شکلگیری جمهوری اسلامی با انگیزههای دینی و بر اساس دین، تاثیر مهمی در تفکر سکولاریستی حاکم بر جهان داشت.
جمهوری اسلامی تأثیرات فراوان در عرصههای گوناگون داشته و به حول و قوه الهی خواهد داشت. برخی از این تأثیرات و دستاوردها، کلان و پایهای بوده است. بهعنوان نمونه، برگرداندن دین به صحنه اجتماع و سیاست، از دستاوردهای مهمی میباشد که اثرات بسیاری زیادی از ناحیه آن به ملت رسیده است.
امروز برخی فعالان و روشنفکران سخنانی اینچنینی بر زبان میآورند که دین فقط برای بیان امور معنوی آمده و در امور دنیوی کاری ندارد. دین دارای ساحتی قدسی است و اگر در سیاست نقش داشته باشد، آلوده میشود و جملات بسیار اینچنینی که لُب اصلی کلامش، شخصی و فردی بودن دین است. درگذشته این باور در جامعه به مرحله عمل رسیده بود و تا قبل از پيروزی انقلاب اسلامی، سکولاريسم (جدایی دین از سیاست) در تمام ساحتهای جامعه چه علمی، چه اجرايی و فکری و حتی در حکومت رسوخ کرده بود و رواج داشت و کمتر کسی تصوری از اسلام سیاسی و حکومتی بر اساس قوانین اسلامی داشت، چه برسد که چنین حکومتی بر پایۀ احکام و موازين اسلامی تشکیل شود.
با پيروزی انقلاب اسلامی و تصویب قانون اساسی بر اساس مبانی اسلام توسط فقهای دین، اولین پله نفی سکولاریسم محکم برداشته شد و بهمرورزمان و با تأثیرات بیشتری که جهانیان و دیگر ملل از این نوع حکومت مشاهده کردند، باور و تفکر انفکاکناپذیری دین از سیاست و باطل بودن سکولاریسم تهدیدی برای کشورهای سکولار و امیدی برای مسلمانان در دیگر کشورها را فراهم آورد. جان استمپل، وابستۀ سیاسی سفارت امریکا در ایران، نکته قابل توجهی در مورد این تأثیرگذاری دارد: «برتری روحانیت، آنچنانکه خمینی رحمهالله ادعا کرد، نشانه ضمنی به مبارزهطلبی دولتهای غیرمذهبی در همه جاست. اگر این پدیده [جمهوری اسلامی] به موجودیت و مقاصد خود ادامه دهد، روش دیرین غربی را مبنی بر جدايی حکومت و کليسا تغيير خواهد داد».[1]
البته این جرقه و حرکت به معنای از بین رفتن کامل تفکر سکولاری در جمهوری اسلامی نیست، بلکه این مسیر، نیازمند رسوخ این باور در دستگاه فکری تمام مسئولان و جامعه دینی است تا تبلور ارزشهای دینی در جامعه بیشتر شکل بگیرد.
پینوشت:
[1]. استمپل، جان دی، درون انقلاب ايران، ترجمۀ منوچهر شجاعی، ص 436.