متن مولودی امام باقر میرداماد

11:46 - 1401/10/28

متن مولودی ولادت امام محمد باقر علیه‌السلام

مولودی امام باقر

متن مولودی امام باقر میرداماد

عیان شده به جهان جمال لم یزلی
محمد آمده از دو فاطمه دو علی
ماه انجم آمده نور پنجم آمده
یا امام باقر
میلادت مبارک
*****
امام ارض و سما محمد ابن علی
سلام ما به تو یا محمد ابن علی
در هزاران انجمن هم حسینی، هم حسن
یا امام باقر
میلادت مبارک
مه تمام علی مه حسین و حسن
به روی شیرخدا دوباره خنده بـزن
تو حسن یا حیدری تو حسین دیگری
یا امام باقر
میلادت مبارک
*****
توئی همیشه ولی، تـویی همـاره امام
که شخص ختم رسل، رسانده عرض سلام
دادی ازصدق وصفا چشم جابر را شفا
یا امام باقر
میلادت مبارک
*****
شب ولادت تو شب سرور خدا
بـرد جمال تـو دل ز سیدالشهدا
تو حسین دیگری از همه عالم سری
یا امام باقر
میلادت مبارک
*****
چه می شود شبی از عنایت و کرمت
شود نـصیب دلم زیـارت حـرمت
سید و مولای من شافع فردای من
یا امام باقر
میلادت مبارک

متن مولودی امام باقر میرداماد

شب عشق شب نور

نفس ظلمت به لب رسیده

که دوباره یه محمد اول ماه رجب رسیده

آقام آقام آقام

خنده رو لب تموم شیعه ها اومده

یکی از سه تا امام کربلا اومده

شب پر از ستاره

آسمون میباره

باز فصل بهار

یا امام باقر

یا محمد ابن علی ابن الحسین

مولودی امام باقر

متن مولودی امام باقر میرداماد

اوّل ماه رجب شد جلوه گر ماهی تمام
کامد از هفت آسمان و مهر گردونش سلام

اختر چار آسمان و آسمان هفت مهر
یوسف دو فاطمه نور دل خیر الانام

نسل در نسلش همه خیر الورا خیر البشر
خود امام ابن امام ابن امام ابن امام

مشعل بزم معارف باقر کلّ علوم
کعبه ی دل، قبله ی جان، رهنمای خاص و عام

عالم هستی که چون لب بر تکلّم وا کند
از دمش جوشد کلیم و از لبش خیزد کلام

شهریار ملک امکان کز تمام ممکنات
ذکر او خیزد هماره فیض او جوشد مدام

در وجود حضرتش کلّ محمّد (ص) جلوه گر
پیشتر از خلقت نورش محمّد (ص) داشت نام

گه به نخلستان ورا بیل کشاورزی به دوش
گه به بام آسمان خورشید را گیرد زمام

بی ولای او همه رفتار عالم نادرست
بی وجود او همه طاعات خلقت ناتمام

این عجب نبود که مولانا علیّ بن الحسین
گیرد از او همچو پیغمبر ززهرا احترام

با ثواب خلق اگر زاهد ندارد مهر او
دوزخش بادا حلال و جنّتش بادا حرام

علم، پای کرسی تدریس او دارد جلوس
معرفت در پیش پای جابرش کرده قیام

تا بود روشن چراغ علم او در سینه اش
روز دشمن شام گردد چون به نطق آید هشام

مکتب من باقریّ و مذهب من جعفریست
نیست جز آنم طریق و نیست جز اینم مرام

مهر فرزندانم او مانند جان در سینه ها
نطق شاگردان او چون تیغ برّان در نیام

ای سلاطین را به سوی آستانت التجا
وی خلایق را به دیوار بقیعت ازدحام

باقر آل محمّد نجل زین العابدین
جدّ و باب و مادر و آباء و اجدادت کرام

رهروان فرش را مهر تو در دل روز و شب
ساکنان عرش را مدح تو بر لب صبح و شام

جابر جعفی که بحر دانشش در سینه بود
بود از دریای علمت قطره ای او را به جام

سائل کوی تو تا صبح قیامت مرد و زن
تابع حکم تو تا پایان هستی خاص و عام

گر چه قبر بی چراغت می درخشد در بقیع
چون خدا در قلب مردان خدا داری مقام

این عجب نبود که در بازار علم و حکمتت
راه پیمایی کند یوسف به عنوان غلام

می فروشد ناز، مؤمن بر گلستان بهشت
آیدش بویی گر از خاک بقیعت بر مشام

نی عجب ای کعبه ی دل در همه دوران سال
گر طواف آرد به گرد کعبه ات بیت الحرام

شخص پیغمبر تو را از سوی حقّ گوید درود
جابر از ختم رسل بر حضرتت آرد سلام

چار سالت بود با تیغ بیان و تیر علم
شام را کردی به چشم پور بوسفیان چو شام

با بیان زنده ات در قصر بیداد یزید
یافت زخم سینه ی آل محمّد التیام

تا بگویی نیست جایز در بر ظالم سکوت
بر تمام نسل ها از کودکی دادی پیام

از تو گشته آفتاب علم و ایمان جلوه گر
وز تو باشد مکتب قرآن و عترت را قوام

در کتاب نخل «میثم» سطر سطر و بند بند
وصف تو حسن شروع و مدح تو حسن ختام

منبع: kheimegah

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 4 =
*****