هنگام فراغت تو از جنگ، ایشان را زندانى کنم اگر پیروز شدى، بر عشایر ایشان با آزاد کردن ایشان منت خواهى گذارد و اگر پیروزى نبود به حزم و احتیاط رفتار شده است، مصعب گفت: در این صورت آنان پیش امیر مؤمنان با من به خصومت می‌پردازند، ابراهیم بن مالک اشتر گفت: اى امیر! به خدا سوگند! در آن صورت و در آن روز امیر مؤمنانى براى تو وجود نخواهد داشت و چیزى جز مرگ نیست و بزرگوارانه بمیر.

مصعب گفت: اى ابو نعمان! کسى جز من و تو باقى نمانده است و باید اقدام به مرگ کنیم، ابراهیم گفت: من که به خدا سوگند چنین خواهم کرد.

هنگامی که به محل دیر جاثلیق رسیدند شب را آن‌جا گذراندند و چون صبح شد ابراهیم بن مالک اشتر نگاه کرد و دید همه کسانى را که متهم کرده بود شبانه گریخته و به عبدالملک بن مروان پیوسته‌اند و به مصعب گفت رأى مرا چگونه دیدى؟ و چون دو لشکر به یکدیگر حمله کردند و جنگ در گرفت قبیله ربیعه از جنگ خود را کنار کشیدند، آنان که بر پهلوى راست لشکر مصعب بودند به مصعب گفتند ما نه با تو خواهیم بود و نه بر ضد تو.

وفاداران مصعب که پیشاپیش آنان ابراهیم بن اشتر بود پایدارى کردند و ابراهیم کشته شد، و چون مصعب چنین دید تن به مرگ داد و از اسب پیاده شد و خواص او هم پیاده شدند و چندان جنگ کردند که کشته شدند و بقیه سپاه گریختند.[3]

[1]. الکامل، ج ‏4، ص 275.
[2]. صفیه، دختر عبد المطلب و عمه حضرت ختمى مرتبت که مادر زبیر است.
[3]. دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، ص  309 - 313، منشورات الرضى، قم، 1368ش.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
14 + 6 =
*****