نظام اسلامی تجربه عفوهای عمومی مختلفی را در تاریخ خود دارد که با تکیه بر آن تجربیات، بدون نگرانی از بازگشت دوباره زندانیان به خط آشوب، آنان را با بهترین شکل مورد لطف و گذشت خود قرار میدهد. این عفو عمومی با اطمینان از روشن شدن غبار فتنه و در آوردن ترکشهای رسانهای از فکر و اندیشه این جوانان صورت میگیرد.
"عفو رهبری"، دو کلمهای که حرفها در خود نهان داشت. این عفو «شاهانه» نبود که در آن ردِ جرم بماند؛ «کریمانه» بود که در آن هیچ سابقه مجرمیتی ثبت نخواهد شد. مسئلهای که بیانگر در اوج بودن نظام اسلامی و برخورد از موضع قدرت است.
برای دانستن این نکته که عفو صورت گرفته، بر مبنای به دست گرفتن فضای تبلیغاتی و مانور رسانهای نبوده و رهبری معظم انقلاب اسلامی برای اعلام آن، تنها نگاه پدرانه داشته است، کافی است بدانیم انقلاب اسلامی یک تجربه تاریخی از مسئله «عفو عمومی» داشته است. عفو و گذشتی که مشخص گردید از اساس یک اشتباه بزرگ بوده است و در آن طراحی فریبندهای صورت گرفته است.
برخورد با گروههای تروریستی که بر کشتار و ترور مردم قسمخورده بودند، یکی از چالشهای پیچیده در راه حفظ انقلاب بود. مسئله آن روزها، عبور انقلاب از روزهای بحران و گذار و رساندن آن به دور ثبات بود. طبیعی است، در چنین فضایی که افکار عمومی بهشدت با انقلابِ نوپا همراه بود، رهبران انقلاب به پشتوانه این حمایت مردمی، در پاکسازی کشور از عناصر تروریستی تحتفشار باشند.
در این فضای شکلگرفته که برای تعیین تکلیفِ نهایی تروریسم، یکقدم بیشتر نمانده بود، به ناگاه زمزمههایی مبنی بر عفو فریبخوردگان شکل گرفت. این سخنان کمکم توسط برخی شخصیتهای نظام همچون "آیتالله منتظری" بهعنوان یک ضرورت مطرح گردید و سرانجام برخی از جونان فریبخورده که با تبلیغات، جذب سازمان شده بودند با توبهنامه از زندان آزاد میشدند؛ اما این آزادیهای بیحسابوکتاب منافقین توسط هیئتهای عفو زیر نظر "آیتالله منتظری" دردسرساز شد؛ چراکه منافقین در بسیاری از موارد با توبههای نمایشی آزادشده و دوباره به مجاهدین خلق میپیوستند.
یادآوری این برهه تاریخی از تاریخ نظام اسلامی برای تردید در فرمان عفو رهبری صورت نمیگیرد؛ بلکه بالعکس، میتوان مدعی شد، رهبری معظم نظام اسلامی که بهعنوان یک مسئول عالیرتبه در تمامی سالهای انقلاب از نزدیک شاهد وقایع تاریخی بودهاند، مطمئن هستند که این جوانانِ در حبس، ماهیتی کاملاً متفاوت با دهه شصت و اعضای منافقین دارند؛ ایشان بر این نکته اشراف دارند که رفتارهای جوانان عضو مجاهدین خلق، بر اساس بینشی اشتباه و ایدئولوژیک بوده است. اعضای منافقین که سالها گرفتار مکتب التقاطی سران منافقین شده بودند، دچار یک رسوب فکری شدند؛ به شکلی که در گفتمانهای انحرافی منافقین، غوطه ور بودند؛ اما جوانان کنونی که برخورد پدرانه رهبری را دیدند، اشتباهات آنها ناشی از یک باور عمیق نبود. حضور آنها در برخی آشوب ها تنها بر اساس یک احساس آنی و زودگذر بوده، که با فروکش کردن التهابات به اشتباهات خود پی بردند. آنها گرفتار گرداب رسانهای شدند که بالاخره از آن رهاشده و اینک با عفو رهبری به زندگی عادی خود برگشتند.