قصد کارگردان به هم رساندن نقاط قوت و رفع همین نقطه ضعفهاست و تأکیدش بر اتحاد و نوآوری؛ و همین اساسیترین نکته پویانمایی است. متفاوت اندیشیدن و تغییر به نفع رشد و اتحاد به صورتی که موجب پیشرفت شود.
پویانمایی شش ابرقهرمان (Big Hero 6، ابرقهرمان شماره ۶) براساس سری کمیکهایی به همین نام از سری کمیک بوک های مارول و توسط کمپانی دیزنی ساخته شده است.
این پویانمایی، دارای پیامهای مثبت فراوانی از قبیل، دوستی و همکاری و امید برای کودکان است. این پویانمایی همانند کمیکش، برای جوانان ساخته شده ولی با قوت داستانیای که دارد، میتواند برای بزرگترها هم جذاب باشد.
داستان این پویانمایی درباره پسری ۱۴ ساله است که در کودکی، پدر و مادرش را از دست داده و با برادر بزرگترش که همیشه برای او حامی، مشوق و الگو بوده است، پیش خالهشان زندگی میکنند.
هیرو (قهرمان اصلی داستان) علاقه و استعداد فراوانی در ساخت رباتهای هوشمند دارد؛ ولی هدفی در زندگی ندارد و همه هوش و استعدادش را به بطالت و برای بازی به کار می گیرد. به همین دلیل، تاداشی (برادرش) سعی می کند تا به او هدف بدهد. این اولین نکته مثبت پویانمایی است که به جوانان اهمیت و ضرورت هدف داشتن در زندگی را متذکر می شود.
تاداشی با شناختی که از علاقههای هیرو دارد، او را به دانشکده ای که در آن مشغول کار بر روی پروژه ای رباتیک است، می برد و هیرو با دیدن زمینه هایی که می تواند در آنها فعالیت کند، به ادامه تحصیل و گسترش تواناییهایش علاقه مند می شود.
این دومین پیام تربیتی فیلم است؛ عامل نزدیکی به نوجوان، اول دوستی و اعتماد است و دوم شناخت درست علاقهمندیهای او و تواناییهایش. تاداشی با شناختی که از برادر کوچکترش دارد و با استفاده از رفاقت و صمیمیتی که میانشان هست، او را به سمت خیر و صلاحش، یعنی استفاده هدفمند از استعدادش در راه خدمترسانی به مردم راهنمایی میکند.
شرط ورود به دانشکده، ارائه پروژهای است که مورد توجه و تأیید اساتید قرار گیرد. هیرو که با دیدن محیط و چشمانداز گستردهای که در مقابلش قرارگرفته، همه تلاشش را برای ارائه یک ایده خلاقانه میکند و این نکته تربیتی سوم است؛ ایجاد چشم انداز برای ذهنهای خلاق.
این مسئله، متأسفانه یکی از مشکلات اساسی سیستم آموزشی ما است؛ کشور ما دارای ذهنهای خلاق بیشماری است که به رایگان و با هزینه دولتها تعلیم میبینند اما بهسختی میتوانند برای آنچه آموختهاند و تواناییهایی که پیدا کردهاند، مجال شکوفایی پیدا کنند؛ همانند آن مثل معروف که بادآورده را باد میبرد؛ هم کشور از استفاده از این ذهنهای خلاق محروم میماند و هم آن تواناییها بیاستفاده مانده و مأیوس میشوند؛ درصورتی که با زمینهسازی و استفاده از خلاقیتها میتوان میزان رشد علمی و صنعتی کشور را چندین برابر کرد و به همین واسطه، به سمت آبادانی که مطلوب هر حکومتی است، حرکت کرد.
هیرو، پروژهاش را ارائه میدهد و در دانشکده پذیرفته میشود، ولی در اثر یک آتشسوزی ساختگی، برادر و پروژهاش را از دست میدهد. بر اثر این اتفاق، او امیدش را از دست داده و در افسردگی فرو میرود. ولی هنگامی که متوجه میشود، آتشسوزی اتفاقی نبوده است، تصمیم به انتقام میگیرد.
این پویانمایی برای ایجاد جذابیت از نکات جالبی استفاده کرده که یکی از واضحترین آنها، وجود تناقض میان شخصیتها و موقعیتها است. بی مکس، پروژهای است که تاداشی آن را به سرانجام رسانده است؛ رباتی که با هدف درمان ساخته شده، با اسکلتی سخت و قدرتمند و بدنهای نرم و پفی. از همان ابتدا که بی مکس را ببینید آن را دوست خواهید داشت؛ رباتی تپل و بامزه که طرز برخوردش با موقعیتها و حرفهایی که میزند او را دوست داشتنیتر میکند. ولی همین ربات دوست داشتنی، قرار است وسیلهای باشد برای انتقام گرفتن هیرو.
بی مکس، نمادی کاریکاتوری است از تناقض درونی همه شخصیتها با موقعیتهایشان. هیرو پسر باهوشی است که نمیتواند میان احساس و حقایق بیرونی تعادل ایجاد کند. دوستان تاداشی هم دارای تناقضات مشابهی هستند؛ یکی فقیرانه زندگی میکند، درصورتی که بسیار ثروتمند است؛ یکی هیکل درشت و پوست تیرهای دارد، ولی بسیار حساس و وسواسی است؛ یکی پیچیدهترین معادلات شیمی را انجام میدهد ولی در معادلات روزمرهاش بسیار سادهانگار است؛ و آخری بسیار به سرعت علاقه دارد ولی رفتار ناهنجارش نشان از جامعهگریزی دارد؛ انگار میخواهد با سرعت بالایش از دیگران فرار کند. (در صحنۀ فرار از دست ضدقهرمان، رانندۀ ماشین همین شخصیت است.)
قصد کارگردان، به هم رساندن نقاط قوت و رفع همین نقطه ضعفهاست و تأکیدش بر اتحاد و نوآوری. و همین اساسیترین نکته پویانمایی است؛ متفاوت اندیشیدن و تغییر به نفع رشد و اتحاد به صورتی که موجب پیشرفت شود.
در انتهای پویانمایی، هیرو ناچار است با آنچه خود ساخته، مبارزه کند و برای موفقیت، نیازمند دیدگاهی متفاوت نسبت به افکار و اهدافش دارد. کارگردان بهخوبی این پیام را به بیننده منتقل میکند؛ و آن اینکه نباید از تغییر ترسید.
دیدن این پویانمایی میتواند در روحیه نوجوان اثرات مثبتی داشته باشد؛ به شرطی که بزرگترها در خصوص آنچه میبیند، آگاهش کنند.