برخورد فعالانه و پرسشگرانه مجریان این مناظرهها، دستهای خالی از استدلال چهرههای نزدیک به نگاه غربی و بیمایگی اندیشههای زاویهدار با انقلاب اسلامی را به خوبی به نمایش میگذارد.
با یکی از دوستان درباره اغتشاشات اخیر به بهانه درگذشت مهسا امینی حرف میزدم؛ گفت: «اینا چیزی نیست. ما با اغتشاشات بزرگ شدیم.» راست میگفت. ما دستکم از حدود 25 سال پیش به این غائلهها عادت داریم؛ غائلههایی که معمولا با واژه "فتنه" از آنها یاد میکنیم و شباهت بسیاری به هم دارند.
معمولا با یک دروغ بزرگ آغاز میشوند و با اعلام خبر قتل یک جوان -ترجیحا دختر- اوج میگیرد. متهم کردن نهادهای حکومتی؛ شامل قوه قضائیه، نیروی انتظامی، سپاه پاسداران و... به دست داشتن در آن مرگ، کشاندن مردم هیجان زده به کف خیابان، میدانداری عوامل اجیر شده آموزش دیده توسط گروههای معاند نظام، کشتهسازی با شلیک همان نیروهای حرفهای یا انتشار خبر دروغ و... از قطعات این جورچین تکراری هستند.
تا امروز گرچه همه این اغتشاشات را -که با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی طراحی شده بود- از سر گذراندهایم، اما از همه اینها زخمهایی هم به یادگار داریم. همه این حوادث بر بستر جنگ روانی شکل گرفته بود؛ و برگ برنده بدخواهان ملت قدرت اثرگذاری بر مردم بود. به عبارت دیگر جنگ اصلی، جنگ رسانههای انقلابی به پیشقراولی صداوسیما بود، با رسانههای ضدانقلاب.
سالها بود که بعضی فعالان انقلابی به کنشگری نامناسب صداوسیما در بزنگاهها -به ویژه در حوادثی که امنیت جامعه را هدف گرفته است- اعتراض داشتند. اما مدتی است که نمایندگان همان معترضان انقلابی بر سکان مدیریت صداوسیما تکیه زدهاند. اثرات این تغییر مدیریتی در رویکرد صداوسیما -همان طور که قابل پیشبینی بود- تا امروز به روشنی دیده شده است، ولی اوج آن را در واکنش رسانه ملی به غائله اخیر میتوان دید.
رسانههای بیگانه با توجه به جنس مخاطبان خود و اهداف متفاوت، باکی از دروغ پردازی ندارند. بنابراین میتوانند پیش از آنکه از صحت خبری مطمئن شوند، آن را نشر بدهند، ولی صداوسیما که برای اعتبار اخبار خود ارزش قائل است، طبیعتا با تاخیر وارد ماجرا میشود. با این وجود به نظر میرسد نگاه متفاوت مسئولان امروز صدا و سیما کار رسانههای بیگانه را نسبت به سالهای پیش سختتر کرده است.
صداوسیما در نخستین گام برای مقابله با دروغپردازی رسانههای بیگانه دست به انتشار لحظه درگذشت مهسا امینی زد و پس از آن هم تمام تلاشش را برای شفافسازی هرچه بیشتر به کار گرفت و اطلاعات پرونده پزشکی مهسا را پیش روی مخاطبان خود گذاشت؛ به طوری که میتوان گفت در این باره هیچ شبههای بیپاسخ نماند.
در این چند روزه صداوسیما نشان داد اعتقادی به سانسور اخبار و حواشی ندارد؛ و میتوان گفت مخاطب را از هیچ خبری که در این باره مطرح باشد بیاطلاع نمیگذارد و حتی ابایی از انتشار اعتراضات نچندان به جای برخی چهرههای انقلابی یا پخش شعارهای ساختارشکنانه معترضان و نظرات مردمی ناسازگار با مواضع مورد حمایت نظام ندارد.
این رویکرد تاثیر بالایی بر اعتماد مردم به رسانه ملی و شکسته شدن ذهنیت منفی دارد که ساخته ترکیبی از تبلیغات سوء و عملکرد گذشته این نهاد بود.
افزون بر این دعوت از چهرههای مخالفی که بعضا سالها جایی در استودیوهای صدا و سیما نداشتند، قدرت میدانداری رسانههای دشمن را به شدت کم کرده و به رسانه ملی منتقل خواهد کرد.
اما نکته دیگری که شاید از همه آنچه گفته شد مهمتر باشد، تاثیر برخورد فعالانه و پرسشگرانه مجریهای این مناظرات در نمایش دستهای خالی از استدلال چهرههای نزدیک به نگاه غربی و بیمایگی اندیشههای زاویهدار با انقلاب اسلامی است. این رفتار و رویکرد انقلابی که اجازه استفاده از واژگان دوپهلو یا حاوی بار حقوقی را به میهمانان نمیدهد، نوید دهنده پایان روزگار حرفهای بیحساب و کتاب و غیرمسئولانهای است که موجب تقویت شایعات بیپایه و اعتماد زدایی از نظام میشد.
هوشمندی که تا امروز در تصمیمات و سیاستگذاریهای مسئولان صداوسیما دیده شده، ما را به دنبالهدار بودن این رویه امیدوار میکند.