شعر کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه

10:47 - 1401/08/12

اشعار کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه سلام الله علیها

شعر کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه

شعر کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه

مائیم گدای حضرت معصومه

محتاج عطای حضرت معصومه

همراه رضا ز دیده خون می ریزیم

در روز عزای حضرت معصومه

شعر کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه

آمد ز مدینه تا که در قم باشد

در مملکت امام هشتم باشد

یعنی که خدا نخواست تا مرقد او

مانند مزار فاطمه گم باشد

شعر کوتاه در مورد و‌فات حضرت معصومه

در سَر هوس دیدن دلبر دارد

بر سینۀ خود داغ برادر دارد

افسوس که تا دیار ساوه آمد

دیگر نتوانست قدم بردارد

شعر کوتاه در مورد و‌فات حضرت معصومه

زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت

از داغ برادرش مرتب می سوخت

هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد

می گفت: امان از دل زینب... می سوخت

شعر کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه

شعر کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه

با ناله دو چشمان ترش را وا کرد

تا سِیر کند دور و برش را، وا کرد

نومید ز دیدن برادر بود و

با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد

شعر کوتاه در مورد و‌فات حضرت معصومه

صد آه اگر بر جگرش افتاده

هر چند جدا ز دلبرش افتاده

کی بر بدن برادرش رقصیدند؟

کی دست کسی به معجرش افتاده

شعر کوتاه در مورد و‌فات حضرت معصومه

او خواهر یک امام بود و زینب....!

او شاهد احترام بود و زینب....!

که راهی شهر شام بود؟ و زینب

در مجلسی از حرام بود؟ و زینب

شعر کوتاه در مورد وفات حضرت معصومه

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
17 + 2 =
*****