تانوس، نماد قدرت‌طلبی بر پایه دانشِ سازندگانِ اونجرز

16:15 - 1401/08/29

طمعی که در پشت چهره شخصیت خیالی تانوس و دیگر ابرقهرمانان، برای گرفتن جایگاه قادر مطلق (که مختص ذات الهی است) پنهان شده است، در نام‌گذاری‌ها و دیالوگ‌هایی که در این فیلم‌ها رایج است، آشکار می‌گردد.

Thanos

در این نوشته به شخصیت تانوس که در دو فیلم "اونجرز؛ جنگ بی‌نهایت" و "پایان بازی" به عنوان شخصیت منفی در مقابل انتقام‌ جویان قرار داده شده است، می‌‌پردازیم.

تانوس اولین بار در شماره ۵۵ سری کتاب کمیک Iron Man Vol.1 در سال ۱۹۷۳ به‌عنوان یک ستمگر بین کهکشانی که حرص غیرقابل کنترلی نسبت به قدرت مطلق داشت، ظاهر شد. جالب است بدانید که در شماره ۹۰ کتاب کمیک Iron Man Vl.1، تانوس تقریبا به‌عنوان قادر مطلق خطاب شد. نام دیگرش در همین کمیک بوک‌ها "تایتان دیوانه" است. پس از اینکه دستکش ابدیت را به دست کرد، به نوعی می‌توان گفت به قادر مطلق تبدیل شد. به بیان دقیق‌تر، می‌توانست هر خواسته‌ای را به واقعیت تبدیل کند. او قادر بود سیاره‌ای را تحت کنترل خود بگیرد، انرژی را جذب کرده یا کنترلش کند (تغییر مسیر موشک‌های مرد آهنی) و جان موجودات زنده را بگیرد(حذف نیمی از موجودات زنده کل هستی) .

طبق سیر داستانی که در کمیک بوک‌ها برای این شخصیت آمده است، به احتمال زیاد این اسم از نام (تاناتوس) که یک کلمه مصری برای مرگ محسوب می‌شود، گرفته شده است. در یک روز سرنوشت‌ساز، در یک معبد فراموش‌ شده زیرزمینی، تانوسِ جوان با بانوی مرگ که تجلی فیزیکی مرگ است، آشنا و هم‌‌صحبت شد. ده‌‌ها سال گذشت و رابطه میان تانوس و بانوی مرگ بزرگ‌تر و قوی‌‌تر شد تا اینکه در نهایت عشقی تاریک و ممنوعه در آن جوانه زد. با کمک دث(بانوی مرگ)، تانوس محکم‌‌تر و بسیار قوی‌‌تر از قبل شد. او توانست به‌ خوبی در زمینه هنرهای سیاه که مدتی بسیار طولانی‌ در تایتان ممنوع بود، توانایی بسیار زیادی پیدا کند. او به تانوس آموخت که دانش، قدرت است؛ و قدرت، همه چیز است. زمانی که پدر تانوس متوجه شد که او آزمایش‌های مختلف هنر سیاه ممنوعه(همان جادوگری) را انجام می‌دهد، او را از تایتان تبعید کرد. این مورد جدید هم باعث شد که نفرت او بیشتر از قبل شود و در مدت انزوای بسیار طولانی خود به‌ شدت تلاش کرد تا با استفاده از عرفان، مدیتیشن و علوم زیستی، بتواند دانش، مهارت و قدرت بسیار بیشتری نسبت به قبل به دست بیاورد. او به‌ وسیله یک اسلحه هسته‌‌ای، حین اینکه دور سیاره خودش تایتان می‌چرخید، به این سیاره حمله کرد. از میان هزاران نفری که ساکن این سرزمین بودند، تنها تعداد انگشت شماری توانستند از آن یورش زنده بمانند. بعد از پایان یافتن این حمله، تانوس باقی مانده تایتان را رها کرد و دوباره به فضا بازگشت. تانوس در طی این زمان در کهکشان، جهان‌های زیادی را فتح و غارت کرد و منابع وسیعی از جمله دسته بزرگی از پیروان، تکنولوژی، اسلحه‌ها و سفینه فضایی را به‌دست آورد. به این قسمت از گذشته تانوس در فیلم‌های مارول اشاره‌ای نشده است، اما کل فیلمنامه با اندکی تغییرات، برگرفته از کمیک بوک‌ها است.

گفتنی‌‌ها در مورد شخصیت تانوس بسیار است. در مورد قدرت‌‌ها، مبارزات و ایده‌های او می‌توانیم مقالاتی جداگانه بنویسیم. تانوس یکی از قدرتمندترین موجودات جهان هستی بوده و شهرت نبردهایش باعث شده ترس شدیدی از او ایجاد شود. او به راحتی می‌توانست مقابل دیگر موجودات قدرتمند مانند ثور و هالک ایستاده و آن‌ها را بدون چالش زیاد شکست دهد. تایتان دیوانه قبل از اینکه دستکش ابدیت را به دست بیاورد، دارای قدرت، تحمل، سرعت، چابکی و استقامت فرا انسانی بود. او همچنین به واسطه نژاد خود از قابلیت بازیابی سلامتی برخوردار بود که اجازه می‌داد زخم‌‌هایی که مرگبار نیستند را سریعا بهبود بخشیده و سلامتی خود را به صورت کامل بازیابد. در ضمن، افزایش سن تاثیری روی شرایط فیزیکی و سلامتی تایتان دیوانه نگذاشته و تحت هیچ شرایطی باعث مرگش نمی‌شود.

تانوس در کنار موارد گفته شده، مبارز ماهری در نبردهای تن به تن بوده و اطلاعات زیادی در زمینه‌های علمی دارد. او همچنین یک استراتژیست بوده و می‌‌تواند ارتشی عظیم را رهبری کرده و در جنگ‌‌ها به پیروزی دست یابد؛ موضوعی که ارتباط مستقیمی با هوش بالایش دارد. این ابرشرور نابغه در عین حال که دشمنان بسیاری دارد، طرفداران بی‌‌شماری نیز دارد و لوگوی تانوس، یکی از وسایلی است که هر طرفدار MCU به آن علاقه‌مند است. در شخصیت‌پردازی تانوس به گونه‌ای عمل شده که با داشتن شخصیتی خاکستری، مخاطب با او همذات‌پنداری داشته و به ایده‌ای که دنبال می‌کند، کاملاً حق می‌دهد. ما به وضوح شکسته شدن مرزهای بین خیر و شر و خلط این دو را در این آثار مخصوصاً در این شخصیت می‌‌بینیم.

تانوس نمادی از قدرت تاریک و شیطانی حاکم است که اجرا شدن برنامه‌‌ها و ایده‌‌هایش حتمی است و راه بازگشتی ندارد؛ حتی اگر تمام قدرت‌‌های موجود انسانی و فراتر از انسان در مقابله با آن قرار گیرند. طمعی که در پشت چهره شخصیت خیالی تانوس و دیگر ابرقهرمانان، برای گرفتن جایگاه قادر مطلق (که مختص ذات الهی است) پنهان شده است، در نام‌‌گذاری‌‌ها و دیالوگ‌‌هایی که در این فیلم‌‌ها رایج است، آشکار می‌‌گردد.

سینمای هالیوود و اختصاصاً مارول با فروش‌‌های میلیونی و بعضاً میلیارد دلاری و صف‌‌هایی که پشت گیشه فروش بلیط فیلم‌‌هایش به راه می‌‌اندازد، در مقام عمل و فارغ از شعار برتری اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، خود را به رخ عالمیان می‌‌کشد؛ غافل از اینکه در مبانی خود از شعار «دانش قدرت است؛ و قدرت، همه چیز است» به خطا رفته‌‌اند. این همان راهی است که شیطان در ورطه خلقت آدم و سجده به او، بدان قدم نهاد و از درگاه خداوند رانده شد. صرف نگاه دانشی و علمی به هستی، بدون در نظر گرفتن مبدأ و منشأ این دانش، مقصدی به جز گمراهی و تباهی به همراه نخواهد داشت.

فیلم‌‌های ابرقهرمانی در بهترین حالت به ترکیب خارق‌‌العاده‌ای بین هیجان‌‌های لجام‌ گسیخته، احساساتِ درگیرکننده، بازسازی تراژدی‌‌های یونانی و بررسی فلسفه‌‌های سیاسی و اجتماعی روز و موشکافی روان‌های درهم‌ شکسته تبدیل می‌‌شوند. نتیجه این است که دنیای سینمایی مارول به یک ترن هوایی‌ تبدیل شده است که بارها و بارها سوارش شده‌‌ایم. شاید دفعه‌ اول و دوم تا مرز غش کردن رفته باشیم، اما به مرور به آن عادت کرده‌‌ایم. می‌‌دانیم هر کدام از پستی و بلندی‌‌ها کجا قرار دارند و با اینکه دفعات اول با سرگیجه و حالت تهوع و تپش قلب از قطار پیاده می‌‌شدیم، ولی الان کاملا هوشیار هستیم. اگر در کنار سرگرم شدن و لذت بردن از تصویر، نیم‌ نگاهی به پشت پرده و ذهنیت حاکم بر سازندگان، که کمپانی‌های بزرگ آمریکایی هستند و به سود سرشاری از راه فروش و گیشه ساخته‌‌هایشان رسیده‌‌اند، داشته باشیم، گام‌‌های مثبتی به سوی آگاهی خواهیم برداشت.

بانوی مرگ به تانوس آموخت که دانش، قدرت است؛ و قدرت، همه چیز است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 0 =
*****