مطالعات جامعهشناسی و علوم اجتماعی نشان میدهد خیلی از رفتارهای هیجانی قشر نوجوان و تا حدودی جوان، ریشه در شرایط خانواده دارد.
تحلیلهای آماری دستگیر شدگان اغتشاشات اخیر نشان میدهد 80 درصد اغتشاشگران، از سنین 15 تا 30 سال بودهاند. بسیاری از این افراد بر اساس هیجان و نیز ذهنیتی که در فضای مجازی برایشان پیش آمده، تصمیم به اغتشاش گرفتهاند.
مطالعات جامعهشناسی و علوم اجتماعی نشان میدهد خیلی از رفتارهای هیجانی قشر نوجوان و تا حدودی جوان، ریشه در شرایط خانواده دارد. اگر کانون خانوادهْ متعادل، آرام، گرم و در عین حال پرشور باشد، سطح خروجی رفتار فرزندان در خانواده و اجتماعْ مناسب، و در تراز با جامعه است؛ اما عدم شرایط زیستی آرام در خانواده و عدم جلوگیری از بروز بحران ها و ایجاد نوسانات شدید، فرزند را دچار دگردیسی می کند که میتواند برای خودش و حتی دیگران خطرناک باشد و به جامعه نیز سرریز کند.
عوامل ایجادکننده و تشدیدهکننده چنین رفتارهای هیجانی یا خشونتآمیز عبارتند از:
1. عدم ارتباطگیری مناسب و وقت کافی گذاشتن برای فرزند: اصولاً دیده نشدن فرزندان در جامعه باعث کمبود توجه و تولید رفتارهای هیجانی شدید برای دیده شدن و در معرض دید قرار گرفتن و جبران این کمبود نیاز میشود که در گذشته تامین نشده است.
2. تکفرزندی و عدم وجود خواهر و برادر: پژوهشها نشان میدهد کودکان بدون خواهر و برادر، در بزرگسالی با انواع آسیبهای روانی و اجتماعی مواجه میشوند. عدم ارتباطگیری سنی مناسب باعث میشود رفتارهای مقتضای کودکی بروز پیدا نکند و دچار اختلالاتی نظیر اختلالات شخصیتی نسبت به جامعه عمومی، اختلالات هیجانی، احساسی و رفتارهای آنی و دفعی گردد.[1]
از طرف دیگر تحقیقات نشان میدهد فرزندآوری، رشد شخصیت والدین را بالا میبرد. هرچه تعداد فرزند بیشتر باشد، این رشد شخصیتی و کسب تجربه در این زمینه بیشتر میشود؛ چنانکه بیل مک کیبن، اندیشمند غربی، در این رابطه میگوید: «وقتی زندگی خود را صرف خوب شدن و رشد دیگران کنید، آدم دیگری خواهید بود؛ ولی رشد شما با داشتن بچههای کم، کند خواهد بود».[2]
این رشد شخصیت والدین، به تناسب، در رشد شخصیت و تربیت فرزندان هم مؤثر است. اصولاً پدر و مادرهای کمتجربه که رشد شخصیتی کمتری نیز دارند، معمولاً خودشان در تربیت فرزند وارد نمیشوند و فرزند را به مهد، مدرسه یا ... میسپرند یا او را مشغول بازی و سرگرمیهای مختلف میکنند.
3. عدم تفاهم والدین و وجود آشوب پیوسته و طلاق: معمولاً طلاقها نتیجه مشاجرههای بیمورد و پیوسته، و معلول عدم آرامشی است که باید در زندگی حاکم باشد و نیست. البته لازم به ذکر است که فرزند، خود سپر امنیتی در برابر طلاق است و استحکام این سپر امنیتی با تعدد فرزندان بیشتر میگردد و موجب حفظ، همبستگی، آرامش و تداوم زندگی زناشویی میشود.[3]
در نتیجه میتوان گفت با وجود این عوامل، شخصیت والدین، رشد نمیکند و این والدین، مهارت حفظ آرامش را برای محیط پرورش فرزندان ندارند و کانون زندگی را به محل تلاطمها، نوسانات و بگومگوها تبدیل کردهاند.
این والدین، برای فرزندان خود وقتی ندارند. به همین علت بیشتر از بقیه، فرزندان خود را با بیخیالی تمام و بدون هیچ نظارتی به دست فضای مجازی میسپرند؛ فضای مجازیای که تقریباً هیچ یک از پلتفرمهای داخل آن و بسترها و زیرساختهای آن، داخل کشور قرار ندارد و دست دیگری است که ترسیمکننده و تعیینکننده و الگودهنده نوع رفتارهاست و خلأ ارتباط با پدر و مادر را برای آنها با ظاهر جذاب خودش پر کرده است.
از طرف دیگر، فرزندان این والدین نیز ارتباط قوی در تربیتپذیری با پدر و مادر خود ندارند؛ چون احساس میکنند پدر و مادر، درکی از شرایط آنها ندارند. پناه و علاقه و دلبستگی این افراد، فضای مجازی است و ارتباط، خلقیات و در یک کلام، تربیت خود را از فضای مجازی میگیرند.
این عدم شخصیتپذیری کامل، عدم تجربه کافی، عدم اختصاص دادن وقت به فرزندان برای دیده شدن و شکوفا شدن و تخلیه انرژی و هیجان مورد نیاز، عدم تامین عاطفی و عدم مسئولیتپذیری در تربیت و نظارت بر فرزندان و به جای آن سپردن آنها به فضای مجازی بدون حصار، که چون گرگی آزاد است، میتواند فرزندانمان را به جایی برساند که برای ما، رفتارهای خیابانی آنها و خداینکرده سطح بالای خشونت و جنایتشان باورپذیر نباشد.
گاهی ناگهان دیر می شود و راه جبرانی وجود ندارد.
تا دیر نشده، دلبندانمان را دریابیم.
پینوشت:
[1]. تابناک، آسیبهای تکفرزندی در خانوادهها: https://www.tabnak.ir/004gQL.
[2]. مقاله «تعاملی درباره خانواده تکفرزندی» از بیل مک کیبن، ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۱۵، ص۱۱۲.
[3]. سیدحسین موسوی، کتاب مثبت سه (واقعیتهای پیرامون فرزندآوری)، انتشارات هیئت امروز، چاپ 69، ص56.