آیا موج بلندی که رهبر معظم انقلاب در اجلاس تهران از آن خبر میدادند در راه نیست؟ و آیا همه روزه بر ارتفاع و دامنه این موج افزوده نمیشود؟
در یادداشت امروز روزنامه کیهان آمده است: 1- «در اینجا مایلم پندی خیرخواهانه به سیاستمداران آمریکایی که تاکنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستی در صحنه حاضر شدهاند، بدهم؛ این رژیم تاکنون برای شما دردسرهای بی شماری داشته است؛ چهره شما را در میان ملتهای منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهای غاصب معرفی کرده است؛ هزینههای مادی و معنوی که در طول سالهای متمادی از این رهگذر به دولت و ملت آمریکا تحمیل شده است، سرسام آور است و احتمالا در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینههای شما سنگین تر هم خواهد شد؛ بیایید به پیشنهاد جمهوری اسلامی درباره همه پرسی بیندیشید و با تصمیمی شجاعانه، خود را از گره ناگشودنی کنونی نجات دهید؛ بی شک مردم منطقه و همه آزاداندیشان گیتی از این اقدام استقبال خواهند کرد.»
این «پندخیرخواهانه» بخشی از سخنان راهگشا و پرنکته ای بود که رهبرمعظم انقلاب در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران ایراد کرده بودند؛ پند و موعظهای که با آمیزهای از «هشدار» همراه بود و گویی حضرت آقا از موج بلندی خبر میدهند که در حال برخاستن است و به دولتمردان آمریکایی گوشزد میکنند که مقاومت در برابر این موج بلند، غیر از «تحمیل هزینه سنگین تر» به مردم آمریکا نتیجه ای در پی نخواهد داشت.
این روزها در خروش یکپارچه و سراسری جهان اسلام علیه فیلم موهنی که در آن به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) اهانت شده بود، اولین نشانههای شکل گیری و برخاستن آن موج بلند را میتوان دید؛ «چرا باید هزینه کینه توزی های اسرائیل نسبت به مسلمانان از جیب مالیات دهندگان آمریکایی تأمین شود»؟ «صهیونیست ها جنگ افروزی میکنند و بهای آن را از خون جوانان آمریکایی می پردازند»؛ «یک نفر توضیح بدهد که اسرائیل غیر از دردسر و هزینه کلان برای ما آمریکایی ها چه دستاوردی داشته است»؟ «پایتخت آمریکا، واشنگتن است یا تل آویو»؟ «چرا باید تنفر از جنایات اسرائیل به حساب ما آمریکایی ها نوشته شود»؟ «کدامیک از مسلمانان به حضرت مسیح اهانت کردهاند که آمریکاییها مجبور باشند هزینه سنگین و شرم آور اهانت یهودیان به پیامبر اسلام را تحمل کنند»؟ و... امروزه این اظهارنظرها را- علی رغم سانسور شدید رسانهها- به فراوانی در میان مردم آمریکا میتوان دید. کافی است که فقط سری به دنیای پرحجم و گسترده اینترنت بزنید؛ سال گذشته برای اولین بار در تظاهرات مردم آمریکا- در فیلادلفیا، واشنگتن و نیویورک- و در ادامه جنبش وال استریت، پلاکاردهایی با مضمون «مرگ بر اسرائیل»، «صهیونیست های قاتل دست از سرآمریکا بردارید» و ... در میان تظاهرکنندگان دیده شد و...
2- همزمان با اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران، نشریه آمریکایی و معروف «فارین پالیسی»، بخشی از گزارش 82 صفحه ای 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا را منتشر کرد؛ این گزارش چند ساعت بعد در بسیاری از رسانههای دیگر آمریکا نیز منتشر شد که واکنش شدید و سراسیمه مقامات رژیم صهیونیستی را در پی داشت؛ در این گزارش که با عنوان «ایالات متحده برای خاورمیانه بدون اسرائیل آماده می شود» منتشر شده آمده بود:
«اسرائیل بزرگترین خطر برای منافع ملی آمریکاست و به دلیل ماهیت خود مانع از روابط طبیعی واشنگتن با 57 کشور اسلامی شده است... بهار عربی و بیداری اسلامی بخش مهمی از جمعی ۱،۲ میلیارد نفری مسلمانان را به حرکت درآورده است تا پیگیر موضوع اشغال فلسطین باشند... دولت آمریکا دیگر نه امکانات مالی آن را دارد که از اسرائیل حمایت کند و نه افکارعمومی مردم آمریکا از چنین اقدامی حمایت می کنند... اسرائیل به یک رژیم آپارتاید تبدیل شده و مخالفت با آن در سطح بینالمللی در حال گسترش است و آمریکا نباید در ائتلافی شرکت کند که بیشتر جامعه جهانی با آن مخالف است...»
16 نهاد و مرکز اطلاعاتی آمریکا با چه انگیزهای این گزارش را تهیه کردهاند؟ به نوشته «دویچه وله»، مستندات این گزارش تازه نیست و از قبل نیز وجود داشته است، آنچه تازه و جدید است انتشار این گزارش است، این گزارش با استراتژی اعلام شده آمریکا نسبت به اسرائیل از آغاز تشکیل این رژیم اشغالگر تاکنون بی سابقه است؛ به عنوان گزارش توجه کنید «ایالات متحده برای خاورمیانه بدون اسرائیل آماده میشود» و به نتیجه نهایی آن؛ «اسرائیل بزرگترین خطر برای منافع ملی آمریکاست» و...
3- جمعی از دانشجویان دانشگاه نیویورک کتابی با عنوان «نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا» منتشر کرده و در آن آوردهاند «مردم منتظر پاسخ به پرسشهایی هستند که تاکنون بی جواب مانده است.» در بخشی از این کتاب که بازتاب گسترده ای در رسانه های آمریکایی داشته، آمده است «اسرائیل به طور فزاینده ای به دردسر راهبردی بزرگ آمریکا تبدیل شده و زمان آن فرا رسیده است که آمریکا با این رژیم روابط عادی و نه ویژه، داشته باشد».
سال گذشته، پایگاه استراتژیک «اینتلجنت اسکواد» با انتشار گزارشی پیشنهاد کرد؛ «آمریکا بهتر است در روابط خود با اسرائیل تجدیدنظر کند؛ این روابط برای اسرائیل حیاتی است ولی برای آمریکا فقط دردسرآفرین است».
پایگاه آمریکایی «فورث مدیا» در گزارش تحلیلی خود بر ضرورت تغییر رابطه آمریکا با اسرائیل از سطح «ویژه» به «عادی» تاکید می کند و مینویسد؛ «افکار عمومی مسلمانان نمایانگر حس دشمنی با آمریکاست؛ وقتی از آنها سؤال میشود که واشنگتن چگونه میتواند جایگاهش را در میان ملتهای مسلمان ارتقاء دهد، اکثریت آنان پاسخ میدهند «آمریکا باید از حمایت اسرائیل دست بکشد» و دهها نمونه دیگر از این دست که نقل آن به درازا میکشد و همه از چرخش بیسابقه افکار عمومی مردم آمریکا نسبت به اسرائیل حکایت میکند.
4- اکنون به نکتهای که در آغاز این نوشته آمده و با عنوان «موج بلندی که در راه است» از آن یاد شده بود بازمیگردیم؛ نگاهی گذرا به عکس العمل آمریکا و متحدان اروپایی آن در برابر اهانت های قبلی به ساحت مقدس رسول خدا(ص) و مقدس ترین شخصیت- از آغاز تا پایان جهان- و مقایسه واکنش های قبلی با عکس العمل امروزه آنان به وضوح از یک تفاوت و چرخش بزرگ حکایت میکند؛ چرخشی که اگر 180 درجهای نباشد به یقین بیش از 100 درجه است.
چند سال قبل- سال 2005 میلادی- وقتی «کورت وسترگارد»، کاریکاتوریست دانمارکی، کاریکاتوری موهن از رسول گرامی اسلام(ص) کشیده و منتشر کرد، این اقدام زشت و پلید او اگرچه با خشم ملتهای مسلمان روبرو شد ولی آمریکا و متحدانش نه فقط این حرکت پلید را محکوم نکردند، بلکه از کاریکاتوریست دانمارکی تجلیل! و تقدیر! هم به عمل آوردند.
«آندرس فوگ راسموسن» نخست وزیر وقت دانمارک از کاریکاتوریست یاد شده تقدیر کرد و اقدام وی را نشانه آزادی بیان در کشورش دانست! «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان به کاریکاتوریست دانمارکی مدال شجاعت و دفاع از آزادی بیان اعطاء کرد! «ولفگانگ شویبله» وزیر کشور آلمان از همه نشریات اروپایی خواست که کاریکاتور اهانتآمیز به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) را بازنشر دهند! با پیشنهاد و اصرار آمریکا، آندرس فوگ راسموسن، نخست وزیر وقت دانمارک به دبیرکلی ناتو انتخاب شد و...
اما، این روزها بعد از خروش ملت های مسلمان علیه آمریکا و اسرائیل که در اعتراض به اهانت علیه رسول اعظم(ص) صورت گرفته است، بسیاری از مقامات عالیرتبه آمریکایی و اروپایی، زبان به نکوهش این اقدام گشودهاند؛ بازیگران فیلم از کارگردان شکایت کرده و میگویند موضوع اعلام شده فیلم «نبرد صحرا» بود و کارگردان به میل خود روی آن صداگذاری کرده است؛ مقامات آمریکایی که فراموش کردهاند در آغاز ماجرا هویت دوتابعیتی آمریکایی- اسرائیلی کارگردان را فاش کردهاند، اصرار دارند که او را نه آمریکایی و نه اسرائیلی! معرفی کنند.
اوباما، در سخنرانی خود در جمع خاخام های آمریکایی، از دردسرآفرینی اسرائیل گلایه میکند؛ رسانههای آمریکایی، اهانت به پیامبر اسلام(ص) را غیرقابل توجیه ارزیابی میکنند و... این چرخش آشکار چه نشانهای در خود دارد؟! آیا آمریکا و متحدانش تغییر ماهیت داده و به توصیه امام راحل ما(ره) «از خر شیطان پیاده شدهاند»؟! کانون این چرخش را در کدام نقطه باید جستجو کرد؟
5- بیداری اسلامی، سقوط دیکتاتورهای وابسته و دست نشانده، جنبش وال استریت و شعار محوری مقابله آن با نظام سرمایه داری، رسیدن موج بیداری به غرب- که حضرت آقا پیش بینی کرده بودند- بحران اقتصادی و مالی بی سابقه آمریکا و اروپا که از نگاه مردم، نتیجه جنگ افروزی های بی حاصل و حمایت از رژیم اشغالگر قدس است و.... از جمله رخدادهای تعیین کننده و سرنوشت سازی هستند که دیگر به آمریکا و متحدان اروپایی آن اجازه دست اندازی و زبان درازی نمیدهد.
به این چند نمونه که فقط اندکی از بسیارهاست نگاه کنید؛ روزنامه ایندیپندنت در مقالهای به قلم «رابرت فیسک» روزنامه نگار بلندآوازه غرب ضمن ملامت تهیه کنندگان فیلم یاد شده مینویسد «تحریک کنندگان ملت های مسلمان باید می دانستند که در خاورمیانه کنونی اسلام ایرانی - بخوانید اسلام ناب محمدی(ص)- حاکم است؛ در این اسلام، سیاست آمیخته به دیانت نیست، بلکه سیاست و دیانت عین یکدیگرند»؛ خبرگزاری رویترز در گزارشی خواندنی خطاب به دولتمردان آمریکایی و اروپایی می نویسد «خشم فراگیر مسلمانان از اهانت به پیامبر اسلام باید هشداردهنده باشد؛ موج بزرگی در راه است؛ آمریکا باید در ارسال اسلحه برای مخالفان دولت سوریه نیز تجدیدنظر کند» وال استریت ژورنال قلم به توبیخ می چرخاند که «آیا یهودیان آمریکایی فراموش کرده اند که دیگر خاورمیانه در اختیار حسنی مبارک و بن علی و قذافی نیست» و....
6- آیا موج بلندی که رهبر معظم انقلاب در اجلاس تهران از آن خبر میدادند در راه نیست؟ و آیا همه روزه بر ارتفاع و دامنه این موج افزوده نمیشود؟ به یقین موجی که از آن یاد شد، در حد و اندازه تسخیر سفارتخانههای آمریکا و آتش زدن پرچم این کشور متوقف نمیماند. وقتی از سرنگهبان کنسولگری آمریکا در بنغازی سؤال شد که چرا از حمله مردم به کنسولگری جلوگیری نکردی در پاسخ گفت؛ رسول خدا، اولین و آخرین پایبندی من است، نه حفظ جان سفیر و کارکنان کنسولگری آمریکا.
این دیدگاه در تمامی جهان اسلام فراگیر است؛ بنابراین باید منتظر گام های بعدی بود؛ آیا آل سعود می تواند از یکسو داعیه خادم الحرمین داشته باشد و از سوی دیگر همپیمان دشمنان و دشنام دهندگان به رسول گرامی اسلام(ص) باقی بماند؟ برخی دیگر از کشورهای اسلامی که هنوز دیکتاتورهای دست نشانده آمریکا بر آن حکومت می کنند نیز حال و روز مشابهی دارند؛ از هم اکنون در عربستان زمزمه قطع صدور نفت به آمریکا شنیده می شود و در اردن برکناری ملک عبدالله اردنی و...
و بالاخره، آیا از راه رسیدن این موج بلند یکی از تابلوهای آن پیچ بزرگ تاریخ نیست که در حال نصب شدن است؟