عاشورا و شکوفه‌های درخت توکل

12:54 - 1401/06/10

کسی که در همه امور زندگی پشتوانه‌ای چون خدا را داشته باشد به شجاعت و دلیری دست می‌یابد و در مقابل هیچ مستکبر و قلدری سرخم فرود نمی‎‌آورد چون خدا را دارد.

عاشورا و شکوفه‌های درخت توکل

عاشورا توکل | کسی که امید و اتکایش بر خدا باشد، عزت و آبروی خویش را حفظ می‌کند ودیگر دست نیاز به سوی بندگانی که ضعیف‌تر از خود هستند، و نیز به سمت بیگانگان و ناهلان دراز نمی‌کند؛ اما فردی که خود را از عنایت و رحمت پروردگار بی‌نیاز می‌بیند و بر او به عنوان تکیه‌گاه مستحکم امید نمی‌بندد، آبروی خویش را بر باد رفته می‌یابد و بر آن آبرو با التماس و خواهش به دیگران و عرض حاجت به آنان، چوب حراج می‌زند.

ازاین‌رو رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «مَنْ‏ أَحَبَ‏ أَنْ‏ يَكُونَ‏ أَقْوَى‏ النَّاسِ‏ فَلْيَتَوَكَّلْ‏ عَلَى‏ اللَّه»‏؛[1] «هرکه دوست دارد نیرومندترین مردم باشد، باید به خدا توکل کند».

بنابراین در این نوشتار تلاش داریم تا به نقش توکل در ایجاد قدرت و شجاعت میان حماسه‌سازان عاشورا اشاره کنیم.

غیرت و شجاعت، شکوفه‌های درخت توکل

فردی که غیر خدا را تکیه‌گاه خود قرار می‌دهد، در برابر قدرت‌های پوشالی و مستکبر دنیا، هراسناک است. ازاین‌رو به راحتی زیر بار ظلم و زورگویی آنان می‌رود و از خود هیچ واکنشی جز خواسته‌ اربابان نشان نمی‌دهد؛ اما زمانی که امیدوار و دلگرم به خدا باشد، در دلش هراسی وجود دارد؛ آن هم ترس از خدا خواهد بود. این ترس در او احساس غیرت و شجاعت به وجود می‌آورد و باعث می‌شود به مقابله با قلدران دست بپردازد.

بیان این سخنان از حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در روز عاشورا در برابر لشکر دشمن، نشان از بی‌باکی و شجاعت است که بر اثر توکل و اعتماد به خدا در دل‌ها حاصل می‌شود: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ‏ مِنَّا الذِّلَّة»؛[2] «آگاه باشید که این زنازاده (ابن زیاد) فرزند زنازاده، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و هرگز که ما به زیر بار ذلت برویم».

یاران حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام نیز با توکل و امیدی که به خداوند متعال داشتند، از دشمنان خدا و خاندان رسالت هیچ‌گونه هراسی نداشتند؛ اما در مقابل، لشکر سی‌هزار نفری کوفه، به دلیل نبود هیچ پشتوانه معنوی و عدم توکل بر خدا، از نوجوانی یازده ساله تا پیرمردی نود ساله، در ترس و اضطراب بودند.

عاشورا و شیرمردانی از دیار کربلا

عابس بن ابی‌شبیب شاکری، از شیرمردانی است که با تکیه بر پروردگار خویش، با وجود کهولت سن، در مقابل سیل دشمن، بی‌باک و شجاعانه می‌ایستد و به خاطر ترسی که از خدا دارد، لشکر کوفه را به ترس و هراس از خود وامی‌دارد.

وی روز عاشورا پس از شهادت شوذب، دوست و یار قدیمی‌اش، به محضر سیدالشهدا علیه‌السلام آمد و عرض کرد: «یا اباعبدالله! به خدا سوگند در روی زمین هیچ کس از دور و نزدیک، نزد من عزیزتر و محبوب‌تر از تو نیست و اگر می‌توانستم با چیزی عزیزتر از جان و خونم مرگ را از تو دفع نمایم، می‌نمودم».

عابس به اذن حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به میدان رفت. چون دو طرف صورتش به واسطه کلاهخود پوشیده شده بود، لشکر کوفه او را نشناخت. او به هر طرف که حمله می‌کرد، تعداد زیادی به درک واصل می‌شدند.

ربیع بن تمیم دید این ضرب دست یک فرد عادی نیست؛ این شجاعت یک شیرمرد است. نگاهی در چشمان عابس کرد و او را شناخت و فریاد زد: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ! هَذَا اَلْأَسَدُ اَلْأَسْوَدُ، هَذَا اِبْنُ أَبِي شَبِيبٍ»؛[3] «ای مردم! این شیر شیران است. این عابس بن ابی‌شبیب شاکری است».

کوفیان وقتی متوجه شدند به مقابله‌ چه کسی رفته‌اند، ترس از کشته شدن، سراسر وجودشان را فراگرفت و به یکباره عقب‌نشینی کردند. عابس هم وسط میدان کربلا فریاد می‌زد: «ای مردنماهای نامرد، یک مرد ندارید؟» او وقتی دید آنها جرئت نزدیک شدن ندارند، زره و کلاهخودش را درآورد و پشت سرش انداخت. باز کسی حاضر به جنگیدن با وی نبود.

عمر بن سعد وقتی این ترس و وحشت را در سربازانش دید، گفت: «حال که مردانگی مقابله با عابس را ندارید، از سلاح ضعفا و آدم‌های ترسو و پست استفاده کنید. از دور او را سنگباران کنید».

حال آیا عابس فرار کرد؟ نه! او مثل شیران غران در میدان جنگ به سمت کوفیان حمله‌ور شد و فریاد زد: «بزنید نامردها، شما گمان کرده‌اید من آمده‌ام تا در راه خدا و امام زمانم کوتاهی کنم و این جان ناقابلم را دوباره برگردانم و به زندگی ادامه دهم؟! نه! عابس آمده است تا با تمام وجود در راه سیدالشهدا علیه‍السلام ایستادگی کند و جان نثار عزیز فاطمه علیهاالسلام نماید».

آن قدر به او سنگ زدند تا به آرزویش، یعنی شهادت در راه خدا و امام حسین علیه‌السلام، نائل گشت.[4] 

پی‌نوشت:
[1]. تحف العقول، ص27.
[2]. اللهوف، ص97.
[3]. وقعة الطف، ص236.
[4]. همان.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 5 =
*****