اینکه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون به لحاظ دینی و اجتماعی متولد میشوند و احیاناً منجر به بیدینی برخی میشود منافاتی با عدل الهی ندارد.

شبهه: آیا اینکه من در خانوادهای مسلمان به دنیا آمدهام سبب مسلمان شدن من نشده؟ من اگر در خانوادهای مسیحی بودم مسیحی میشدم. درحالیکه اگر شخص مسیحی در خانواده من به دنیا میآمد مسلمان میشد. آیا این خلاف عدالت نیست که شخصی در کشور و محیطی که هیچ اعتقادی به دین ندارند متولد شده و ناخودآگاه گرفتار باورهای ناصحیح گردد. مانند اینکه باورهای محیطی او منجر به بیاعتقادی او به خدای یگانه گردد؟ و بعداً در آخرت به خاطر این بیاعتقادی عقاب شود؟ در مقابل شخصی در خانوادهای مذهبی به دنیا آید و به صورت طبیعی به خدا و باورهای صحیح اعتقاد پیدا کند؟
پاسخ
این سؤال را میتوان در ضمن چند نکته پاسخ داد:
1. بر اساس روایات اهلبیت علیهمالسلام، انسانها قبل از آمدن به دنیا در عوالم دیگری که عالم «ذر» یا «اظله» یا «طینت» نام دارند، بودهاند. در آن عوالم افراد به اختیار خود یا ایمان آوردهاند و یا کافر گشتهاند. این نوع اختیار افراد و امور دیگری که مربوط به عوالم قبل است در نحوه زندگی و شرایط و محیط تولد آنها تأثیرگذار بوده است. پس اینکه شخصی در یک خانواده مسلمان یا مسیحی یا مشرک متولد شده باشد تا حدی در گرو اختیار خود او در عوالم گذشته است . [1]
2. اصل اعتقاد به خداوند در تمام افراد فطری است و هرکسی در طول زندگی با حجتهای گوناگون از سوی خداوند به این مطلب پی میبرد. خداوند در قرآن میفرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»؛[2] «و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهی دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این غافل بودیم یا بگویید: «پدرانمان پیش از ما مشرک بودند، ما هم فرزندانی بعد از آنها بودیم؛ (و چارهای جز پیروی از آنان نداشتیم) آیا ما را به آنچه باطلپرست انجام دادند مجازات میکنی؟!» بر اساس این آیه هیچ شخصی در روز قیامت نمیتواند بگوید من در خانوادهای مشرک به دنیا آمدم. کسی هم نمیتواند بگوید من به صورت کلی غافل بودهام و متوجه یگانگی خدا نشدم.
البته ممکن است اشخاص که از خارج نگاه میکنند گمان کنند که شخصی به اقتضای شرایط محیطی و خانوادگیاش منکر خدا گشته است، اما آیه حاکی از آن است که حجت بین او و خداوند تمام شده و خداوند در مواقع گوناگون زندگی، وجود خود را به او نشان داده است.
برای همین در برخی روایات به این مطلب اشاره شده که شخص مشرک به بهشت نمیرود. در حدیثی نقل شده که مؤمنی از ترس پادشاه جباری به سرزمینی پناه برد که اهل آن مشرک بودند. شخصی از اهل آنجا که مشرک بود به او پناه داد و مدتی از او پذیرایی نمود. این شخص وقتی از دنیا رفت، خداوند به او فرمود: اگر قسم نخورده بودم که مشرکین را به بهشت نمیبرم حتماً تو را به خاطر این کارت که به مؤمنی خدمت کردی به بهشت میبردم، اما الآن به جهنم برو و به آتش دستور داد که به او تعرض نکند، و رزقش نیز هر روز برایش فرستاده میشود[3].
3. نسبت به سایر اعتقادات مثل اعتقاد به پیامبران و دین حق و یا اعتقاد به امامان، افراد دو دستهاند:
الف. برخی در شرایطی بودهاند که به هیچ صورتی در معرض دین حق قرار نگرفتهاند. در آیات و روایات ما از آنها تعبیر به مستضعف فکری میشود. این افراد، اهل نجاتاند و خداوند با فضلش آنها را به بهشت میبرد.
در حدیثی امام صادق علیهالسلام فرمودند: «بهشت هشت در دارد که از یک در آن انبیا و صدیقین وارد میشوند و از یک در آن شهدا و صالحین و از پنج در آن شیعیان و محبین ما و از یک در آن هر کسی که در دلش بغض ما اهلبیت نباشد وارد میشود»[4].
ب. گروهی دیگر در مواقع گوناگون با حقیقت مواجه شدهاند؛ ولی به خاطر سهلانگاری و تبعیت از هوای نفس رویگردان شدهاند. این گروه چون به اختیار خود سرباز زدهاند عقاب میشوند.
خداوند در قرآن میفرماید: «أَوَلَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا یَتُوبُونَ وَلَا هُمْ یَذَّكَّرُونَ»؛[5] «آیا نمیبینند که آنان در هر سال، یک یا دو بار آزموده میشوند، باز هم توبه نمیکنند و عبرت نمیگیرند؟»
در نتیجه اگر شخصی با شرک از دنیا برود و یا کلاً منکر خدا باشد، هیچ عذری ندارد. در غیر این صورت اگر زندگی او در شرایطی بوده که متوجه حقیقت شده و زیر بار نرفته باز هم عذری ندارد. اما اگر اصلاً متوجه حقیقت نگشته معذور است و با فضل خدا به بهشت میرود.
پینوشت:
[1]. كلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالکتب الإسلامیة، 1403ق، ج2، ص6-20
[2]. اعراف: 172،173.
[3]. كلینی، همان، 1403ق، ج2، ص188.
[4]. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، چاپ اول، انتشارات جامعه مدرسین، 1362ش،ج2، ص407.
[5]. توبه: 126.