دعا و امور محال

13:37 - 1401/08/15

دعا به غیر از محالات عقلی، می‌تواند به هر امری تعلق بگیرد؛ چون اجابت کننده آن دارای قدرت مطلقه‌ای است که انجام این امور از او، محالی را لازم نمی‌آورد.

برخی بر این باور هستند که دعا کردن برای شفای بیماری یا غیرعادی مانند تبدیل روز به شب و... خرافه‌ای بیش نیست و چنین امری محال است و این‌گونه همه امور را یک کاسه کرده، اصل دعا را منکر می‌شوند. در این نوشتار سعی بر روشن شدن حقیقت این امر داریم.

 به‌عنوان مقدمه به دسته بندی امور محال پرداخته و روشن می‌کنیم که آیا دعا کردن، یک امر خرافی و محال است؟ محالات و امور ممتنع از یک جهت، به دو دسته تقسیم می‌شوند: محالات عقلی و محالات عادی.

1. محالات عقلی
این نوع از محالات دو دسته‌اند:‌‌
الف. محالات ذاتی: اموری که ذاتاً محال و ناشدنی هستند، بدون این‌که امری در این بین دخالتی داشته باشد، مانند اجتماع نقیضین و جمع بین وجود و عدم.
ب. محالات وقوعی: به لحاظ ذات خود محال نیستند، اما وقوع آنها مستلزم تحقق محال ذاتی است، مانند وجود معلول بدون علت.

2. محالات عادی: اموری هستند که وقوع آنها، تنها با نظر به قوانین معمول و شناخته شده طبیعی، ناممکن می‌نماید، اما تحقق آنها ممتنع و محال نیستند. مانند شفای نابینا، بدون عمل جراحی و دارو، که غیرممکن و ناشدنی نیستند، بلکه جهل ما نسبت به علل خاص وقوع آنها موجب می‌گردد که آنها را از گروه محالات و ممتنعات به حساب آوریم.[1]

حال باید گفت که دعا کردن در امور محالات عقلی، صحیح نیست؛ یعنی شخص برای رسیدن به امری که محال است دعا کند و آن‌را از خدا بخواهد.[2] به عنوان مثال؛ دعا کند که خداوند متعال سنگی را خلق کند که خودش قادر به بلند کردن آن نباشد. البته در این جا از اصل دعا کردن محالی پیش نمی‌آید، شاید شخص به خاطر ضعف معرفتی که دارد چنین دعائی را از خداوند بخواهد، به عبارتی دیگر خواستن یک امر محال، محال نیست و این امر، خرافی بودن دعا را ثابت نمی‌کند، بلکه ضعف معرفتی دعا کننده اثبات می‌شود.

اما در محالات عرفی باید بیان کنیم که از لحاظ عقلی هیچ گونه محذوریتی پیش نمی‌آید؛ زیرا شخصی که ما او را می خوانیم، خداوند متعال است که دارای قدرت لایتناهی بوده و قدرت و سایر اوصاف، ذاتی اوست و با قدرت لایتناهی خود همه خواسته‌های بندگان را می‌تواند اجابت نماید و انجام این گونه امور برای او هیچ مشکلی را ایجاد نمی‌کند.[3]

امور

این که برخی از دعاها مستجاب نمی‌شوند، علت‌های متعددی می‌تواند داشته باشد، اما این امر خللی در دعا کردن ایجاد نمی‌کند و دعا، طلب خواسته و نیاز از یک شخصی است که قدرت مطلقی دارد. مستجاب نشدن دعای ما شاید به خاطر مصحلحت و یا مانعی بوده است که خود ما آن را ایجاد کرده ایم.
به عبارت دیگر بگوییم که انجام این امور برای خدا مشکلی را حاصل نمی‌کند، این ما هستیم که مانند اولیا و صالحان به بیشتر خواسته‌هایمان نمی‌رسیم و از مقامات آنها برخوردارنیستیم؛ زیرا یک داروى شفابخش که شفا بخشی آن به اذن الله است، چه مانعى دارد که اذن الهى این شفا بخشی را به بنده‌اش نیز عطا کند و با یک دعا مریض شفا پیدا کند. ما از این حقیقت غافل هستیم که تأثیر هر چیز به اذن‌ خدا است و اگر او بخواهد هر چیزی اتفاق می‌افتد خورشیدی که به امر و اراده او می چرخد و شب و روز را تولید می‌کند، با دعا و خواسته بنده محبوب خدا به عقب بر می‌گردد و ماجرای رد شمس تحقق می‌یابد و محالی پیش نمی‌آید. ولی چون این امور خرق عادت هستند و کمتر از این نوع کارها اتفاق می‌افتد و چون ما با امور مادی سرو کار بیشتری داریم، فکر می‌کنیم خدا نیز مانند ما قدرت انجام این امور را ندارد.[4]

پی نوشت:
[1]. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، موسسه امام، ج 1، ص 99- 100.
[2]. سوره اعراف، آیه 143.
[3]. ملا صدرا، محمّدبن ابراهیم، اسفار، دار احیاء التّراث بیروت، ج 6، ص 309.
[4]. مكارم شيرازى، ناصر، پیام قرآن، دار الكتب الاسلاميه‏، ج 7، ص 282.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 7 =
*****