انیمیشن هیولای دریا، جدای از اینکه مانند بسیاری دیگر از انیمیشنهای غربی یک دزدی ادبی از فرهنگ شرق است، نمایشی است از نمادهای شرقی ممزوج با داستانی مبتنی بر آنچه غرب میخواهد از دنیای امروز نمایش بدهد و نه حقیقت یا حتی واقعیت.
غولهای صنعتی و جنگ شناختی | نقدی بر انیمیشن هیولای دریا ؛ بخش اول
این روزها تقریبا همه متفقالقول شدهاند که برخلاف تصور گذشته، رسانه ابزار سرگرمی نیست، بلکه سلاحی سرگرمکننده است که با استفاده از آن، قدرت تفکر و تصمیمگیری مردم مورد هجمه و استعمار قرار میگیرد. قدرت تخریب این سلاح چنان مهیب است که میتواند حق و باطل را بهکلی دگرگون کرده و جوامع را به بردگانی رام تبدیل نماید که بیهیچ مزد و مواجبی خواستههای کنترلکنندگان رسانه را اجرا میکنند.
جهان غرب با صدها سال تاراج منابع غنی کشورهای استعمار شده و به بند کشیدن مردمان، و استفاده از آنها بهعنوان برده و نیروی کار رایگان، ثروت عظیمی را به جیب زده که از حساب خارج است. کمپانیهای عظیم غربی که از آنها به غولهای فنّاوری تعبیر میشود، همگی با همین ثروت خونآلود بنا نهاده شدهاند و با همین آوردههاست که تلاش بر استقرار و ادامه حیاط خود دارند.
انیمیشن هیولای دریا، جدای از اینکه مانند بسیاری دیگر از انیمیشنهای غربی یک دزدی ادبی از فرهنگ شرق است، نمایشی است از نمادهای شرقی ممزوج با داستانی مبتنی بر آنچه غرب میخواهد از دنیای امروز نمایش بدهد و نه حقیقت یا حتی واقعیت.
چهرههایی گرم و شرقی، سازههای بهوضوح روسی، تک قهرمان با چهره اروپایی و بسیاری نمادهای دیگر که ذهن را مستقیماً به سمت و سویی خاص میبرد، همه و همه مواردی است که به صورتی ناشیانه و عیان در سیر داستانی گنجانده شدهاند. مشخص است که عجله خاصی برای ساخت و نمایش هرچه زودتر این انیمیشن در سینماهای جهان وجود داشته است.
کافی است بیننده به این مسئله توجه کند که چرا باید هیولاها با موجوداتی بسیار کوچک و ناچیز دوستی کنند و گوشبهفرمان آنها باشند؟ یا چرا انسانها باید از آزادی موجود عظیمالجثهای طرفداری کنند که نه روحیات و سبک زندگی او را میشناسند و نه قابلکنترل است؟ همراهی صرف با داستان باعث میشود که این قسمتهای غیرمنطقی، نادیده گرفته شود.