خط اصلی این فیلم، بحث تلاش شرکت رباتسازی در گرفتن مجوز برای جایگزینی ربات به جای نیروی پلیس در شهر دیترویت است؛ اینجاست که روحیه خباثتآمیز هالیوود، قابل رؤیت است.
فیلم «پلیس آهنی»ف یک اثر علمی - تخیلی در ژانر پلیسی است و یک نمونه که قابل تأمل و مستند از سینما و سیاست ایالات متحده در گذر زمان میباشد.
این فیلم، علاوه بر ساختار پروپاگاندای از چهره ایالات متحده آمریکا، دارای نکات دیگری می باشد که با مشاهده دو نسخه «پلیس آهنی»، تولید سالهای 1987 و 2014 بهراحتی متوجه این موضوع و تغییر سیاست هالیوود و اضافه شدن مباحث سیاسی به این اثر شد. انگار هالیوود، در آن تاریخ، اعتقادی به "منجی جهانی" از خطه آمریکا نداشته، اما از سال 2001 به بعد، این سیاست با ساخت قسمتهای جدید از ابرقهرمانان و امثال فیلمهایی مانند پلیس آهنی، تغییر کرده است.
آنچه ما در «پلیس آهنی» سال 1987 شاهد هستیم، او در خدمت هرج و مرج شهر دیترویت است؛ شهری که سالهاست، جرم و جنایت در آن، آمار نگران کنندهای دارد و با تمام تلاشهایی که برای از بین بردن این آمار صورت گرفته، کماکان این شهر بهشت خلافکاران در ایالات متحده محسوب میشود، اما حالا در پلیس آهنی سال 2014، همه چیز تغییر کرده و دیگر نگرانی هالیوود فقط مربوط به دیترویت نیست.
در نسخه جدید پلیس آهنی، دایره فعالیت رباتها گسترش پیدا کرده و دغدغه شرکتهای اسلحه سازی فرا شهری، حتی فراکشوری شده است و تا تهران نیز کشیده شده است.
در صحنه ابتدایی فیلم شاهد هستیم که ربات های معروف مجموعه فیلمهای پلیس آهنی که ED-209 نام دارند، در سطح شهر تهران و تحت عملیاتی به نام «تهران آزاد» در حال رژه رفتن در خیابان هستند و به نظر می رسد که ایران را فتح کرده اند!
بعد از سال 2001 و ماجرای یازده سپتامبر، سیاست سینمای هالیوودی تغییر کرد و برای سرپوش گذاشتن به جنگ طلبیِ اروپاییها به خصوص ایالات متحده امریکا، دست به ساخت فیلمهای ابرقهرمانی و منجی گرایانه مانند پلیس آهنی و... زد تا به این طریق، پوششی زیبا و جذاب رسانه ای بر صورت چدنیها باشد تا آنها را دلسوز و منجی جهانی نشان دهد.
پلیس آهنی ساختاری مانند فیلم بتمن را دارد و قصد اولیه اش، تزریق ترس بر جامعۀ آمریکا، سپس جامعه جهانی است؛ اما خمیر مایه ترس و پرخطر نشان دادن محيط زندگي، شهرها و كشور آمريكا و بعد برقراری نظم و امنيت و به سزای عمل رساندن مجرمان و تبهكاران توسط قهرمانان زن و مرد، در بسياری از فيلمهای هاليوودی چه سودی دارد؟ چرا هميشه اين موضوع ترس و "خطر در كمين است" با صدای بلند برای مردم آمريكا گفته میشود؛ مگر دلیلی غیر این دارد که به شرکتهای اسلحهسازی اجازه توليد بيشتر اسلحه را میدهد تا به مردم آمريكا بفروشند، و در عين حال، میتواند برای تامين امنيت بيشتر، اقدام به افزايش ماليات كنند!
آمریکا با ايجاد ترس و مديريت آن، هم مردم خود را كنترل میكند و هم به منافع اقتصادی خود كه غايت يك حكومت امپرياليزم يا سرمايه داری است می رسد. فیلم پلیس آهنی و فيلم هايی از اين دست نيز به بهانه ايجاد «امنيت» كه با تبليغات، به دغدغه اول مردم آمريكا تبديل شده، به سياست های كلان دولت مردان آمريكا كمك میكنند.
نکته دیگری که در پلیس آهنی نسخه 2014 دیده می شود و خط اصلی این فیلم روی آن پیش می رود، بحث تلاش شرکت رباتسازی در گرفتن مجوز برای جایگزینی ربات به جای نیروی پلیس در شهر دیترویت است؛ اینجاست که روحیه خباثت آمیز هالیوود قابل رؤیت است و آن برترانگاری شهروند آمریکایی است که به وضوح به نمایش می گذارد؛ چراکه از اول تا آخر این فیلم بحث گرفتن و امتیاز این شرکت برای مجوز و راهیابی ربات به جامعه دیترویت است و در آخر فیلم هم این مجوز صادر نمی شود.
اما برعکس، در فرامنطقه، این مجوز صادره شده و ماشینهای کشتار جمعی آنها در ایران و کشورهای دیگر در حال درو کردن مردم هستند. انگار دغدغه وجود ماشین دارای احساس مثل پلیس آهنی، فقط برای شهروندان آمریکایی است. انگار آنها ممتازترین آدم ها هستند، تا خدای ناکرده از روی اشتباه، مردم آمریکایی کشته نشوند، اما سایر مردم دنیا هیچ ارزش انسانی ندارند و ماشین های بدون احساس، آزادنه می توانند این مردم را سلاخی کنند.