از آنجا که شفاعت امری مسلّم در قرآن کریم و آموزههای سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله است، آثار و فوایدی زیادی دارد؛ امیدآفرینی، ایجاد انگیزه توبه و ارتباط با اولیای الهی ... .
شفاعت یکی از آموزههای مهم قرآن کریم است که در منابع شیعه و سنی، ادله آن بیان شده است؛[1] ازاینرو خداوند به افرادی که صلاح بداند اجازه شفاعت میدهد.[2]
تفاوت شفاعت با میانجیگری
هرچند شفاعت نوعی میانجیگری است؛ ولی با پارتیبازی دنیوی، تفاوت دارد؛ از جمله:
1. در پارتیبازی، به طور معمول بیعدالتی صورت میگیرد؛ درحالی که در شفاعت نهتنها بیعدالتی نیست بلکه عین عدالت است؛ زیرا بر اساس مصالح و بینشهای طرف صورت میگیرد.
2. در میانجیگریهای دنیایی، ابتدا پیش واسطه رفته و او را جلو میاندازند، تا کار را حل کند؛ درحالیکه شفاعت به دست خداست و اوست که شفاعت کننده را برای شفاعت، بر میانگیزد و تحتتأثیر هیچ قدرتی قرار نمیگیرد.
فواید شفاعت
ازآنجاکه آموزه شفاعت از سوی خداوند حکیم وضع شده است، بیتردید دارای آثار و فوایدی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. امیدآفرینی
ناامیدی یکی از بزرگترین گناهانی است که گاه گریبانگیر برخی انسانها میشود[3] و آثار مخرب فراوانی را نیز به دنبال دارد، بر همین اساس قرآن کریم با تبیین شفاعت، راه بازگشت را برای انسانهای گنهکار و سرکش، باز کرده و به آنها امید میدهد که میتوان با جبران گذشته، از شفاعت اولیای الهی بهرمند شد.
2. برانگیخته شدن انگیزه توبه
طبیعت انسان طوری خلق شده است که گرایش به گناهان و لذتهای زودگذر دنیایی او را به سمت خود میکشاند. از طرفی هر چه بیشتر در گناه فرو رود، بیشتر از خدا دور میشود، در این میان، شفاعت از آموزههایی است که باعث برگشتن و توبه انسانهای سرکش میشود.[4]
3. برقراری ارتباط با اولیاى الهى
امید به شفاعت باعث میشود که انسان برای رسیدن به آن، با اولیا و شفاعت کنندگان، ارتباط معنوی برقرار کند و پیوند خود را محکم و بر افزایش محبت و دوستی خود نسبت به آنها، تلاش کند.
4. تلاش برای تحقق شرائط شفاعت
بیتردید کسی که امید شفاعت دارد، در تلاش است با جبران گذشته خود و تجدید نظر در اعمال و رفتارهای آینده، زمینههای شفاعت را در خود ایجاد کند؛ زیرا شفاعت برخلاف پارتیبازیهای دنیوی، شرایط و زمینههاى مناسب خود را میطلبد.[5]
بنابراین علاوه بر اینکه شفاعت امر مسلم قرآنی است، دارای آثار و فوایدی نیز هست.
پینوشت:
[1]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دار طوق النجاة، 1422ق، ج8، ص116؛ صحیح مسلم، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج1، ص188.
[2]. طه: 109.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، چاپ چهارم، ج2، ص278.
[4]. امام خمینی، روح الله، شرح چهل حديث، مؤسسه نشر آثار امام، 1380ش، چاپ24، ج1، ص26.
[5]. رضوانی، علی اصغر، سلفی گری و پاسخ به شبهات، انتشارات مسجد جمکران، چاپ پنجم، بی تا، ص465.