متن روضه حضرت زهرا از زبان امام علی

09:47 - 1401/09/29

روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از زبان امام علی علیه‌السلام

متن روضه حضرت زهرا از زبان امام علی

روضه شهادت حضرت زهرا از زبان امام علی

منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم
مرو مگذار تنهایم که من تنها تو را دارم

تو هم جان علی هم حافظ جان علی بودی
چگونه پیکرت را در درون خاک بگذارم

منم مشکل گشای خلقت و دست خدا زهرا!
ببین بی تو چه مشکل ها که افتاده است در کارم

همه غم های عالم بین ما تقسیم شد آری
که تو از درد می نالی و من از غصّه بیدارم

دو چشم بسته و قدِّ خم و ضعف تنت گوید
که امشب می روی از دستم ای مظلومه بیمارم

بزن چادر کنار از رخ که هنگام جدایی شد
مپوشان روی خود را از من ای شمع شب تارم

بنالید ای تمام چاه ها ای نخل ها بر من
که زهرای مرا کشتند پیش چشم خونبارم

دو دست بسته از خانه مرا بردند در مسجد
عدو نگذاشت یارم را ز روی خاک بردارم

بگو بغض گلو را پیش چشمم بشکند زینب
سکوت سینه سوزش داده بیش از گریه آزارم

استاد غلامرضا سازگار

روضه حضرت زهرا از زبان امام علی

آخرش شرح غمم روی زبانها افتاد
همه گفتند که خیبر شکن از پا افتاد

آه ، رفتی و تمام بدنم می لرزد
پهلوان تو زمین خورد ، وَ از نا افتاد

غسل جسم تو بود سخت تر از هر کاری
کوه ، پاشیده شد و بر روی دریا افتاد

دو سه ماه است که رخسار تو با پوشیه است
چشم من بر رخ نیلی تو حالا افتاد

مَحرمت بودم و نامَحرم زخم بدنت
این چه زخمی ست که بر بازوی تو جا افتاد ؟

بشکند دست کسی که ... اثرش معلوم است
جای دستی به روی صورت حورا افتاد

با یتیمان تو همناله شده جبرائیل
ولوله در وسط عرش معلّی افتاد

ساحلم بودی و رفتی و نگفتی با خود ...
که علی در وسط موج بلایا افتاد

با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت
لبم از شرم ، ز هر صحبت و نجوا افتاد

با چه رویی به پدرجان تو این را گویم ...
"پیش چشمان همه ، ام ابیها افتاد"

رضا قاسمی

روضه حضرت زهرا از زبان امام علی

روضه حضرت زهرا از زبان امام علی

همان غمی که تو داری علی همان دارد
ولی به جانِ حُسینت که بیش از آن دارد

من آن غریب دیارم که خانه ویرانم
خوشا به حال غریبی که خانمان دارد

خدا کند که نبیند غمی که ما دیدیم
کبوتری که عزیزی در آشیان دارد

مدینه گفت که راحت شد از تو ، اما نه
پس از تو خانه‌ی ما پنج روضه‌خوان دارد

نمی‌زنند به لب ، نان ، یتیم‌های علی
که جای دستِ تو را قرص‌های نان دارد

لباس‌های تو را یک به یک علی تا کرد
و تازه دید چقدر از تنت نشان دارد

نشان سینه و سُرفه نشان شعله و در
نشان تیزیِ زخمی که داستان دارد

شکست پهلویِ تو پیشِ پهلوانِ تو و
از آن زمان کمرم دردِ بی امان دارد

از آن زمان که گرفتی تو دامنم اما
رسید قنفذ و دیدم نفس زنان ، دارد

به شیشه‌ای که ترک خورده سنگ می‌کوبد
نشست و گفت که هست این ، هنوز جان دارد

زِ گریه تا به مزار گُمَت علی نرسد
خدا کند به شب هفتمت علی نرسد

(حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۸)

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 3 =
*****