آدم راست و حسینی

12:11 - 1401/10/08

به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، «صدیقه» می‌گفتند؛ چون ظاهر، باطن، گفتار، عمل، فکر، نیت و اندیشه‌اش الهی بود و تفاوتی در گفتار و فعل و باطن و ظاهرشان دیده نمی‌شد؛ به قول قدیمی‌های تهران، یک آدم راست و حسینی که اصلاً شیله پیله در وجودش نبود. این است معنای صدیقه!

ما دو جور دروغ داریم: دروغ سیاه و دروغ سفید. اگر کسی کیف پول شما را از جیبتان بردارد و بعد شما از او سؤال کنید که آیا کیف پول مرا ندیدی و او بگوید: نه، به این می‌گویند: دروغ سیاه!

دروغ سیاه برای آسیب رساندن به دیگران استفاده می‌شود؛ اما دروغ سفید این‌گونه نیست؛ مثلاً یک نفر، 15 دقیقه در روز مطالعه می‌کند، ولی به همه می‌گوید 30 دقیقه مطالعه می‌کند یا مثلاً هفته‌ای دو جلسه باشگاه می‌رود، ولی به دیگران می‌گوید: ورزش من هیچ روزی ترک نمی‌شود!

دروغ‌های سفید به دیگران آسیبی نمی‌رساند، ولی آسیبش برای ما بسیار بیشتر از دروغ‌های سیاه است؛ چون اگر دروغ سیاه بگوییم و پشیمان شویم، بلافاصله به فردی که دروغ گفته‌ایم، راستش را می‌گوییم و هر طور شده، رضایتش را جلب می‌کنیم؛ اما دروغ‌های سفید، بخشیدنی نیستند! چون فرد با دروغ سفید، خودش را فریب می‌دهد!

دروغ‌های سفید باعث می‌شوند تا یک تضاد و دوگانگی بین تصویر بیرونی خود و واقعیت درونی‌اش شکل بگیرد. این تضاد موجب اضطراب می‌شود؛ چون فرد را مجبور می‌کند نقابی به‌صورت خود بزند و مدام ترس این را داشته باشد که آن نقاب از صورتش بیفتد و مردم به حقیقت او پی ببرند .

تمام لحظاتی که فرد، ترسِ افتادن این نقاب را دارد، از لذت زندگی کردن، محروم است؛ درست مثل کسی که مو ندارد و با یک کلاه‌گیس به یک مهمانی رفته و در تک‌تک لحظاتی که مردم در آن مهمانی مشغول لذت بردن هستند، او ترس این را دارد که مبادا اتفاقی بیفتد و آن کلاه‌گیس از سرش بیفتد.

سعی کنیم همیشه خودمان باشیم. این طوری دوست‌داشتنی‌تر هستیم. سند این حرفم هم این است که یک لحظه به دوست‌داشتنی‌ترین آدم‌های زندگی خود فکر کنید. آن‌ها همان‌هایی هستند که خودشان هستند؛ همان‌هایی که ادا در نمی‌آورند. باور کنید مردم کاملاً حس می‌کنند چه کسی خودش هست و چه کسی در حال نقش بازی کردن است.

چه خوب است از بزرگانی مثل صدیقه طاهره، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها یاد بگیریم و آن‌ها را الگویی خود در تمام ابعاد زندگی قرار دهیم. به قول شیخ حسین انصاریان، «به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، "صدیقه" می‌گفتند؛ چون ظاهر، باطن، گفتار، عمل، فکر، نیت و اندیشه‌‌اش الهی بود و تفاوتی در گفتار و فعل و باطن و ظاهرش دیده نمی‌شد. به قول قدیمی‌های تهران یک آدم راست و حسینی که اصلاً شیله پیله در وجودش نبود. این است معنای صدیقه!»[1]

پی‌نوشت:
1. مشرق: mshrgh.ir/546844.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****