دکلمه حضرت زهرا

11:37 - 1401/10/05

-به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه، متون دکلمه حضرت زهرا سلام الله علیها را گردآوری کرده ایم که می توانید در اجرای مراسمات و مجری گری استفاده کنید. با ما همراه باشید

شهادت حضرت زهرا

دکلمه حضرت زهرا

به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه، متون دکلمه حضرت زهرا سلام الله علیها را گردآوری کرده ایم که می توانید در اجرای مراسمات و مجری گری استفاده کنید. با ما همراه باشید.

دکلمه حضرت زهرا سلام الله علیها

غربت حضرت زهرا غربت عجیبی ست… همیشه و هماره تاریخ… غربتی غم باری که اغلب حتی اشک هم تسکینش نیست… حالا گاهی به خاطر غریبگی ماست و بخشی هم به خاطر خود واقعه… بگذریم… غربت عجیبی ست غربت حضرت زهرا که فعلا جز توسل به اشک راه دیگری نمی شناسیم… کدام زن، که کدام انسان است که در اوج فوران آلام روزگار، احساس و خرد و مصیبت و حماسه را چنین به هم بیامیزد. و چه قدر قشنگ آدم را با خودِ نفس آلودش روبه رو می کند… خطبه اش در مسجد چقدر یادآور خطبه امام حسین علیه السلام است در عاشورا. به عبارت بهتر، پسر چقدر شبیه مادر است… چه سنگین بود صحنه سکوت مردم، وقتِ هل من ناصر فاطمی… به راستی من اگر بودم، کجا بودم؟ الان کجا هستم… به راستی که فاطمه فاطمه است. اگر جداشده از جهل و گناه، اگر جداکننده دوستان از آتش، جداکننده حق از باطل هم. آدم را با تناقضاتش مواجه می کند، بعد خودش مهربانانه دست پیش می آورد برای دستگیری…

دکلمه حضرت زهرا سلام الله علیها

« شعر در مورد شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها »

سر مشق زندگانی ما فاطمیه است

ایام کامرانی ما فاطمیه است

دل را گره به موی ولایت زدیم و بس

میثاق آسمانی ما فاطمیه است 

یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم 

پیداترین نشانی ما فاطمیه است

برنامه تکامل انسان ز ما بخواه

سر لوحه مبانی ما فاطمیه است

تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است

منشور جاودانی ما فاطمیه است

این اشک ناب ماست بیان حیات ما

هنگام در فشانی ما فاطمیه است

داغی به دل نشسته که گفتن نمی توان

دور غم نهانی ما فاطمیه است 

ما روضه های زنده داغ مدینه ایم

مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است

پهلو شکسته گان ز غربت خمیده ایم

شرح قد کمانی ما فاطمیه است

سید محمد میر هاشمی

دکلمه حضرت زهرا سلام الله علیها
«آن که بر در می کوبد شباهنگام، به کشتن چراغ آمده است…». توفان فرا رسید… . چه می خواهند از آشیان عاشقانه مهر و ماه؟ تو بنشین بانو! تو برنخیز به گشودن در؛ تو پشت در نایست! نرو…، همین جا بمان. آن که مشت بر در خانه ات می کوبد، با خداوند در ستیز است.
آن که شعله به دست در کوچه ایستاده، فتنه نابکاری است که قصد برافروختن آتشی ابدی دارد؛ آتش نفاقی که تا همیشه تاریخ خواهد سوخت. آن که ناسزا می گوید و قصد آشیان تو را دارد، کینه کهنه ای دارد که امروز سر برآورده و کمر به نابود کردن حقیقت بسته، غافل از آنکه خداوند هرگز نخواهد گذاشت؛ مگر نه اینکه خداوند «نور خود را در همه جا به ظهور می رساند؛ هرچند کافران را خوش نیاید»؟!

کاش برنمی خاستی!
کاش برنمی خاستی… . تو ادامه رسول خدایی…، تو آمده ای تا اسلام زنده بماند و حق، سلامت باشد. تو زنده ای تا پیش روی آفتاب، سپر شوی و شمشیرهای برهنه ای را که به سوی امام نشانه رفته اند، حواله جان خویش کنی.
تو باید قیام کنی تا قامت یگانه امامت استوار بماند. تو انقلاب می کنی تا مردمان غفلت زده روزگار به خود بیایند و ولایت را تنها نگذارند.
تو پشت در ایستادی و انگار قلب تمام هستی، آنجا پشت در ایستاده بود و می تپید… .
در باز شد به روی فتنه ای ناگهان.
در باز شد به سوی توفان نخستین ظلم…؛ دری که چون خنجر بر جان تو فرود آمد… ، دری که راه را برای آغاز همه ستم های تاریخ باز کرد، دری که به روی دشمن حق آغوش گشود و چشم مردمان خواب زده را به روی حقیقت بست…

دکلمه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

دلنوشته زیبا درباره شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می‏ کشید و در کوچه‏ های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور می‏ شد. سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تند بادِ انکار، شمع یک‏تنه حقیقت را خاموش نکند.

افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمه ‏های شرحه شرحه بتول که در نیمه‏ شبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه می ‏افکند! آه از ریحانه رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله که در مشام حسادتِ زمین، به هدر می‏رفت و چشمانِ حقیقت‏ ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.

دکلمه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

متن غم انگیز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه سلام الله علیها را در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله هاى بیت الاحزان فاطمه؟ در اندوه جگر سوز على علیه السلام در مواجهه با فاطمة میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلى و بازوى کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفى توانسته است مرثیه بسراید آن چنان که از عمق رنج آدمى در چروک هاى پیشانى على خبر دهد و وسعت غم هاى خلقت را در پهناى اشک على بشناسد و بشناساند جز بار اشک پنهانى على؟ هیچکس را یاراى آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزه ها بیان کند، جز خون جارى از سر مبارک زینب؟ 
من سوختم وقتی در ِخانه خدا، در ِخانه قرآن، در ِ خانه نجات، در ِ خانه تو به آتش کشیده شد. من در خود شکستم وقتی در بر پهلوی تو شکسته شد. وقتی تو فضه را صدا زدی، انسانیت از جنین هستی سقوط کرد. من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. اشک در چشمان من حلقه زد وقتی سیلی با صورت تو آشنا شد… و بند دلم و رشته امیدم پاره شد وقتی آوند حیات تو قطع شد…

دکلمه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

متن ادبی شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
تو ستون استحکام عرشی بانو! این گونه بر زمین نیفت!
برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
برخیز! همه زخم هایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد.
هنوز باید باشی. هنوز اسلام نیازمند خطبه های توست. هنوز امیرالمؤمنین علی علیه السلام انقلاب و غیرت فاطمی تو را پشتوانه خویش می خواهد. برخیز و با همین نیمه جان مجروح، با همین پیکر زخم خورده در کوچه های شهر جاری شو.
در تمام خانه های خواب برده را با دست های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنی؛ تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پای مال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند.
پس از تو غمگین نباید بود.

اکنون که تو رفته ای، تمام دردهایت به پایان رسیده اند. اینک در جوار پیامبر خاتم نشسته ای و بی شک، غصه هایت را سر بر دامان او از یاد می بری. امّا اندوه من از بی تو ماندن است…، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب…، از درد دل های تلنباری که پس از تو تنها قلب پرسکوت چاه، یارای شنیدنش را خواهد داشت.
تو را پنهان از چشم های بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دل های گنه کارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بوده ای، دور از دست ها و چشم های نامحرم زمین دفن کردم. بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا صلی الله علیها چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ کس نشان مزارش را بداند. بگذار این بی نشانی، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود.
اینک من برای روزهای بعد از این غمگینم؛ روزهایی که باید بی تو نفس کشید و سکوت کرد و خون دل خورد. من برای این دنیای ستم کار و در غفلت غمگینم که از این پس قرار است نشانه های خداوند را بر روی زمین، یک به یک بیازارند و بر گمراهی خویش بیفزایند. از این پس اندوه من ابدی است؛ تا آن زمان که به تو بپیوندم.
شانه ای که پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه باز می گردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخی اش برای من تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمی توان سراغ گرفت.
دیگر هیچ کس انگار در دنیا نیست؛ وقتی بین ازدحام مردم، بانوی بهشتی من حضور ندارد.
آه بانو! این کلبه محقر با تو فردوس برین بود برای من…، برای من و فرزندانی که دیگر طاقت نگاه های سوگوارشان را ندارم.
وقتی که تو بودی، سفره خالی و بی رونقمان گوارا بود؛ آنچنان که گویا مائده های آسمانی برایمان پهن بود و گرسنگی را کنار این سفره بی نان، با شمیم بهشتی تو از یاد می بردیم.
بانو! هنوز زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده ات را انفاق کنی و با لب های روزه دار، از خداوند بشنوی که: «وَیُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَی حُبّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً».

دکلمه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

متن مجری گری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
فاطمه جان، سنگ‏ها بر سوگ تو ندبه می‏خوانند؛ در غروبی که شاخه ه‏ات را شکسته بودند. امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بی‏حدیث حضور او، خاموش است… علی، شبانه یاس می‏ کارد! شبانه، داغ دلش را به خاک می‏ گوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.

دوباره بغض حسن با حسین می‏ گیرد.

و جای خالیِ مادر به خانه می ‏پیچد

کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟

دکلمه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

دکلمه حضرت زهرا
سلام و درود خدا بر یگانه بانویی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلام با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه سلام الله علیها که بهجت قلب و نور چشم رسول صلی الله علیه وآله وسلم و عزیزترین انسان ها در پیشگاه او بود؛ وجودی که نور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سراسر او را احاطه نموده بود و از جهت شبیه ترین مردم در رفتار و کردار به رسول خدا بود.

فاطمه جان، تو نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه  حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای  دست های مهربانت باد.

تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه  خصایل آسمانی ات بود.

غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره  تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.يا زهرا سلام الله علیها در ايام شهادتت دلهايمان را به سوي بقيع پر داده ايم…

دکلمه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

دیشب که على تو را غسل می داد وقتى اشک هاى جانسوز او را دیدم، وقتى ضجه هاى حسن و حسین را شنیدم، وقتى مو پریشان کردن و صورت خراشیدن زینب و ام کلثوم را دیدم دیگر تاب نیاوردم. نه من، که کائنات بی تاب شد و چیزى نمانده بود که من فرو بریزم و زمین از هم بپاشد و کائنات سقوط کند. تنها یک چیز، آفرینش را بر جا نگاه داشت و آن تکیه على بود بر عمود خیمه خلقت، ستون خانه تو. على سرش را گذاشته بود بر دیوار خانه تو و زار زار می گریست. این اگر چه اوج بی تابى على بود اما به آفرینش، آرامش بخشید و کائنات را استقرار داد. چه شبى بود دیشب!
سنگینى بار مصیبت دیشب تا آخرین لحظه حیات، بر پشت من سنگینى می کند. همچنان که این قهر بزرگوارانه تو کمر تاریخ را می شکند. از على خواستى که تو را شبانه دفن کند و مقبره ات را از چشم همگان مخفى بدارد.
می خواستى به دشمنانت بگویى دود این آتش ظلمى که شما برافروخته اید نه فقط به چشم شما که به چشم تاریخ می رود و انسانیت، تا روز حشر از مزار دُردانه خدا، محروم می ماند. چه سند مظلومیت جاودانه اى! و چه انتقام کریمانه اى!
دل من به راستى خنک شد وقتى که صبح، دشمنان تو با چهل قبر مشابه در بقیع مواجه شدند و نتوانستند بفهمند که مدفن دختر پیامبر کجاست.
من شاهد بودم که در زمان حیاتت آمدند براى دغلکارى و نیرنگ بازى اما تو مجال ندادى و آنها باقى مکر و سیاست را گذاشته بودند براى بعد از وفات و تو آن نقشه را هم نقش بر آب کردى.
اما همیشه خشک و تر با هم می سوزند، مؤمنان و مریدان آینده تو نیز اشک حسرت خواهند ریخت، گم کرده خواهند داشت و در فراق مزار تو خواهند گداخت.
چهل قبر مشابه! چهل قبر همسان! و انسان ها بعضى واله و سرگشته، برخى متعجب و حیران، عده اى مغبون و شکست خورده، گروهى از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودى از خواب پریده و هشیار شده…

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 0 =
*****