قصه شب | ویزویزو؛ پشه کوچولوی شجاع و نترس

11:18 - 1401/09/02

قصه شب «ویزویزو؛ پشه کوچولوی شجاع و نترس»، قصه پشه کوچولویی است که با آنکه جثه کوچکی دارد، ولی با تمام وجود در پی دفاع از خود و لانه خود برمی‌آید؛ آن هم در برابر فیل بزرگ و مغروری که او را کوچک و ناچیز می‌شمارد.

قصه شب | «ویزویزو؛ پشه کوچولوی شجاع و نترس»

قصه شب | ویزویزو؛ پشه کوچولوی شجاع و نترس

سلام به آسمون پرستاره. سلام به ماه زیبا. سلام به شما بچه‌های خندون و باصفا. عزیزای دلم امیدوارم حالتون خوب باشه. امشب با یه قصه دیگه از یه پشه کوچولو و شجاع پیش شما اومدم. اگه موافقین و دوست دارین بدونین قصه چیه و چرا پشه شجاعه، پس باید به قصه‌مون گوش کنین.

در دشتی سرسبز، پشه کوچولویی به نام «ویزویزو» زندگی می‌کرد. اون کنار رودخونه‌ لونه داشت؛ یه لونه کوچولو و قشنگ که با کلی زحمت و تلاش تونسته بود اونو بسازه تا وقتی خسته میشه و می‌خواد استراحت کنه، بتونه به اونجا بره.

ویزویزو هر روز صبح زود از لونه‌اش بیرون می‌اومد و کلی زحمت می‌کشید تا بتونه برای خودش غذایی به دست بیاره.

یه روز از روزها وقتی توی لونه‌اش مشغول استراحت بود، یه صدای عجیبی شنید. پشت پنجره اومد و به بیرون نگاهی کرد. یه لوله بلند توی آب بود که صدایی ازش می‌اومد. پشه کوچولو که خیلی عصبانی شده بود، از لونه‌اش بیرون اومد تا ببینه کی این لوله رو توی آب گذاشته.

در رو که باز کرد، با تعجب دید یه فیل بزرگ کنار لونه‌اش ایستاده، خرطوم خودشو توی آب رودخونه انداخته و داره با صدای بلند، آب می‌خوره.

ویزویزو به فیل گفت: آقافیله! آقافیله! میشه کمتر سروصدا کنی؟! یا اگه میشه بری و اون‌طرف‌تر آب بخوری؟! من امروز خیلی خسته و بی‌حالم. صدای آب خوردن تو داره منو اذیت می‌کنه.

فیل با شنیدن این حرف، با گوشه چشمش به پشه کوچولو نگاهی کرد و گفت: من حوصله ندارم. تو اگه ناراحتی، می‌تونی بری یه جای دیگه لونه درست کنی!

ویزویزو: آخه من کلی برای این لونه زحمت کشیدم! این چه حرفیه که می‌زنی!

فیل خرطومش رو از توی آب بیرون آورد و چند تا قطره آب روی پشه کوچولو ریخت و گفت: اگه زیاد حرف بزنی، لونه‌ات رو هم زیر پاهام له می‌کنم.

ویزویزو که دیگه حسابی عصبانی شده بود، گفت: یا خودت از اینجا میری یا کاری می‌کنم که مجبور بشی از اینجا بری.

فیل با شنیدن این حرف خنده‌ای کرد و گفت: تو می‌خوای منو مجبور کنی از اینجا برم؟! حالا می‌دونم باهات چیکار کنم.

اون اینو گفت و یه فوت محکم کرد. ویزویزو با این فوت، به چند متر اون‌طرف‌تر پرت شد.

ویزویزو که حسابی دردش گرفته بود، از جای خودش بلند شد و کمی فکر کرد؛ بعد با خودش گفت: الآن به این فیل پررو می‌فهمونم که نباید با حشرات و حیوونای کوچیک‌تر از خودش بدرفتاری کنه. اون خودشو تکونی داد و شروع به پرواز کرد. بعد اومد بالا، روبروی صورت فیل ایستاد و گفت: حالا بهت نشون میدم کی قوی‌تره و کی ضعیف‌تر!

اون اینو گفت و با عجله به سمت خرطوم فیل که بیرون از آب بود رفت و واردش شد. فیل که فکر نمی‌کرد پشه بخواد این کار رو کنه، غافلگیر شد و چندبار خرطومشو تکون داد؛ ولی پشه بیرون نیومد. فیل خرطومش رو پر از آب کرد تا شاید پشه بیرون بیاد؛ ولی فایده‌ای نداشت. ویزویزو وارد گوش فیل شد و اونو نیش زد. بعد چشمای اونو نیش زد و گفت: خب آقا فیلِ ببین کی قوی‌تره و کی ضعیف‌تر!

فیل بیچاره که از کارهای ویزویزو خسته شده بود، سرشو تکونی داد و گفت: من الآن گیرت میارم و زیر پاهام لهت می‌کنم. ای پشه مزاحم!

ویزویزو که حسابی خنده‌اش گرفته بود، توی دماغ فیل شروع به سروصدا کرد. اون با این کار باعث شد که فیل حسابی سرش درد بگیره. بعد روی سر فیل نشست و گفت: هنوز هم دوست داری نیشت بزنم؟!

فیل بیچاره که گیج شده بود و دوست نداشت دوباره پشه کوچولو اذیتش کنه، داد زد و گفت: نه! نه! من دیگه سروصدا نمی‌کنم. قول می‌دم مواظب رفتارم با حیوونا و حشرات کوچیک‌تر و ضعیف‌تر باشم.

اون هی بدن خودشو با خرطوم و دمش می‌خاروند و از رودخونه دور می‌شد.

ویزویزو به خاطر درس خوبی که به فیل داد، خیلی خوشحال بود. اون به لونه خودش برگشت و با خودش گفت: درسته خدا منو کوچیک و ریز آفریده، ولی بهم قدرتی داده که می‌تونم هر حیوونی که بخواد بهم زور بگه رو اذیت کنم.

بله دوستای مهربونم! خوبه اینو بدونین که كارآيی هركس و هرچيز به قد و قواره‌اش نيست. نمیشه به راحتی هر موجودی رو اذیت کرد. بلکه باید به همه احترام گذاشت. قرار نیست اگه کسی زورش بیشتره یا قیافش بزرگ‌تره، به بقیه زور بگه.

خب بچه‌های گلم! امیدوارم تونسته باشم با تعریف این قصه چیزهای خوبی بهتون یاد بدم. حالا هم با اجازه شما، چون قصه‌مون تموم شده، از همه‌تون خداحافظی می‌کنم و شما رو به خدای مهربون و بزرگ می‌سپارم.

شبتون خوش. خدانگهدار.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 1 =
*****