حاشا به ایرانی که همچون فرانسه رفتار کند![2]

15:58 - 1401/11/06

 برای اثبات اینکه فرهنگ اصیل و تمدنی ایران، فرسنگ‌ها با فرهنگ فاسد غرب فاصله دارد، کافی است به یک مقایسه تطبیقی میان دو ماجرای فساد در مشهد و پاریس بپردازیم.

حاشا به ایرانی که همچون فرانسه رفتار کند![2]

سیمون دو بووُآر (۹ ژانویه ۱۹۰۸ – ۱۴ آوریل ۱۹۸۶) فیلسوفی فرانسوی بود که با ورود به مسائل اجتماعی، یکی از سردمداران جریان فمینیست شد. او اعتقاد داشت تا زمانی که ازدواج میان مرد و زن به عنوان دو هویت جدا از هم وجود دارد، تبعیض نیز وجود خواهد داشت![1] به خاطر نبوغ فکری، این زن تنها به این حوزه بسنده نکرد، بلکه در اگزیستانسیالیسم فرانسوی هم نظریه‌پردازی مطرح شد .

او با بسیاری از فلاسفه معاصر خود در غرب ارتباط نزدیکی داشت؛ که بی‌حاشیه هم نبود و بعدها در نوشته‌هایی همانند «فیلسوفان بدکردار» بازتاب یافت.[2] «پل سارتر» سرآمدترین فیلسوف فرانسوی ازجمله فیلسوفان پرآوازه‌ای بود که بووار با وی ارتباطی ویژه داشت؛ رابطه‌ای پیچیده و پر افت و خیز که فارغ از پیوند رسمی زناشویی و بدون تعهد به تک‌همسری، تا پایان عمر ادامه داشت. با این همه، محافل فرهنگی دنیا این دو روشنفکر افسانه‌ای را گل‌های سرسبد جامعه روشنفکری فرانسوی می‌دانستند.

"پل سارتر" پس از مرگ، محبوبیت بیشتری پیدا کرد. گفته‌شده است مراسم تشییع خاکستر بدن وی بیش از پنجاه‌هزار شرکت‌کننده داشت و رکورد شرکت مردم در مشایعت آخر یک فیلسوف، از آنِ این فیلسوف خطاکار است![3] "پل سارتر" تنها یکی از کسانی بود که  خانم بووار با او ارتباط داشت. این زن در برخی از نوشته‌های خود به شرح کامل از ارتباط‌های جنسی که با دیگران داشته، پرداخته است که موجب رنجش آنان شد![4]

اما نکته مهم در زندگی وی که به وضوح تفاوت‌های جامعه ایرانی را با یک کشورغربی مشخص می‌سازد، مربوط به ماجرایی  است که در سال 1977 روی داد.

در این سال سه مرد به جرم تجاوز به کودکان در فرانسه دستگیر شدند. این رخداد بسیاری از خانواده‌ها را نگران کرد، اما جریان نخبگی و روشنفکری، قرائت دیگری از آن داشت. آن‌ها مدعی شدند که این تجاوز، بدون خشونت بوده است. آن‌ها معتقد بودند خشونت محکوم است، اما برقرار کردن ارتباط جنسی، یک نیاز درونی است؛ حتی اگر شریک جنسی کودک باشد! آن‌ها برای دیدگاه خود را در بیانیه‌ای آورده و به امضای بسیاری از فیلسوفان قرن فرانسه رساندند. خانم بووار توانست از افرادی همانند میشل فوکو، ژان پل سارتر، ژاک دریدا، لویی آلتوسر، رولان بارت، ژیل دلوز، ژاک رانسیر و فرانسیس لیوتار و... برای این بیانیه تأییدیه بگیرد.[5]

اما آیا او در این بیانیه‌نویسی و کسب حمایت دیگر نوابغ فلسفی و اجتماعی فرانسه، هیچ نفع شخصی و انگیزه فردی نداشت؟ آیا او صرفاً به خاطر مسائل انسان دوستانه و حقوق بشری! موفق شد بسیاری از فلاسفه غربی را با خود همراه کند؟ با تأسف باید گفت نخیر!

پی‌نوشت:
1. ایران کتاب، https://b2n.ir/a42972.
2. راجرز، ن. تامپسون، م. (1393). فیلسوفان بدکردار. ترجمه احسان شاه قاسمی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
3. عصر ایران، https://b2n.ir/z37652.
4. Taylor, B. (2015). Gnomonic Verses. Universal Octopus, page 123.
5. اخبار روز، https://b2n.ir/n63445.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 3 =
*****