حرکت امام که مبتنی بر بازگشت به هویـت اسلامی و خلاف جهت منافع و اهداف غرب بود، از یکسو توازن قوا را در "جزیـره ثباتِ" آمریکا در منطقه برهم زد و از سوی دیگر، با اعلام سیاسـت خارجی "نه شرقی نه غربـی" قطب جدیـدی مبتنـی بـر ایـدئولوژی اسلامی را درجهان ایجاد کرد.
اگر بخواهیم به مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی با قدمت بیش از چهار دهه گذشته اشاره کنیم، استقلال نظام جمهوری ایران است. این شاخصه مهم، در حالی بدست آمده و حفظ شده، که در این مدت، بیش از همه اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی آماج فشارها و تهدیدات دشمنان بیرونی و داخلی انقلاب بوده است.
این استقلال، و روحیه استقلال طلبی در چه برههای به وجود آمد؟
امام خمینی(ره) هنگامی با شعار نه شرقی و نه غربی، دم از استقلال ایران زد، که در دوران جنگ سرد، جهان فقط شامل دو قطب غرب و شرق جغرافیایی و سیاسی بود؛ لذا تصور قرار گرفتن کشوری خارج از سلطه این دو ابرقدرت، حتی در ذهن نخبگان سیاسی جهان هم نمیگنجید، اما مردم ایران با هدایت معمار کبیر انقلاب نه تنها یک باب نوین در عرصه تئوریپردازی سیاسی گشودند، بلکه این استقلال را عینیت بخشیدند .
امام(ره) با طرح ایده تشکیل نظامی مبتنی بر ارزشهای دینی، قواعد حاکم بر جهان را که موجب تقویت دو جبهه امپریالیسم و کمونیسم و تسلط آنها بر ملتهای جهان میشد را به چالش کشاند.حرکت امام که مبتنی بر بازگشت به هویـت اسلامی و خلاف جهت منافع و اهداف غرب بود، از یکسو توازن قوا را در "جزیـره ثباتِ" آمریکا در منطقه برهم زد و از سوی دیگر، با اعلام سیاسـت خارجی "نه شرقی نه غربـی" قطب جدیـدی مبتنـی بـر ایـدئولوژی اسلامی را درجهان ایجاد کرد.
آنچه نظام سلطه را بیشتر به وحشت انداخت تکثیر این روحیه در جوامع دیگر بود. انقـلاب اسـلامی توانست از محدوده جغرافیایی ایران فراتر برود و ایدئولوژی خویش را به امتهای اقصی نقاط جهـان بشناساند و نشان دهد غیر از کُرنش در برابر قدرتهای سلطهجو، راه دیگری نیز وجود دارد و آن عبارت است از نترسیدن و مستقل بودن. ملت ایران در حالی ندای استقلال سر داد که ایرانِ قبل از انقلاب، گرچه به حسب ظاهر یک کشور مستعمره نبود، اما حاکمیت آن در پهلوی اول و دوم باقدرت و سرمایهگذاری انگلیس و در قالب کودتا بر مردم ایران تحمیل شد.
سلطه آمریکا بر ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲نیز تا جایی بود که محمدرضا پهلوی به عنوان شاهنشاه ایران، حتی اجازه کوچکترین تغییرات در مدیران عالی خود نداشت،[1] و سرمایههای ملی کشور بهویژه نفت، توسط آنها غارت میشد. مستشاران نظامی امریکا بر تمامی ارکان حیاتی کشور بهویژه ارتش ایران مسلط بودند.[2] کار به همین جا ختم نشد و حتی جوانان این مرزوبوم در قالب ارتش ایران برای حفظ منافع امریکا و دفع تهدیدات احتمالی علیه آمریکاییها جان خود را از دست میدادند. به طور مثال در جنگ چندساله یگانهای ارتش ایران با چریکهای ظِفار در کشور عمان بیش از ۷۰۰ کشته و هزاران مجروح را بر ارتش ایران تحمیل کرد، تا رژیم مطلوب آمریکا در آن کشور پابرجا بماند و اینها علاوه بر کمک هزار میلیارد دلاری ایران به دولت عمان بود.[3]
این موراد یک هزارم آن چیزی است که در دوران پهلوی رخ میداد، اما ملت ایران با وجود حاکمیت چنین رژیمی که حمایت همه جانبه دولتهای غرب را داشت، فریاد استقلال سرداد و اتفاقا در میان دیدگان در بهت فرو رفته ابرقدرتهای جهان، پیروز هم شد.
پینوشت؛
1. اختريان، محمد، نقش اميرعباس هويدا در تحولات سياسي اجتماعي ايران، صفحه 31
2. تفرشي، مجيد، گزارشهاي محرمانه شهرباني (1326ـ1324)، جلد دوم، ص 339
3. دنیای اقتصاد https://b2n.ir/f66236