شجاعت امام کاظم علیه‌السلام

11:36 - 1401/08/22

یکی از اواصاف همه ائمه علیهم‌السلام، شجاعت و دلیری آنها است و هیچ روایتی که از حیث سند و محتوی صحیح باشد، در نقض این ویژگی وجود ندارد.

شیخ صدوق در کتاب عیون‌‌ اخبارالرضا علیه‌السلام نقل می‌کند: «...فَصَاحَ السَّجَّانُ يَا مُوسَى إِنَّ الْخَلِيفَةَ يَدْعُوكَ فَقَامَ مُوسَى(ع)مَذْعُوراً فَزِعاً وَ هُوَ يَقُولُ لَا يَدْعُونِي فِي جَوْفِ هَذَا اللَّيْلِ إِلَّا لِشَرٍّ يُرِيدُهُ بِي فَقَامَ بَاكِياً حَزِيناً مَغْمُوماً آيِساً مِنْ حَيَاتِهِ فَجَاءَ إِلَى هَارُونَ وَ هُوَ يَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ...»؛[1] «زندان‌‌بان فریاد سر داد که ای موسی! خلیفه هارون‌الرشید تو را فرا‌ خوانده است، امام موسی کاظم علیه‌السلام ترسان و نگران از جا برخاست و ‌گفت: هارون مرا در این نیمه شب فرا نخوانده، جز برای شری که بر من تصمیم گرفته است، پس در حالی که گریان و اندوهگین و نا امید از حیاتش بود، برخاست و با اندامی لرزان به سوی هارون آمد».

یکی از اوصاف ائمه علیهم‌السلام شجاعت و دلیری آنها است که ظاهر این روایت این ویژگی را برای امام موسی کاظم علیه‌السلام نفی می‌کند. در ادامه به بررسی سندی و محتوایی حدیث خواهیم پرداخت.

سند حدیث
سند روایت بدین شرح است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا يَقُولُ‌» راوی طبقه اول، مردی از شیعه است که معرفی نشده و ما نمی‌دانیم کیست، از‌این‌رو این روایت مجهول است و نمی‌توان به آن اعتماد کرد.
«محمد بن علی ماجیلویه» که راوی روایت است نیز مجهول می‌باشد، چون هیچ مدح یا ذمی در کتب رجالی برای او وجود ندارد. آیت الله خویی در استدلال خود بر ضعف «محمد بن علی ماجیلویه» در کتاب مبانی العروه می‌نویسد: «محمد بن ماجیلویه توثیقش اثبات نشده است، بله گرچه او از مشایخ روایی و اساتید شیخ صدوق می‌باشد، ولکن بین استاد شیخ صدوق بودن و ثقه بودن، هیچ ملازمه‌ای وجود ندارد، او(شیخ صدوق) از نواصب (دشمنان اهل بیت) نیز روایت کرده است».[2]

مرحوم خویی در جای دیگر می‌نویسد: «سند این روایت به خاطر وجود محمد بن علی ماجیلویه استاد شیخ صدوق، ضعیف است چون توثیقی ندارد».[3] سید محمد مجاهد طباطبایی نیز در کتاب المناهل، توثیق وی را مورد تردید قرار داده است.[4]

دلالت حدیث
علاوه بر ضعف سند این روایت، دلالت آن نیز دارای اشکال است:
 یک. همواره اصل عقلی و دینی، بر روایات ظن‌آور مقدم است و روایت ظنی ولو صحیح السند باشد، نمی‌تواند باعث تزلزل یک اصل دینی و عقلی شود. اصل عقلی و دینی شیعیان می‌گوید: همان‌گونه که خلیفه خدا و پشتیبان دین خدا باید در کمال علم و عصمت باشد، باید در اوج شجاعت نیز باشد و در راه خدا نباید ترسی از مرگ به خود راه دهد. امام رضا علیه‌السلام در این باره فرمود: «برای امام نشانه‌هایی است: امام؛ عالم‌ترین، عادل‌ترین، باتقواترین، حلیم‌ترین، شجاع‌ترین، باسخاوت‌ترین و عابدترین مردم است ...».[5] از این‌رو اگر سند این حدیث، صحیح هم می‌بود، همین یک دلیل در رد این حدیث کافی است.

آن‌قدر این اوصاف ترس که در روایت ذکر شده، از شأن امام بدور است که آقای علی اکبر غفاری مترجم عیون اخبار‌الرضا علیه‌السلام در ذیل این عبارات می‌گوید: «اين اوصاف و حالات از يک مرد الهى عادى كه دلش به ياد خدا آرام گرفته، بسيار بعيد است، چه برسد به مقام شامخ ولايت مطلقه الهيه! ناچار بايد بگوئيم اين عبارات را راوى و يا بعضى نساخ از جانب خود براى آب و تاب دادن به قضيه، به اصل داستان افزوده‏‌اند».[6] این روایت، آن‌گونه که از سیاقش پیداست، حکایتی است که راوی آن را حکایت می‌کند و عبارات مستقیم امام نیست؛ لذا احتمال تصرف راوی در واقعیت داستان بسیار بیشتر از وقوع چنین ترسی از امام علیه‌السلام است.

دو. احتمال این‌که جمله "و هو یرتعد فرائصه" جمله حالیه برای هارون باشد، به لحاظ ادبی احتمالش بیشتر است؛ زیرا طبق قاعده ادبی "الاقرب فالاقرب"، جمله وصفی، نزدیک‌ترین موصوفِ محتمل خود را می‌طلبد و طبق حکایت این روایت، هارون‌الرشید با دیدن آن خواب وحشت‌انگیز، بسیار در ترس و هراس بود. در این احتمال، ترجمه چنین می‌شود: «امام موسی کاظم علیه‌السلام به نزد هارون آمد در حالی‌که اندام‌های هارون (به خاطر آن خواب هراسناک) لرزان بود». به همین خاطر آقا محمد تقی نجفی اصفهانی، این حدیث را این‌گونه ترجمه می‌کند: «پس [حضرت] آمد نزد هارون در حالتى كه اركان بدن هارون مرتعش بود».[7]

در نتیجه، روایت ترس امام از هارون از جهت سندی و محتوایی دارای اشکالات فراوانی است. از جهت محتوا این روایت با سیره فردی و اجتماعی امام کاظم علیه‌السلام و دیگر روایات که بر شجاعت ائمه علیهم‌السلام به عنوان یکی از صفات ذاتی آنان اشاره دارد در تعارض است. برخی این احتمال را نیز داده‌اند که صفت ترس در روایت، با توجه سیاق حدیث و قواعد ادبی با شخص هارون بیشتر سازگارتر است تا وجود امام کاظم علیه‌السلام.

پی‌نوشت:
[1]. عيون أخبار الرضا(ع)‌، الشيخ الصدوق محمد بن علی ابن بابویه، مصحح: مهدی لاجوردی، تهران، منشورات جهان‌، 1378ق، ج1، ص93، ح13.
[2]. موسوعة الامام الخویی، مبانی في شرح العروة الوثقى، (کتاب النکاح)، ابوالقاسم الخویی، الشهيد السيد محمدتقي الخوئی، مؤسسة الخوئی الإسلامية، ج32، ص362.
[3]. مستند العروة الوثقى (كتاب الصلاة) محاضرات آية الله العظمى الخوئى، الشيخ مرتضى البروجردی، قم، نشر لطفی، چاپ اول، 1368ش، ج4، ص483.
[4]. المناهل، السيد محمدبن علي بن محمد الطباطبائي المجاهد، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ص411.
[5]. كتاب من لا يحضره الفقيه، أبي جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي، المحقق: علي اكبر الغفّاری، قم، جماعة المدرّسين في الحوزة العلمية، 1413ق، ج4، ص418، ح5914.
[6]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، همان، مترجم: علی اکبر غفاری و حمید رضا مستفید، تهران، نشر صدوق چاپ اول، 1372ش، ج‏1، ص189.
[7]. همان، ‏ترجمه آقا محمد تقى ‏نجفى‏ اصفهانى، تهران، انتشارات علميه اسلاميه‏، ج1، ص61.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
19 + 1 =
*****