جمهوریاسلامی با رهبری ولیفقیه و همراهیمردم، هم مشروعیت و هم مقبولیت دارد؛ با اعلام مخالفت برخی از مردم و اظهارات اغتشاشگران، مقبولیت خود را از دست نمیدهد.
تفاوت مقبولیت عمومی در حکومت الهی«حکومت اسلامی» و طاغوت | امام خمینی در اعتراض به شاه میگوید: «اگر فرض کنیم که شاه بسیار انسان خوبی باشد عدالتش کامل، رفتارش با مردم کامل و مهربان، انصافش کامل، همه طوره میتواند به بهترین وجه حکومت داری کند، تمام رفاهیات را برای مردم فراهم کند و... ولی اگر مردم او را نخواهند، باید کنار برود».
برخی با استناد به سخنان امام خمینی چنین اظهار میکنند که اگر مردم نیز جمهوری اسلامی را نخواهند باید کنار بروند و امروز مردم دیگر حکومت اسلامی نمیخواهند.
در پاسخ به این سخنان متوهمانه باید گفت:
۱- اینکه مردم حکومت اسلامی نمیخواهند، توهمی بیش نیست؛ هرچند مردم از مشکلات و گرانیها گلهمند هستند ولی اکثریت مردم ایران با اصل نظام مشکلی ندارند و نمیتوان هیاهوی عدهای اغتشاشگر را سخن همه مردم بهحساب آورد.
۲- بین حکومت اسلامی و حکومت طاغوت تفاوت اساسی و ریشهای وجود دارد؛ حکومت شاه تنها با پذیرش مردم و مقبولیت عمومی قابلتحمل است و مشروعیت ندارد، وقتیکه مردم هم شاه را نمیخواهند، دیگر نه مشروعیتی دارد و نه مقبولیت.
3- بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه، حاکم اسلامی منصوب الهی است و منشأ مشروعیتِ حکومت، شارع است، مردم نیز در عینیت بخشیدن به حکومت نقش دارند، یعنی مقبولیت عمومی، در اصلِ مشروعیت امام معصوم علیهالسلام بیتأثیر است، اما شرط تحقق خارجی آن هست. بعد از تشکیل حکومت اسلامی و برپایی دولت اسلامی، نمیتوان با صرف مخالفت عدهای از مردم، دست از حکومت مشروع و قانونی کشید.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز بعد از بیعت مردم و تشکیل حکومت اسلامی، با مخالفتهای فراوانی مواجه شدند؛ عدهای از صحابه با سهم خواهی جنگ جمل را راه انداختند و معاویه اهل شام را به مصاف ایشان آورد و تأسفبارتر آنکه در سالهای آخر حکومتشان، مردم نیز با ایشان همراهی نمیکردند.
حضرت با گلایه از اهل کوفه و کسانی که ایشان را یاری نمیکردند، فرمود: «با نافرمانى و ترك يارى، نقشههاى مرا (براى سركوبى دشمن) تباه كرديد تا آنجا كه (امر بر دوست و دشمن مشتبه شد) و قريش گفتند: پسر ابوطالب، مرد شجاعى است، ولى از فنون جنگ آگاه نيست، آيا هیچیک از آنها، از من باسابقهتر و پيشگامتر در ميدانهاى نبرد بوده است؟ من آن روز كه آماده جنگ شدم (و گام در ميدان نهادم) هنوز بيست سال از عمرم نگذشته بود و الان، از شصت سال هم گذشتهام، ولى چه كنم؟ آنکس كه فرمانش را اطاعت نمىكنند، طرح و نقشه تدبيرى ندارد و هراندازه صاحبتجربه و آگاه باشد، كارش بهجایی نمىرسد».[1]
4- جمهوری اسلامی با رهبری ولیفقیه مشروعیت خود را از شرع گرفته و بر اساس آراء مردمی مقبولیت پیداکرده و حکومت اسلامی تشکیلشده است؛ همانگونه که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام با مخالفتها و عدم همکاری بخشی از مردم، حکومت را رها نکرد، اکنون نیز دلیلی وجود ندارد که ولیفقیه جامعه با اعلام مخالفت و اعتراض تعدادی، از حکومت اسلامی کنارهگیری کند.
5- در تمام دستگاههای حکومتی، رضایت لحظهای مردم در مورد قوانین و نهادهای ثابت[2] نمیتواند مبنای ادامه کار آنها باشد، بلکه چنین موضوعی، درنهایت به هرجومرج میانجامد. به همین دلیل، نمیتوان برخی اعتراضات و نارضایتیهای مقطعی را دلیلی برای سلب مشروعیت حکومت اسلامی در نظر گرفت.
حکومت بر مردم حق خداست و پیامبران و معصومین بر مردم ولایت دارند و فقیهان نیز به نیابت از امام زمان در صورت پایکار بودن مردم، مجاز به تشکیل حکومت هستند. پس از تشکیل حکومت و با نارضایتی عدهای از مردم نمیتوان دست از حکومت کشید.
پینوشت:
[1] مكارم شيرازى، ناصر، پيام امام امیرالمؤمنین (ع)، دارالكتب الاسلاميه، تهران1386، چاپ اول، ج 2، ص 165.
[2] قوانین و نهادهایی که با تغییر دولت ها تغییر نمی کنند؛ مانند قانون اساسی