سالمندی جمعیت در ایران در صورت وقوع، مانند زلزلهای است که پسلرزههای آن، دومینووار، موجب فروپاشی ساختارهای متعدد کشور خواهد شد.
یکی از مهمترین ارکان ماندگاری، پایندگی و اقتدار در یک کشور، گستردگی منابع انسانی و گستردگی سن کار این منابع است؛ یعنی همان جمعیت جوان که نقش مهمی در تحول در زمینههای مختلف، از جمله، اقتصاد آن کشور دارد .
غفلت از اهمیت نقش جمعیت جوان در ساختار کشور و از دست رفتن این سرمایه، موجب سالمندی جامعه و فروپاشی ساختار اجتماعی، اقتصادی و امنیتی کشور است. البته قطعاً منظور سخن در اینجا، شخص اقشار سالمند جامعه که گنجینههای ارزشمند تجربه و آموزش برای انتقال به نسل بعدی و فرزندانشان هستند، نیست؛ بلکه سخن، در مورد سالمندیِ کلیت جمعیت است که منجر به برهم خوردن ساختارهای متعدد جامعه و تحمیل فشار بر معدود افراد جوان آن و ارکان کشور است.
به بیان دیگر، با سالخوردگی کلی جمعیت و عدم وجود نیروی جوان کافی، این مشکلات به وقوع خواهد پیوست:
1. فشار بر ساختار نظام بیمه وعدم تأمین بودجه برای پشتیبانی از جمعیت سالمند و عدم وجود نیرو برای تأمین بودجه و در نهایت ورشکستگی آن؛
2. فشار بر ساختار صندوقهای بازنشستگی کشور برای پشتیبانی از حقوق بازنشستگی و ودر نهایت ورشکستگی آن؛
3. عدم کارایی مدارس و در مقیاس بالاتر دانشگاهها و در مقیاس بالاتر تعطیلی سیستم آموزش کشور؛
4. ورشکستگی بانکها به علت نیاز به مصرفگرایی اقشار سالمند به علت تغییر نیازهای روزمره که متناسب با سن بوجود میآید؛
5. تغییرات در سیستم ساختمان سازیها با توجه به تغییر نوع نیازها و عدم توانایی اداره کردن منازل و به تبع آن کاهش شاخص بازار مسکن؛
6. تغییر رویکرد کشور از صادرات به رویکرد تمام واردات حتی در مواد غذایی با توجه به مصرفگرایی و عدم وجود منابع جوان نیروی تولید؛
7. تحمیل هزینههای سنگین بر کشور با حاکم شدن رویکرد وارداتی و عدم توانایی تامین بودجه؛
8. برهم خوردن و از بین رفتن کلیه ساختارهای دانش بنیان در کشور و عدم تولید و اجرای علم؛
9. ایجاد آسیبهای عاطفی و روحی، افسردگی و... بر سالمندان بهخاطر عدم وجود نیروی انسانی کافی جوان و عدم توانایی ارتباطی مستقیم با افراد به دلیل شرایط جسمی مگر از طریق فضای مجازی؛
10. فشار بر ساختار نظام بهداشتی و پزشکی جامعه، به دلیل بوجود آمدن عوارض روحی و جسمی سالمندی در مقیاس جمعیتی بسیار بالا؛
11. تحمیل هزینههای سنگین دارویی و درمانی و ساخت مراکز درمانی بر بودجه کشور و عدم توانایی تأمین بودجه برای جبران آن؛
12. برهم خوردن ساختار امنیت جامعه در داخل کشور و در بُعد نظامی و حراست از مرزها؛
13. از دست رفتن پایگاه بینالمللی و ساختار اجتماعی بینالمللی و وجاهت کشور در بُعد جهانی؛
14. از دست رفتن ساختار خانواده در جامعه و بالتبع، تحمیل عوارض این جای خالی بر جامعه و افراد؛
و بسیاری از مشکلات دیگری که چندان قابل پیشبینی نیست و ناگهان با سالمندی خود را نشان خواهد داد.
در حقیقت، سالمندی جمعیت جامعه، آغازی دومینووار بر پایان بسیاری از ساختارها در جامعه با سرعت تصاعدی و درنهایت سقوط جامعه است.
حال شاید بتوان درک کرد چرا رهبر معظم انقلاب میفرمایند یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر میكند، تن او میلرزد، این مسئلهی جمعیّت است[1] و بیش از50 بار بر جوانی جمعیت کشور و افزایش آن تأکید داشتهاند.[2]
برژنسکی، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا در زمان شروع مذاکرات برجام، توصیه کرده بود که از حمله پیشگیرانه به تأسیسات هستهای ایران اجتناب کنید و به گفتگو با تهران ادامه دهید و مهمتر از همه، این است که این بازی طولانی را انجام دهید؛ زیرا زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران بهنفع نظام کنونی نیست.
پینوشت:
[1]. دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/09/1392.
[2]. تسنیم: تاکید 50 باره امام خامنهای درباره مسئله جمعیت، tn.ai/2473885.
[3]. مشرق: چرا غرب برای ایران کاهش جمعیت را توصیه میکند؟، mshrgh.ir/135002.