صحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر خلاف دستور حضرت، کسی جز امیرالمومنین علیهالسلام را بهعنوان خلیفه برگزیدند. با وجود این دشمنیها، اعترافات برخی از صحابه مخالف امیرالمومنین علیهالسلام بر حقانیت حضرت، دلیل محکمی برای تشخیص حق از باطل خواهد بود.
امیرالمومنین علیهالسلام بارها و به مناسبتهای مختلف از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله به عنوان معیاری برای تشخیص حق از باطل معرفی شده است.[۱] با این وجود پس از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآله برخی از مسلمانان و حتی برخی از صحابه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بدون توجه به این موضوع بارها دچار اشتباه و خطا شدهاند.
شیعه از همان ابتدا تکلیف خود را مشخص کرده و بدون توجه به سابقه صحابه، فقط به دنبال امیرالمومنین که توسط نبی خاتم، محور حق و حقیقت معرفی شده، حرکت کرده است.
اما غیر شیعیان به خاطر مبنای غلط عدالت صحابه در توجیه رفتار آنان دچار مشکل شدهاند.[۲] از جمله این صحابه "طلحة بن عبیدالله" است.
طلحه از قهرمانان صدر اسلام بود که در کنار پیامبر و امیرمومنان علیهماالسلام در غزوات بسیاری شرکت کرد. پس از شهادت رسول خدا، طلحه از جمله صحابهای بود که در خانه امیرالمومنین علیهالسلام اجتماع کردند و به سقیفه بنیساعده نرفتند.[۳]
به مرور رابطهی طلحه با خلفا بهتر شد و از طرف آنان در جنگهای بسیاری شرکت کرد. او همچنین در این مدت توانست ثروت زیادی از بیت المال به دست آورد. با وجود رابطهی مناسب بین طلحه و خلیفه سوم، اما او از جمله تحریک کنندگان مردم علیه عثمان و از مسببان مرگ خلیفه بود. امری که حضرت علی علیهالسلام راضی به آن نبود.[۴]
پس از مرگ عثمان، نیز طلحه اولین کسی بود که با امیرمومنان علیهالسلام بیعت کرد؛ اما پس از مدتی بیعت خود را شکست و همراه زبیر و عایشه، جنگ جمل را علیه امیرالمومنین علیهالسلام به راه انداخت.[۵] در حقیقت طلحه همواره به دنبال منافع خودش بود و هر جا احساس خطر میکرد، روش خود را تغییر میداد و به سوی دیگری گرایش پیدا میکرد، یک روز با عثمان مخالفت میورزید و مدافع امیرالمومنین علیهالسلام میشد و روز بعد در مقابل حضرت میایستاد.
بنا به نقل برخی منابع تاریخی طلحه قبل از مرگ خود در ضمن گفتوگویی که با حضرت امیر علیهالسلام انجام داده، به اشتباه خود پی برده و توبه میکند.
"ضامن بن شَدْقَم" در کتاب "وقعة الجمل" مینویسد:
امیرالمومنین علیهالسلام طلحه را خواسته و به او میفرمایند: «إِنَّمَا دَعُوتُكَ لِأُذْكِرُكَ مَا قَالَهُ رَسُولُ اللَّه صَلىاللهعليهوآلهوسلم ، أمَا سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «أللّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاه، وَ عَادِ مَن عَاداه، وَ انْصُر مَن نَصَرَه ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه؟»؛[۶]
«ای طلحه من تو را فراخواندم تا به تو کلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را یادآوری کنم؛ آیا نشنیدی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمود: «خدایا دوست بدار آن که او (امیرالمومنین علیهالسلام) را دوست بدارد و دشمن دار هر که او را دشمن دارد، و یاری کن کسی او را یاری کند و خوار و ذلیل بگردان کسی را که او را خوار گرداند»؟
در ادامه حضرت ضمن اشاره به بیعت شکنی طلحه او را اولین بیعت کننده با خود معرفی میکنند:
«وَ أَنْتَ أوّلُ مَن بايِعَنِی، ثُمَّ نَكَثْتَ بِيْعَتَك لي، و قد قال الله تعالى: فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ»؛[۷] «تو اول کسی هستی که با من بیعت کردی سپس بیعتت را شکستی در حالی که خداوند میفرماید: «پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است».
طلحه با شنیدن این سخن اظهار پشیمانی کرده و از خداوند طلب آمرزش میکند.[۸]
اعتراف طلحه و اثبات گمراهی دشمنان امیرالمومنین علیهالسلام
ماجرای طلحه و پذیرش خطای خودش و اعتراف به حقانیت امیرالمومنین علیهالسلام نکاتی فراوانی را در خود جای داده است. اگر اندیشمندان اهل سنت طلحه را به عنوان صحابی پیامبر صلیاللهعلیهوآله قبول دارند و او را عادل میدانند، بدون شک باید اعتراف و اذعان او به حقانیت امیرالمؤمنین علیهالسلام را بپذیرند؛ از همین رو هر کس که در طرف مقابل حضرت بایستاد، بدون شک در طرف باطل ایستاده است.
حال باید اندیشمندان و بزرگان اهل سنت از خود بپرسند که چگونه معاویه بن ابیسفیان که با جدیت تمام در برابر امیرالمومنین میجنگد و حتی بر خلاف امثال طلحه از کار خود اظهار پشیمانی نیز نمیکرد، فردی عادل و هدایت شده است؟
اگر پیامبر صلیاللهعلیهوآله امیرالمومنین علیهالسلام را به عنوان معیار دشمنی و دوستی خداوند معرفی کرده و صحابه بزرگ پیامبر صلیاللهعلیهوآله چون طلحة بن عبیدالله نیز بر این مسئله اعتراف کردهاند، دیگر جای هیچگونه تردیدی نسبت به گمراهی و ضلالت دشمنان امیرمومنان علیعلیهالسلام باقی نخواهد ماند.
پینوشت:
[۱] النیشابوری، ابوعبدالله الحاکم، المستدرک علی الصحیحین،چاپ اول، درالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ـ۱۹۹۰، ج۳، ص۱۳۴.
[۲]. عدالت صحابه از دیدگاه شیعه.
[۳]. یوسفی غروی، محمدهادی، جمعی از نویسندگان، و عسکری، عبدالرضا، دائرة المعارف صحابه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، چاپ اول، سازمان تبليغات اسلامی شركت چاپ و نشر بين الملل، ۱۳۹۳، ج۵، ص۵۲۶.
[۴]. همان، ص۵۳۳ و ۵۳۴.
[۵]. همان، ص۵۳۶.
[۶]. ضامن بن شدقم بن علی الحسینی المدنی، وقعة الجمل، چاپ اول، المحقق، بیتا، ص۱۳۸.
[۷]. همان.
[۸]. همان.