راه رسیدن به پیشرفت و موفقیت

12:01 - 1401/10/27

- در اینکه روزی رسان خدای‌ متعال است، شکی نیست، ولی کاهش رزق، فارغ از آزمایش الهی، مجازات و ... می‌تواند دلایل مهم دیگری هم داشته باشد. از جمله؛ ظلم و ستم انسان‌ها به همدیگر و ضایع کردن حقوق افراد ضعیف، تصمیمات اشتباه خود افراد در زندگی‌شان و ... لذا نباید این موارد را در این معادله نادیده گرفت.

گاهى در برهه‌ای از زندگی‌مان آن‌قدر درگیر مقایسه زندگی خود و دیگران می‌شویم که افکار و احساساتمان در زندگی پر از اعتراض و شکایت از کمبودها می‌شود که چرا فلانی از رفاه و آسایش برخوردار است، ولی من در حسرت ضروریات زندگی باشم؛ چرا فلانی در خانواده‌ی مرفه بزرگ شده و هیچ کمبودی را در زندگی احساس نکرده، ولی من در خانواده‌ی کم برخوردار رشد کرده ام که بارها در کودکی، حسرت داشتن یک عروسک یا ماشین اسباب بازی ساده را داشتم! و بسیاری از چراهای دیگر که مجال نوشتنش در اینجا نیست!

بی‌تردید این پرسش‌های اعتراض‌ آمیز را زمانی از خود می‌کنیم که احساس بدبختی به سراغمان آمده است. پاسخ به این پرسش که منبع محرومیت ما کجاست، بسیار اهمیت دارد. بسیاری از افراد در این‌گونه موقعیت‌ها، به سراغ خالق هستی می‌روند و تمام کمبودها و بدبختی‌های خود را به خالق هستی ربط می‌دهند، ولی آیا واقعاً همه کمبودها و تقصیرها به حق تعالی مربوط می‌شود؟

بی‌شک حكمت الهی ايجاب كرده كه اين چنين باشد که عده‌ای برخوردار و عده‌ای کم برخوردار باشند؛ چرا که اگر بنا بود در این دنیای پر از محدودیت و تزاحم، همه افراد برخوردار از تمام امكانات باشند، چه بسا باعث نابودى خودشان مى‌شد. مورچه با آن جثه‌ی بسیار کوچک و سبک در روى زمين آهسته راه مى‌رود و دشمنى هم ندارد، شاید اگر می‌توانست پرواز کند به تمام خواسته‌ها و آرزوهایش می‌رسید، ولی جالب است که امام موسی کاظم علیه‌السلام در این باره نکته‌ی ظریفی را متذکر می‌شود؛ «اگر خداوند بخواهد بلايى بر سر مورچه‌ها بياورد به آن‌ها دو بال مى‌دهد تا پرواز كنند و طعمه پرندگان شوند».[1]

درست است که اگر مورچه مى‌توانست پرواز كند، دیگر نیازی به آن همه تحمل سختی در برابر ناملایمات بر روی زمین را ندارد، ولى خبر ندارد كه اگر اين بال و پر را مى‌داشت به تعبیر امام در آسمان، طعمه پرندگان مى‌شد و بلاى جانش مى‌گشت.

انسان نیز در زندگی، همواره دل در گرو نداشته‌هاى خود دارد، اما اگر خوب دقت كند، متوجه مى‌شود كه اگر او برخوردار از آن امکانات و نعمت‌ها بود، نمی‌توانست به كمال مورد نظر خداوند و رشد و تعالی خود برسد و از مسیر هدایت خارج می‌شد.

برای روشن کردن این مسئله، داستانی از مرد فقیری نقل می‌کنم که اسمش ثعلبه بن حاطب انصارى‌ بود. وی در زمان پیامبر اسلام، مرتب در مسجد حضور پیدا می کرد و از پیامبر درخواست می‌کرد که در حقّش دعا كند تا حق تعالی، ثروت فراوانى به او بدهد، ولی پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به او فرمود: «قَلِيلٌ تُؤَدِّى شُكْرَهُ خَيْرٌ مِن كَثِيرٍ لَاتُطِيقُه‌»؛[2] «مقدار كمى كه حقّش را بتوانى ادا كنى، بهتر از مقدار زيادى است كه توانايى اداى حقّش را نداشته باشى».

ولى متأسفانه وی هرگز دست بردار نبود و سرانجام به پيامبر عرض كرد: به خدايى كه تو را به حق فرستاده، سوگند ياد مى‌كنم، اگر خداوند ثروتى به من عنايت كند، تمام حقوق آن را مى‌پردازم، پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله براى او دعا كرد، چيزى نگذشت كه طبق روايتی، پسر عموى ثروتمندى داشت كه از دنيا رفت و ثروت سرشارى براى او باقى گذاشت. بعد از مدتی پيامبر، کسی را مأمور جمع آورى زكات کرد و نزد او فرستاد تا زكات اموال او را بگيرد، ولى اين مرد كم ظرفيّت و تازه به دوران رسیده و بخيل، نه تنها از پرداخت زکات خوددارى كرد، بلكه به اصل تشریع این حكم نيز اعتراض نمود. هنگامى كه پيامبر سخنان نسنجیده او را شنید، فرمود: «يَا وَيْحَ ثَعْلَبة! يا وَيْحَ ثعلبة؛ واى بر ثعلبه، واى بر ثعلبه».[3]

اما شاید این سوال مطرح شود که پس چرا خدای متعال روزی برخی از افراد را این‌قدر کم قرار داده که باعث آسیب به دین آن‌ها شود و از مسیر هدایت گمراه شوند؟

در اینکه روزی رسان خدای متعال است، شکی نیست، ولی کاهش رزق، فارغ از آزمایش الهی، مجازات و ... می‌تواند دلایل مهم دیگری هم داشته باشد. از جمله؛ ظلم و ستم انسان‌ها به همدیگر و ضایع کردن حقوق افراد ضعیف، تصمیمات اشتباه خود افراد در زندگی‌شان و ... لذا نباید این موارد را در این معادله نادیده گرفت.

بسیاری از جنگ‌ها و کشتارهایی که در دنیا توسط حاکمان مستکبر و مستبد انجام می‌شود، باعث قحطی و بسیاری از کمبودها در جهان می‌گردد، حاکمانی که به دلیل عدم تلاش، عدم برنامه‌ریزی و سوء مدیریت در مصرف منابع طبیعی، سرمایه گذاری و ... منجر به افزایش فقر در جامعه می‌شوند. همچنین بسیاری از افرادی که به خاطر تنبلی و فرار از مسئولیت از فرصت‌های رشد و توسعه روزی دوری می‌کنند، همگی مصداقی از ضایع شدن روزی انسان‌ها توسط خود انسان‌هاست.

بنابراین روی اعتراض را نباید به سمت حق تعالی گرفت، زیرا خدای متعال نه خسیس است و نه عاجز از تحقق روزی بندگانش که بخواهد مانع از رزق و روزی آن‌ها شود، بلکه باید در گام اول روی ارتقاء شخصیت و رشد درونی خود کار کنیم و ظرف وجودی خود را آن‌قدر افزایش دهیم تا صلاحیت دریافت رزق و روزی بیشتری از حق تعالی را داشته باشیم. به گونه‌ای با خودسازی و ارتقاء شخصیت درونی به درجه‌ای برسیم که نه تنها ثروت و فراوانی مانع از رشد و کمال ما نشود، بلکه سبب رشد و شکوفایی ما شود. آن‌گاه درون مایه‌ی ما به آهن ربایی می‌ماند که رزق و روزی الهی را می‌تواند از هر طرف جذب ‌نماید. در گام دوم باید مسائل را به درستی آسیب شناسی کنیم و علت کمبودها و نقص‌ها را در زندگی باتوجه به عواملش ارزیابی کارشناسانه کنیم. لذا در این‌گونه موارد، نباید از مشورت با افراد باتجربه، مشاور و متخصص غافل شد.

پی‌نوشت:
1. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۶۴۲؛ «وَاذا ارادَ اللَّهُ بِالذَّرَّةِ شَرّاً أَنْبَتَ لَها جَناحَيْنِ فَطارَتْ فَأَكَلَهَا الطَّيْرُ».
2. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۸، ص۴۸.
3- همان.

فایل ضمیمه: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 10 =
*****