بر اساس امر اهلبیت علیهمالسلام به مراجعه و اطاعت از فقها در زمان غیبت، آیه اولوالامر نه تنها دلالتی بر عدم مشروعیت ولی فقیه ندارد، بلکه عمل به آیه مستلزم به تبعیت از فقیه است.
اثبات ولایت فقیه در عصر غیبت از جمله مسائل مهم علم کلام است. در این نوشتار به بررسی یکی از ادله نقلی که میتواند دستاویزی برای مخالفین ولایت فقیه شود، بررسی شده است.
بیان استدلال
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم»؛[1] «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولیالامر [اوصياى پيامبر] را».
امام صادق علیهالسلام در پاسخ به سوالی درباره معنای «اولیالامر» در آیه فوق میفرمایند: «أُولِي الْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ قُلْنَا أَ خَاصٌّ أَمْ عَامٌّ قَالَ بَلْ خَاصٌّ لَنَا»[2]؛ «منظور صاحبان فقه و علم است. گفتیم آیا اطلاق آن عمومی است یا مخصوص یک عدّه است. حضرت فرمود: اختصاص به ما اهل بیت دارد».
نتیجه: از آنجا که امام علیهالسلام «اولی الامر» را فقط اهل بیت دانسته و آیه تنها اطاعت از اولی الامر را واجب میداند، اطاعت از سایرین از جمله ولایت فقیه مخالف با این آیه شریفه است.
بررسی استدلال
این استدلال را در ضمن چند نکته بررسی میکنیم:
1. برای استدلال به روایت باید مقامی که روایت در آن صادر شده است را در نظر داشت؛ زیرا ائمه علیهمالسلام با توجه به موقعیت و سوال مطرح شده به تفسیر و بیان معنای آیه میپردازند. به همین دلیل ائمه گاهی برای یک آیه چند معنا بیان میکنند. به عنوان نمونه امام باقر علیهالسلام در تفسیر معنای «اولیالامر» فرمودهاند: «منظور از اولیالامر اوصیاء هستند».[3] از این رو در روایت مذکور ممکن است سوال شخص از امام صادق علیهالسلام درباره اطاعت در مورد امور فقهی و نه حکومتی بوده است و در نتیجه امام علیهالسلام نیز به صفت فقیه بودن امام اشاره کرده و اطاعت را نیز مخصوص اهلبیت دانسته تا شامل فقیهان اهل سنت نشود. در نتیجه استدلال به این روایت در مقام حکومت و ولایت اشتباه است.
2. اختصاص فقاهت به ائمه علهیمالسلام مانعی از مراجعه به فقهای شیعه نیست؛ زیرا فقه شیعه در مقابل فقه اهلبیت نبوده، بلکه تبیین و تفصیل آن است. از همین رو معصومان علیهمالسلام یاران خود را به فتوا دادن و پاسخگویی به سوالات مردم امر میکردند. به عنوان نمونه در روایتی امام صادق علیهالسلام میخوانیم: «اجْلِسْ فِي مَسْجِدِ الْمَدِينَةِ وَ أَفْتِ النَّاسَ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ يُرَى فِي شِيعَتِي مِثْلُك»[4]؛ «[ابان بن تغلب] در مسجد مدينه بنشين و براى مردم فتوا بده كه من دوست مىدارم در بين شيعيانم امثال تو ديده شوند».
3. شریعت اسلام احکام متعدد اجتماعی دارد که تحقق کامل آن در گرو حاکمیت فقیه در جامعه است. در عصر حضور، با وجود معصوم نوبت به هیچ کس نمیرسد. اما در عصر غیبت معصوم لازم است فقیه جامع الشرایط اداره امور را در دست گرفته تا احکام الهی بر زمین نماند.
ائمه علیهمالسلام که همانا علم جامع هستند به این مسئله توجه داشته و فقها را جانشینان خود در عصر غیبت دانستهاند. امام زمان علیهالسلام میفرمایند: «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم»؛[5] «اما در رخدادهایی که پیش میآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم».
در نتیجه عمل به آیه اولیالامر و اطاعت تام از معصومان در گرو این است که در زمان غیبت آنان، ملتزم به ولایت فقیه شده و به او مراجعه کنیم.
پینوشت:
[1]. قرآن کریم، سوره نساء، آیه59.
[2]. كوفى، فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي، كاظم، محمد، چاپ اول، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، 1410ق، 108.
[3]. عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، رسولى، هاشم، چاپ اول، مكتبة العلمية الاسلامية، 1380ق، ج1، ص249.
[4]. نجاشي، احمد بن على، رجال النجاشي، چاپ ششم، مؤسسة النشر الاسلامي، 1365ش، ص10.
[5]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، چاپ اول، مؤسسة آل البيت عليهمالسلام، 1409ق، ج27، ص140.