طبق اصل 110 قانون اساسی، وظیفه رهبری برخورد با مفاسد نیست؛ بلکه رهبری جایگاه اجرایی ندارد و این مفاسد باید از طریق قوه قضاییه و قوه مقننه پیگیری شود.
شبهه: چرا رهبری شخصاً جلوی فسادهای مدیران کشوری را نمیگیرند؟
پاسخ:
1. وظایف رهبری طبق قانون اساسی (اصل یکصد و دهم) عبارتند از:
• تعیین سیاستهاى کلى نظام جمهورى اسلامى ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛
• نظارت بر حسن اجراى سیاستهاى کلّى نظام؛
• فرمان همهپرسى؛
• اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها؛
• فرماندهى کل نیروهاى مسلّح؛
• عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالى کشور به تخلّف وى از وظایف قانونى، یا رأى مجلس شوراى اسلامى به عدم کفایت وى، بر اساس اصل هشتاد و نهم؛
• و... .
بنابراین طبق اصل 110، وظیفه رهبری برخورد با مفاسد نیست؛ بلکه باید توجه داشت که رهبری جایگاه اجرایی ندارد و این مفاسد باید از طریق قوه قضاییه و قوه مقننه پیگیری شود.
2. اگر رهبر یک جامعه در همه چیز دخالت کند و فراتر از قانون باشد، همین افرادی که به عدم ورود رهبری اعتراض دارند، او را فردی دیکتاتور میخوانند.
3. اگر یک فرد در تمام مسائل ورود کند، تمام جامعه وابسته به همان یک نفر خواهد شد که این دو ایراد بزرگ خواهد داشت:
اول اینکه مردم رشد نخواهند کرد و جامعهای ساکن و خموده خواهیم داشت؛
دوم اینکه در صورت نبود رهبر در طی چند روز، جامعه به هرج و مرج کشیده خواهد شد.
4. از لحاظ عقلی و منطقی، امکان ورود رهبری به تمام مسائل وجود ندارد.
5. مقام معظم رهبری در خصوص وظیفه رهبرى در نظام اسلامى چنین میفرمایند: «مسئولیت رهبرى، حفظ نظام و انقلاب است».
رهبر، کلیت جامعه را اداره میکند؛ درست مثل داور فوتبال که بازی فوتبال و زمین بازی را اداره میکند. در واقع میتوان گفت رهبری در مقام داور است و هرچه کمتر در مسائل خرد دخالت کند، جامعه بهتر اداره میشود.