روش محبت و مدارا در مکتب تربیتی امیرالمؤمنین(ع)

17:50 - 1401/11/09

محبت و مدارا از مهم ترین شیوه‌های تربیتی در مکتب امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است.

محبت و مدارا،  با سرشت و فطرت انسان‌ها سازگار است و ازاین‌رو مربیان تربیتی  و والدین باید برای جذب فرزندان و جلوگیری از انحراف آنان، از این روش استفاده کنند و بدانند که اگر خانواده‌ها از محبت لبریز باشد و اعضای خانواده اهل مدارا باشند، فرزندان کمتر به ناهنجاری‌های جامعه تن می‌دهند. در شیوه تربیتی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام اوج محبت و عاطفه آن حضرت نسبت به فرزندانش قابل مشاهده است؛ برای نمونه به امام حسن مجتبی علیه‌السلام چنین فرمود:

« وَ وَجَدْتُكَ بَعْضِي بَلْ وَجَدْتُكَ كُلِّي حَتَّى كَأَنَّ شَيْئاً لَوْ أَصَابَكَ أَصَابَنِي وَ كَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاكَ أَتَانِي فَعَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِينِي مِنْ أَمْرِ نَفْسِي فَكَتَبْتُ إِلَيْكَ كِتَابِي مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِيتُ لَكَ أَوْ فَنِيتُ»؛[1] «فرزندم! تو را دیدم که پاره تن من، بلکه همه جان منی؛ آن‌گونه که اگر آسیبی به تو رسد، به من رسیده است و اگر مرگ به سراغ تو آید، زندگی مرا گرفته است. پس کار تو را کار خود شمردم و نامه‌ای برای تو نوشتم تا تو را در سختی‌های زندگی رهنمون باشد؛ خواه من زنده باشم یا نباشم» .

بنابراین در مکتب تربیتی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، ابتدائاً باید با مدارا، شفقت و دلسوزی و مهربانی خود را به اثبات برسانیم و این شیوه را در سطح گسترده برای همه در پیش بگیریم.

شیوه تربیتی آن بزرگوار در تربیت افراد جامعه نیز بر پایه محبت و مدارا استوار بود؛ چنان‌که می‌فرمود: «قُلُوبُ اَلرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ»؛[2] «دل‌های مردم فراری است (به راحتی جذب نمی‌شوند). پس به کسی روی می‌آورند که با آن‌ها خوش‌رویی (محبت و مدارا) کند».

مرحوم آیت‌الله ابراهیم امینی در کتاب «اسلام و تعليم و تربيت» به بررسی این مبحث پرداخته و نوشته است:
محبت در پرورش صحيح و متعادلِ جسم و جان كودك تأثيرات فراوانى‌‏‌ دارد كه در امور زير خلاصه مى‌‏‌شود:
1. محبت براى‌‏‌ انسان يك نياز طبيعى‌‏‌ است. چنان‌‏كه انسان به آب و غذا نياز دارد، به محبت نيز نياز دارد. انسان، نفس خويش را طبعاً دوست دارد و دلش مى‌‏‌خواهد كه محبوب ديگران باشد. كودك بيش از بزرگ‌‏ترها به اين امر نياز دارد. كودك چندان توجهى‌‏‌ ندارد كه در كوخ زندگى‌‏‌ مى‌‏‌كند يا در كاخ؛ به نوع لباس و غذاى‌‏‌ خود نيز چندان توجهى‌‏‌ ندارد؛ امّا در اين جهت كه محبوب ديگران هست يا نه، کاملاً توجه و حساسيت دارد.
2. ازآنجاکه محبت يك نياز طبيعى‌‏‌ است، وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تأثير فراوانى‌‏‌ دارد. كودكى‌‏‌ كه در محيط گرم محبت پرورش مى‌‏‌يابد، روانى‌‏‌ شاد و دلى‌‏‌ آرام و بانشاط دارد، به زندگى‌‏‌ اميدوار و دلگرم است و خود را در اين جهان پرآشوب، تنها و بی‌کس نمى‌‏‌داند. در پرتو محبت، صفات عالى‌‏‌ انسانيت و عواطف و احساسات كودك به‌خوبی‌‏‌ پرورش مى‌‏‌يابد و نتيجه آن، پرورش انسانى‌‏‌ متعادل خواهد بود.
3. سلامت جسم و احساس محبوبيت، در آرامش نفس مؤثر است. آرامش نفس نيز بدون شك در سلامت اعصاب تأثير بسزايى‌‏‌ خواهد داشت. ازاین‌رو جسم و جان كودكى‌‏‌ كه از محبت‌‏هاى‌‏‌ گرم پدر و مادر اشباع مى‌‏‌شود و از آرامش نفسانى‌‏‌ و اعتماد برخوردار است، بهتر از كودكى‌‏‌ كه فاقد چنين نعمت بزرگى‌‏‌ است، رشد و پرورش مى‌‏‌يابد.
4. كودك در محيط گرم خانواده، اظهار محبت را از پدر و مادر ياد مى‌‏‌گيرد و خوش‏‌قلب، خيرخواه و انسان‌دوست بار مى‌‏‌آيد. بنابراین چون طعم شيرين محبت را چشيده، در فرداى‌‏‌ زندگى‌‏‌ حاضر است اين عمل را نسبت به ديگران انجام دهد.
چنين انسانى‌‏‌ وقتى‌‏‌ بزرگ شد، همين اظهار محبت را نسبت به همسر، فرزندان، دوستان و معاشرين خود انجام می‌دهد و با محبت‌های‌‏‌ گرم خود، همه را شاداب مى‌‏‌کند؛ در مقابل، از محبت‌‏هاى‌‏‌ متقابل ديگران نيز برخوردار می‌شود.
5. کودک به محبت‌كننده علاقه پيدا مى‌‏‌كند. چون انسان حب ذات دارد، علاقه‌‏مندان خود را نيز دوست دارد و نسبت به آنان خوش‏بين است. وقتى‌‏‌ كودك مورد محبت پدر و مادر قرار گیرد، متقابلاً به آنان علاقه‌‏مند مى‌‏‌شود، پدر و مادر را افرادى‌‏‌ قدرشناس، خيرخواه و قابل اعتماد مى‌‏‌شناسد و به حرف آنان بهتر گوش مى‌‏‌دهد. چنين پدر و مادرى‌‏‌ بدون شك بهتر مى‌‏‌توانند در تربيت صحيح فرزندان خويش موفق باشند.
6. اظهار محبت، كودك را از ابتلا به عقده نفسانى‌‏‌ و احساس كمبود حقارت مصون مى‌‏‌دارد. برعكس، كودكى‌‏‌ كه از محبت‌‏هاى‌‏‌ گرم پدر و مادر محروم بوده يا نياز او درست اشباع نشده، در نفس خويش احساس محروميت مى‌‏‌كند و نسبت به پدر و مادر و ديگران كه او را دوست ندارند، عقده نفسانى‌‏‌ پيدا مى‌‏‌كند. چنين انسانى‌‏‌ در معرض هرگونه انحراف و فسادى‌‏‌ خواهد بود.
به عقيده بسيارى‌‏‌ از دانشمندان، اكثر تندخويى‌‏‌ها، خشونت‌‏ها، لج‏بازى‌‏‌ها، زورگويى‌‏‌ها، بدبينى‌‏‌ها، اعتيادها، افسردگى‌‏‌ها، گوشه‌‏گيرى‌‏‌ها، ناامیدی‌ها و ناسازگارى‌‏‌هاى‌‏‌ افراد، معلول عقده حقارتى‌‏‌ است كه در اثر محروميت از محبت به وجود آمده است.
فرد در اثر اين عقده حقارت ممكن است دست به دزدى‌‏‌، قتل نفس يا طغيان بزند تا از پدر و مادر و مردمى‌‏‌ كه او را دوست ندارند، انتقام بگيرد؛ حتى‌‏‌ ممكن است خودكشى‌‏‌ كند تا از وحشت دردناك محبوب نبودن نجات يابد.
دزدى‌‏‌ و جنايت و طغيان‏‌هايى‌‏‌ كه به ‏وسيله كودكان و نوجوانان و جوانان به وجود مى‌‏‌آيد، غالباً معلول همين عقده روانى‌‏‌ هست. بسيارى‌‏‌ از كودكان و نوجوانانى‌‏‌ كه از منزل و شهر و ديار خود فرار كرده‌‏اند، انگيزه فرار خود را كم‌مهرى‌‏‌ پدر و مادر دانسته‌‏اند.
در اثر همين كمبود محبت و احساس بى‌‏‌پناهى‌‏‌ است كه دختر جوان، در مقابل چند جمله مودت‌‏آميز يك جوان فريب‏كار، خود را مى‌‏‌بازد و تسليم هوس‏بازى‌‏‌هاى‌‏‌ او مى‌‏‌شود و آينده خويش را تباه مى‌‏‌سازد. بنابراين اظهار محبت را مى‌‏‌توان‏‌ از عوامل مهم جلوگيرى‌‏‌ از مفاسد اخلاقى‌‏‌ و اجتماعى‌‏‌ معرفى‌‏‌ کرد.

از اين مجموع، چنين نتيجه مى‌‏‌گيريم كه محبت‌‏هاى‌‏‌ گرم پدر و مادر را مى‌‏‌توان‏‌ از عوامل مهم و مؤثر در تربيت دانست.[3]

پی‌نوشت:
1. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، قم، مؤسسه دارالهجرة، 1414ق، ص391.
2.  همان، ص477.
3. امينى‌‏‌، ابراهيم، اسلام و تعليم و تربيت، چاپ سوم، قم، بوستان كتاب، 1387، ص152 (با تلخیص).

فایل ضمیمه: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****