باید بدانیم که این طراحی شخصیت، گویای اهداف نویسنده و کارگردان این سریال است که به صورت غیرمستقیم، سعی در تخریب وجهه پیامبران راستین خدا دارند که تنها هدف آنها اصلاح و هدایت مردم به سوی سعادت و کمال واقعی بوده است.
نقد فصل سوم سریال دیدن(see) | در قرن 21، پس از اینکه انسانها با تکنولوژی و پیشرفت زیاد به قدرت رسیدند، شروع به طغیان علیه یکدیگر و طبیعت کرده و در نتیجه زمین و ساکنانش نابود شدند، اما تعداد معدودی از انسانها زنده ماندند که آنها قابلیت بینایی خود را از دست دادهاند. حال زمانی آمده است که بینایی و روشنایی به عنوان یک کفر شمرده میشود و کسی حق صحبت کردن از آن را ندارد. اما ماجرا از جایی شروع میشود که افرادی با قدرت بینایی به دنیا میآیند.
نگاه عادی به همجنس گرایی
یکی از نکتههایی که از فصل دوم سریال شروع و در این فصل به اوج خود رسید، مسئله گرایش جنسی شخصیت هانیوا بود. هانیوا که هیچ گرایشی به جنس مخالف خود نشان نداده، در اولین برخورد خود با یک دختر بینای دیگر در سرزمین تریوانتیها به نام ورن، به او علاقهمند شده و در این فصل، مقدار بیشتری به یکدیگر نزدیک شدند. در سکانسی که ماگرا و باباواس درمورد هانیوا صحبت میکنند وقتی که موضوع دوستی هانیوا با ورن به پیش کشیده میشود با یک لحن دلسوزانه از ازدواج دخترش با یک زن دیگر تعبیر کرده و به عنوان والدین، همجنسگرا بودن دختر خود را تایید میکند و به خوبی آن را عادی جلوه میدهد. نسخهای که این سریال درمورد انحرافات جنسی به خورد مخاطب میدهند سالهاست که در برنامه سردمداران فرهنگی صاحبان رسانه غربی قرار گرفته و با شعار آزادی، بنیان خانواده را تهدید میکنند.
تناقض درمورد مسئله دیدن
قوه دیدن برای انسانها به صورت مرتب مورد غضب عوامل سازنده این سریال قرار گرفته و آن را علت اصلی مشکلات به وجود آمده در دنیا معرفی کرده است. به عنوان نمونه، تنها افرادی که قدرت بینایی دارند میتوانند از ذغال سنگ، مَواد منفجره تولید کنند که منشأ به قتل رسیدن انسانهای زیادی میباشد. اما در مقابل، صحنههای بسیار زیبا و دلنشینی از طبیعت به مخاطب نشان داده میشود که لازمه لذت بردن از آن توانایی دیدن میباشد که این سریال آن را تقبیح میکنند.
این مطلب نشان دهنده تناقض بینش سازندگان درمورد قوه دیدن میباشد که دامن عوامل تولید سریال را آغشته به تناقضگویی کرده است.
پیامبر خدا در سرزمین پایا
در دو فصل قبلی، نشانههای متعددی از اینکه ملکه سیبث خود را به عنوان نماینده خدا در زمین معرفی میکند وجود داشت که به زبان وی جاری می شد؛ اما در قسمت پنجم از این فصل سیبث به صراحت خود را فرستاده خدا معرفی کرده و معجزه خود را پیشگویی میداند که باعث ایجاد پیمان دوباره او با ساحریابها میشود. جملاتی که سیبث بین مردم به زبان میآورد همانند سخنان یک پیامبر در جان ساحریابها که انسانهای متعصب و بدون عقلی هستند نفوذ کرده و آنها را پیرو خود میکند. شخصیتپردازی که برای سیبث طراحی شده است او را در قالب یک پیامبر الهی معرفی کرده که پشتوانه او مکر و دروغ است و او با جعل عنوان پیامبری، مردم خود را تحمیق میکند. باید بدانیم که این طراحی شخصیت، گویای اهداف نویسنده و کارگردان این سریال است که به صورت غیرمستقیم سعی در تخریب وجهه پیامبران راستین خدا دارند که تنها هدف آنها اصلاح و هدایت مردم به سمت کمال واقعی بود. باشد که با هوشیاری تحت تاثیر این القائات شیطانی قرار نگیریم.