درحالیکه اروپا سوار بر اسب قدرت است چه نیازی به قرآن سوزی دارد؟ این پرسشی است که پاسخ آن را باید در آیندهپژوهی اروپا یافت، اروپایی که در آن شبکهای قوی و گسترده از مسلمانان معتقد به ایدئولوژی برتر اسلام در حال شکلگیری است.

«قدرت» مفهومی چالشی، که هم یابندگان و طالبان آن دچار اختلاف شدند و هم اندیشمندانی که در پی شناخت این مفهوم و تئورپردازی از آن بودند؛ اما در مفهوم قدرت اشتراکی وجود دارد که تا قرن بیستم، تمامی تعاریف ارائهشده از «قدرت» بر حول آن میچرخید. دولت و حاکمیتی، که با ابزار قانون دیگران را وادار به تبعیت کند؛ اما در قرن گذشته، یعنی عصر پسامدرنیسم که بر محوریت شک در تمامی امور شکل یافته است، اصطلاح «قدرت» دچار یک نگرش جدید و دگرگونی در معنا شد .
آقای میشل فوکو فیلسوف اجتماعی فرانسه اظهار داشت که قدرت متمرکز در ساختارهای رسمیِ حاکمیت نیست؛ او افزود، دیگر قدرت مایملکِ حاکمیت نیست. قدرت امتیازی نیست که از کیفیت رابطه پادشاهی یا دولت با مردم به دست بیاید. به باور وی قدرت در شبکه انسانی است که در آن بهجای یک نقطه کانونی، نقاط مختلف، به صورت شبکه، مفهومِ قدرت را شکل میدهند![1]
بر اساس این نظریه میتوان این استنتاج را داشت که در آینده «قدرت جهانی» از آن کسی که بتواند در جایجای این دنیا شبکهسازی کند؛ هژمونی قدرت در دست کسانی است که بیشترین برخورداری را از شبکههای مردمی در بستر جامعه و جهان داشته باشند. به همین جهت اروپا و غرب از نقش اسلام و قابلیت فوقالعاده آن در شبکهسازی نگران هستند.
امروز آن نماینده مسلمان آمریکایی در مجلس نمایندگان آمریکا، شاید تحت تأثیر ایرانهراسی غرب باشد ولی نظر و دیدگاه وی در موضوعات کلانِ میان غرب و اسلام، همانند مسئله فلسطین یک اشتراک و وحدت حداکثری با دیدگاه رسمی جمهوری اسلامی ایران دارد؛ او آنگونه میاندیشد که جمهوری اسلامی بدان اندیشه پایبند است.
این یعنی هر شخصی با مسلمان شدن، وارد یک شبکه اجتماعی گسترده و قدرتمند شده است و از حیث ایدئولوژیک، کشورهای مسلمان را نیروی بیشتری داده است؛ قدرتی که در همهجا هست و در هیچ جا نیست، در همه نقاط غرب دیدگاه آن موجود است، ولی در هیچ جای غرب، دولت متمرکز آن وجود ندارد.
اروپاییها پیامدهای این مسئله را درک کردهاند. آنها که با همین نیروی شبکهای تبدیل به صاحبان قدرت تکقطبی شدهاند و با بهکارگیری عناصر روشنفکر و غربزده، توانستند بدون حضور نظامی و آشکار، افکار مدیریتی در جهان را از آن خود کنند، با حضور مسلمانان نخبه و رویگردان از فرهنگ غرب، احساس میکنند که این نیروی تازهنفس، شبکه فرسوده و تاراندود عنکبوتی غرب را از هم خواهد پاشید؛ در کنار این ظرفیت شبکهای، آنجا که این نگرانی را بیشتر میکند، افزایش سرعت اسلامگرایی و پیشبینی اکثریت مسلمان برای بسیاری از کشورهای اروپایی است.
ازاینروی مقابله دیوانهوار اروپا با اسلام و در پیش گرفتن تاکتیکهای آشفته، همچون حجابستیزی، قرآنسوزی و حمله به نمادهای اسلامی بیشتر از اینکه نمایشی از اروپای آزاد و روشنفکر باشد حاکی از ضعف و استیصال و ترس از آینده است.
پینوشت:
1. وبسایت دانشگاه علامه طباطبایی، https://b2n.ir/h86031.
درحالیکه اروپا سوار بر اسب قدرت است چه نیازی به قرآن سوزی دارد؟ این پرسشی است که پاسخ آن را باید در آیندهپژوهی اروپا یافت، اروپایی که در آن شبکهای قوی و گسترده از مسلمانان معتقد به ایدئولوژی برتر اسلام در حال شکلگیری است.