«دیگر کاری برای نجات بختیار نمیتوان انجام داد؛ باید با انقلابیون، همصدایی کرد وگرنه همه چیز از دست میرود.»
این جملات، بخشی از آخرین گزارش «ویلیام سولیوان» - آخرین سفیر آمریکا در ایران- به مقامات کاخ سفید بود که با حسرت و تأسفی عمیق، نسبت به از دست دادن کشور مهمی به نام ایران همراه بود.[1] دقت در همین عبارت کوتاه، برای پیبردن به شیوه و مشی آمریکا در مواجهه با انقلاب اسلامی، کافی است. سفیر آمریکا گرچه از نجات بختیار- آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی- بهکلی ناامید شده بود اما سفارش و توصیهاش این بود که لازم است حتی بهصورت ظاهری هم که شده، با انقلابیون ایران، همراهی شود تا آمریکا بتواند جای پایی برای توطئه در ایران داشته باشد. جای پایی که اندکی بعد و در حوادثی مثل حملهی نظامی به طبس و لانهی جاسوسی آمریکا، کاربرد و ضرورت آن بر همگان آشکار شد. و این شد شیوهی مستمر شیطان بزرگ در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران.
در طول سالهای پس از انقلاب، آمریکا هر زمانی که از ضربهزدن به ایران اسلامی، ناامید و ناتوان میشد، حیلهگری و شیطنت را در پیش میگرفت و زبان چرب به فریب میگشود و هر زمان هم که احساس میکرد روزنهای برای ضربهزدن به جمهوری اسلامی باز شده است باطن پلید خود را آشکار میکرد.
نمونهی واضح دیگر از این رفتار آمریکا مربوط میشود به رفتارهای رییس جمهور کنونی این کشور. «باراک اوباما» بعد از به قدرت رسیدن در سال 2008 و با طرح شعار «تغییر»، حرفهای عوام پسند زیادی را بر زبان آورد. از جمله اینکه خواستار در پیش گرفتن یک دیپلماسی برای حل تمامی مشکلات میان آمریکا و ایران و برقراری روابط سازنده با ایران شد و ابراز امیدواری کرد که "پیشرفت تدریجی" در روابط بین آمریکا و ایران حاصل شود. این حرفهای فریبنده، حتی برخی افراد سادهلوح در کشور ما را هم فریب داد و سبب شد تا آنها در تحلیلهای عجیب خود، تمامی جنایات آمریکا را نادیده بگیرند و صرفاً بخاطر چند سخنرانیِ اوباما، بگویند که توپ در زمین ایران است و اکنون باید اختلافات را کنار گذاشت و با نگاهی جدید به آمریکا نگریست! البته کشتیبان بصیر و باتجربهی انقلاب، در همان روزها اعلام کرد که زیر این دستکش مخملین که به سمت ما دراز شده، دستهای چدنی وجود دارد و نباید بخاطر چند سخنرانی فریبنده، آمریکا را مورد اعتماد بدانیم.[2] دیری نپایید که آن دستهای چدنی از زیر دستکش مخملین، بیرون زد و «باراک اوباما» در اقدامی بیسابقه که حتی «جرج دبلیو بوش» هم مرتکب نشده بود ایران را به حملهی اتمی، تهدید کرد![3] اندکی بعد و در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 88، با تمام وجود و حتی بدون رعایت آداب دیپلماتیک، مستقیماً به میدان مبارزه با جمهوریاسلامی آمد و در این مبارزه از هیچ خباثتی، فروگذار نکرد که البته با سیلی محکم ملت عاشورایی ایران، به عقب رانده شد. همین آقای «تغییر»، بیسابقهترین و شدیدترین تحریمها علیه ایران را وضع نموده و در نطقهای خود به آن افتخار هم کرده است.[4] این روزها که عدهای در داخل، در نقش وکیل مدافع اوباما ظاهر شده و مردم ایران را به درک موقعیت او سفارش میکنند[5] شاید نشنیده یا ندیده باشند که اوبامای مودب و دوستداشتنیِ آنها چطور با وقاحت تمام از آرزوی خود برای بازکردن تکتک پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران سخن گفته است![6]
در این میان، آیا بازهم میتوان از دشمنی چنین دولت مستکبر و خودکامهای غافل شد؟ در حالی که هر روز تحقیر، تحریم و تهدید آمریکا برضد ایران، بیشتر و بیشتر میشود آیا نشاندادن عطش برای ایجاد ارتباط با آمریکا با کارهایی مثل گفتوگوی تلفنی و امثال آن، موجب عزت کشور ما میشود؟ باور کنیم که تنها راه غلبهی قطعی بر مشکلات کشور، توکل به خداوند قادر و عزم جدی برای شکوفاکردن استعدادهای بیشمار داخلی است و نه امید بستن به دشمنان خدا.
پاورقی:
1- مسعود بهنود، «از سید ضیاء تا بختیار»، تهران اتنشارات جاویدان، ص586
2- سخنرانی رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی، اول فروردین 1388
3- تهدید اتمی ایران توسط آمریکا
4- تحریمهای بیسابقه علیه ایران
5- مشاور رییس جمهور: وضعیت اوباما باید در ایران درک شود!
6- اگر میتوانستم تکتک پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران را حذف میکردم!
نظرات
جسورانه دل رهبر شکستند
گمان کردند در کوفه نشستند
علی هفتاد ملیون یار دارد
هزاران مالک و عمار دارد
چه سلمان ها به دورش در طوافند
چه شمشیرها به اذنش در غلافند
فقط کافیست تا با یک اشاره
جهان کفر گردد پاره پاره
اون که ازمن گذشت،واسه من درگذشت…
پس روحش شادویادش فراموش
سلام
مطلب خوبی بود
ممنون
پسرم هیچ کس جنایات اون بی پدر مادرا رو فراموش نمیکنه اونا بالاخره تقاص تمام اینارو باید پس بدن شایدم الان دارن میدن به هر حال یا تو همین دنیا یا اون دنیا شایدم هردوش...
ولی بحثی که هست شما سنت کمه خیلی چیزارو نمیدونی باید وضع مردمم نیگا کرد بعد یه تصمیمی گرفت که کمی مردمو اروم کنه نه از روی احساسات یه کاری کرد که بعدا نشه جمش کرد نباید فراموش کرد که همین مردم بودن که انقلاب کردن همین مردمم میتونن...
یاحق.
سلام
مطالعه ی تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر در کنار مطالعه ی زیارت عاشورا «که مرام نامه ی شیعس» دشمن شناسی انسان رو تقویت می کنه.یاد می گیریم که شیطان بزرگ چه در لباس گرگ چه میش،شیطان بزرگه.تاریخ داره مرتب تکرار می شه و سیاستهای نرم و خشن شیطانهای بزرگ و کوچیک هم مکرر در حال تکراره...راحت می شه درس گرفت و کمتر هزینه داد.
یه سوال؟
چطور می شه یک انسانی جاه طلبِ جنگ طلبِ خونریز که ملت شریف ایران رو به حمله ی اتمی تهدید کرده،مرتب دم از «همه ی گزینه ها روی میزه» می زنه،هر ساعت یه سازی میزنه و به تعهدات امضاء شده ی خودشونم پابند نیست،مودب خوند؟!
می گفتن:ادب،آداب دارد.جناب اوباما کدوم آدابی رو رعایت کردن که مفتخر شدن به مقام مودب؟!
متن جامع و متینی بود.این نوشته ی منطقی، آروم آروم،آدم رو به نتیجه ی ته متن می رسونه.
پاینده باشید.
سلام
خدا قوت
به روزم
خبر «مادر شدن خاله شادونه» از خبر«کبوتر شدن تو» مهم تر بود
با درد دل با یه شهید با ما همراه باشید
سلام.
هیچ وقت جنایت های امریکا فراموش شدنی نیست...
لا تتخذوالیهود و النصاری اولیاء ....
همین آیه برا اونهایی که خوشبینند یا بهتر بگم خوش خیالند کفایت می کنه . اگه جایی شیر مرغ دیدی از اینها هم عمل به تعهدات رو می بینی . تا حالا که هیچ مرغی شیر نداده که اینها هم رو حرفهاشون باشند .