جنگ رسانه ای و ترکیبی دشمنان علاوه بر به بار آوردن خسارتهای مادی و معنوی زیاد، باعث به وجود آمدن نوعی از دستگاه تحلیلی میشود که اگر حل نشود باید در هر مسئله ای شاهد بروز اتفاقات ناگواری مثل قتل بیگناهان و... باشیم.
قاتل دو بسیجی شهید مشهدی قصاص شد، اما نکته مهمی که در اعترافهای وی وجود داشت، اعتراض او به افرادی مثل علی کریمی بود که با دروغگویی و پخش شایعه، موجب به راه انداختن برادرکشی شدند.
اما بحث مغفول مانده در اعترافات این شخص، این نکته بود که بخشی از جامعه، اصل عقلی رجوع به متخصص در تحلیل وقایع را از دست داده است. برهم خوردن نظام طبیعی تفکر و نتیجهگیری که مبتنی بر صغری و کبرای منطقی است، از اثرات این عدم رجوع به متخصص است .
این فرد 21 ساله در محیط کوچکی به نام مدرسه دیده بود که مثلا درس ریاضی، معلم مخصوص خود و درس علوم تجربی نیز معلم مربوط به خود را دارد؛ آیا از خود نپرسیده که چگونه میشود در تحلیل و فهم وقایع مهم سیاسی کشور، منطقه و جهان که هزاران دست در پشت پرده دارند، فقط با توئیتها و استوریهای فردی به نام علی کریمی به آگاهی مطلوب برای کنش-واکنش رسید؟ آیا علی کریمی که تخصصش فوتبال است، همان متخصصی است که ما به موقع نیازمیتوانیم به تحلیل سیاسی هوشمندانه وی مراجعه کنیم؟
جنگ روانی و ترکیبی که دشمن به راه انداخته است با تکیه بر روی این خطای راهبردی است که متاسفانه در بخشی از افراد جامعه شکل گرفته است. این جابجایی و پذیرش تخیلات متوهمان به جای تعقلات متخصصان، توسط بعضی افراد، جامعه را دچار تضاد تحلیلی میکند.
افراد جامعه به دودسته تبدیل میشوند؛ عدهای علت هر پدیدهای را در فضای مجازی و بیان سلبریتیهای غیر متخصص میجوید و عدهای نیز برای بررسی وقایع و علت یابی، به حکم عقل به نخبگان متخصص در هر امر مراجعه و آنگاه مسائل را تجزیه و تحلیل میکنند.
مادامی که این سیستم فکری معیوب در بخشی از جامعه شکل گرفته باشد، ما باید در هر مسئلهای که برای جامعه رخ میدهد، شاهد تقابل این دو دسته باشیم؛ پس ناچار به ترمیم و بازیابی دستگاه تحلیلی آن افراد هستیم.
نکته مهم دیگر این است که این دودستگی باعث میشود حتی اصل مسائلی مانند مشکلات اقتصادی هم دچار استحاله شود؛ چون آنانی که در پی حل منطقی مشکل هستند، با جریانی روبهرو میشوند که با استدلال غیرمنطقی خود نه تنها مانع حل مشکل میشود، بلکه نسخههای درمانی تجویزی آنها هم جامعه را به سوی تباهی سوق میدهد.
بنابراین نتیجهگیری میشود که در عین اینکه اثرات فضای مجازی و جنگ رسانهای قابل کتمان نیست، ولی این اثر زمانی خود را نمایان میکند که دشمن ابزار پذیرش آن را -که همان تغییر مدل متخصصگزینی است- از قبل پیاده کرده باشد.