اولین گام برای حل وفصل یک بحران، پذیرش بحران است و تا وقتی این گام اول برداشته نشود، باقی کارها کم فایده است. باید ابتدا بپذیریم که بخشی از جامعه ما امروز در مسئله حجاب اقناع نشده و از روی نادانی و عدم اقناع، به مخالفت با این قانون الهی میپردازند.
عملکرد صدا و سیما در باب حجاب؛ "غیرقابل دفاع " | این که گفته شود همه افرادی که مخالف با قانون حجاب هستند، معاند و اجیرشده دشمن هستند سادهترین تحلیل و البته راهی برای فرار از پاسخ گویی در مورد عملکرد مسئولین ذی ربط است. واقعیت میدانی حکایت از آن دارد که امروزه بعضی از قشر جوان و نوجوان ایرانی به پشتوانه کارهای شبانهروزی شبکههای فارسیزبان معاند، فضای رهای مجازی، بعضی از اساتید دانشگاه، عدهای از سلبریتیها، عملکرد تبعیضآمیز گشت ارشاد و البته بخش مهمی از سیاستهای غلط فرهنگی مسئولین، دیدگاه مخالفی با مسئله حجاب پیدا کردهاند. مخالفتی که منجر به تحریک احساسات عدهای از همین افراد شده و ماجرای درگیریهای اخیر را به وجود آورده است. نوجوانان 15-16 ساله تحت تأثیر لیدرهای حقوقبگیر، مأمور نیروی انتظامی را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و حتی به قتل میرسانند.
حال پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که در قبال حرکتهای دشمن، که مختص به حال نیست و حرکتی چندساله است، مسئولین چه کردهاند؟
در مقابل حملات رسانهای شدید و بیسابقه رسانههای فارسیزبان به مسئله حجاب، عملکرد رسانه ملی پرهزینه چه بوده است؟ اکثر سریالهایی که همین صدا و سیما ساخته است دقیقاً آن روی سکه تبلیغات ضد حجاب مسیح علینژاد، سالومه و ... است. دختران تحصیلکرده و پیشرفته بیشتر این سریالها مانتوییهایی هستند که به دلیل محدودیت پوششِ صداوسیما در همین حد را نیز رعایت کردهاند و درواقع نماینده افرادی بیحجاب جامعه هستند. از آنطرف، زنان محجبه یا غالبا مسن هستند و یا مادری بیچاره و بدبخت که در زندگی خود ماندهاند و اصلاً تصویر درستی از این افراد نشان داده نمیشود. حتی تبلیغات تلویزیونی نیز بیشتر از تبلیغ کالا، گسترش بیحجابی هستند، زنانی بزککرده در خانههای دوبلکس با آرایشهای غلیظ جنسی که عملاً تبلیغ یک نوع بیعفتی و بیحیایی با بهترین و آرمانیترین زندگی است.
در مورد برنامهسازی با موضوع حجاب نیز بهویژه برنامههایی یکقسمتی نظیر زاویه و جهانآرا بسنده شده که جای تعجب فراوان دارد و این پرسش را به وجود میآورد که مسئلهای با این عمق و وسعت با این یک ساعتهای پراکنده قابلارائه و حل است؟ البته که تولید برنامههایی نظیر بدون توقف لازم است اما کافی نیست و باید بهصورت تخصصیتر و گستردهتر به تولید و پخش برسد. عملکرد صدا و سیما در مورد حجاب غیرقابل دفاع است و اوضاع برای بزرگترین رسانه کشور بهگونهای است که حتی بعضی از مجریان و بازیگرانی که از خود همین سازمان برای تبلیغ حجاب به کار گرفته میشوند بعد از مدتی و با رسیدن به شهرت تغییر رویه داده و مسیری خلاف گذشته خود را طی میکنند. متأسفانه هشدارهای کارشناسان دلسوز نیز راه بهجایی نمیبرد و مسئولین این سازمان قصد تغییر اوضاع را ندارند.
اوضاع بعضی از معلمهای مدارس و اساتید دانشگاه بهعنوان کانون تربیت جوانان و نوجوانان نیز از صدا و سیما بهتر نیست ولیکن جای باز کردن این مبحث در اینجا نیست لذا از آن میگذریم.
نکته دیگر عملکرد وزرات ارشاد در مواجهه با مسئله عفاف و حجاب است که بازهم عملکردی غیرقابل دفاع است. طبیعتاً منظور از وزارت ارشاد، فقط مسئولین و وزیر فعلی آن نیست چرا که توقعی نیست که در یک سال عملکرد چند ساله دیگران زیر و رو شود بلکه منظور سیاستهای اتخاذ شده فرهنگی است که نشان میدهد اصلاً و ابداً در راستای ترویج حجاب نیست. بایکوت و حذف بازیگرانی که در نقشهای ارزشی بازی میکنند نشان از همین ضعفهای فرهنگی دارد.
بماند که اصلاً توقع تولید فیلم در باب حجاب و مسائلی اینچنینی شوخی است. وزارت ارشاد بهترین و معتبرترین جوایز خود را به دست کسانی میدهد که هم در پوشش و هم در بیان از مخالفت کردن با قانون حجاب هیچ ابایی ندارند اما در خیابانها گشت ارشاد به اوضاع حجابی که بهمراتب بهتر از فلان بازیگر است، تذکر داده و گاها برخورد میکند. این تبعیضها ناشی از یک نافهمی و جهالت فرهنگی و البته عدم شناخت از مسائل دینی و فرهنگی است. تبعیضهای اینچنینی نقطه مقابل عدالت است و ناخودآگاه تأثیرش را بر جامعه میگذارد و منجر به یاغیگری میشود که حال میبینیم.
نتیجه اینکه، مسئولین فرهنگی و صدا و سیما ، ابتدا باید تولیدات ضد حجاب خود را کاملاً متوقف کرده و دست از رفتارهای تبعیضآمیز که منجر به خشم و بیعدالتی میشود را اصلاح کنند؛ سپس با راه انداختن کرسیهای آزاداندیشی متنوع و تولید آثار هنری فاخر در راستای اقناع کردن جوانان گرههای ذهنی قانون حجاب را باز کنند.