آیه ۲۷ سوره قصص به دوری از سختگیری در میزان مهریه توصیه میکند.
آیه ۲۷ سوره قصص
قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَىٰ أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ ۖ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ ۖ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ ۚ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٢٧﴾
گفت: می خواهم یکی از این دو دخترم را به نکاح تو درآورم به شرط آنکه هشت سال اجیر من باشی، و اگر ده سال را تمام کردی، اختیارش با خود توست [و ربطی به اصل قرار داد ندارد]، و من نمی خواهم بر تو سخت گیرم، و به خواست خدا مرا از شایستگان خواهی یافت. (۲۷)
مهریه گرفتن
عمل صالح چی هست؟ در قرآن کلمهی «عمل صالح» زیاد گفته، اما نگفته که چه چیزی عمل صالح است، سه جا گفته عمل صالح، یکیاش این است: خواستگار برای دختر شما میآید، بلهبرون، مهریه چهقدر. حضرت موسی جوانی بود، همسر نداشت، شعیب پیغمبر، پدرزنش گفت: «من دو تا دختر دارم، یکیاش را به تو میدهم»، قرآن هم بخوانم: «إِنِّي أُريدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ» (قصص/ 27)، من شعیب تصمیم گرفتم یکی از دخترهایم را به تو بدهم، تو داماد من باش. موسی گفت: «من داماد بشوم؟! خب من پول ندارم، من خودم یک آدم تحت تعقیب هست، من را میخواهند بگیرند، فرعون میخواهد من را بگیرد، بکشد!» گفت: «همین جا منطقهی ما باش، «مَدیَن» دور از چشم فرعون است. مهریه ندارم! من پیر شدم، نمیتوانم چوپانی کنم، یا هشت سال، یا ده سال چوپان من باش. جا ندارم! در همین اتاق زندگی کن. یعنی در یک برخورد، بعد فرمود مهریه: «وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ» (قصص/ 27)، نمیخواهم به تو سخت بگذرد، هر چه مهریه داری، بده. میتوانی دو تا سکّه، میتوانی پنجاه تا سکّه، سی تا سکّه، فشار به داماد نیاور. بعد گفت: «سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحينَ» (قصص/ 27)، خواهی دید که من آدم صالحی هستم. پس شما در نماز میگویی: «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ»، یعنی «السَّلامُ عَلَیْنا»، سلام بر ما و بر هر پدر زنی که در مراسم بلهبرون به داماد گیر نده!