از جمله شاخصهای اخلاقی و قرآنی شهروند انقلابی، داشتن بصیرت، امید و تلاش، مسئولیتپذیری و خودباوری است.
یکی از زیباترین و بهترین نعمتهایی که خدای متعال به سرزمین ایران عنایت کرده، برقراری حکومت دینی و اسلامی در این سرزمین است. نعمت بسیار ارزشمندی که بهطورقطع و یقین آثار و برکات فراوانی برای عموم مردم به دنبال داشته است. با وجود بسیاری از خوبیهای این انقلاب، برخی افراد در تله عملیات روانی دشمن گرفتار شده و چشمان خود را به روی آثار و برکات این نظام اسلامی میبندند و تنها نیمه خالی لیوان را میبینند.
این در حالی است که افرادی که تنها سیاهی و نواقص این نظام را میبیند، شاید هیچگاه این سؤال را از خود نپرسیدهاند که خود چه نقش و تأثیر در رفع کاستیهای نظام داشتهاند. در واقع اگر هر شخصی در هر موقعیتی که هست بهخوبی میتوانست به وظیفهٔ دینی، اخلاقی و اجتماعی خود عمل نماید، بسیاری از کاستی و نارضایتیها برچیده میشد و کشور بهتر و سریعتر روی پیشرفت و موفقیت را به خود میدید. در این نوشتار تلاش داریم به مناسبت دهه فجر و انقلاب نور، برخی از وظایف اخلاقی و بایستههای دینی یک شهروند انقلابی را مورد واکای قرار دهیم.
بایستههای اخلاقی و قرآنی یک شهروند انقلابی
1-اصل مسئولیتپذیری و دغدغهمندی
گاهی برخی افراد بهجای اینکه مسئولیتپذیری و عامل به وظایف خود باشند؛ بیشتر ناقد و نقد کننده دیگران هستند. در واقع این افراد بعضاً جایگاه و نقش خود را در نظام اجتماعی فراموش میکنند و بیشتر از دیگران انتظار خوب رفتارکردن را دارند. در فرهنگ قرآن و زندگی انقلابی و مجاهدانه، هر شخصی دارای وظایف مشخصی است و باید پاسخگوی عملکرد خود باشد. ازاینرو افراد نمیتوانند نقش و وظیفه خود را فراموش کرده و دائماً وظایف دیگران را به آنها گوشزد نمایند.
کمااینکه در فرهنگ قرآن به افرادی که کاستیهای خود را فراموش میکنند اینچنین تذکر داده شده است: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ؛[1] «آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد و خود را فراموش مىكنيد». در واقع اگر همه افراد جامعه آنطور که شایسته هست در صحنه حاضر بودن و در انجام وظایف دینی و اجتماعی خود کمکاری نمیکردند، بدون تردید پیشرفت و موفقیت روی خوش خود را به عموم جامعه نشان میداد.
2- اصل امید و تلاش و پرهیز از یأس و ناامیدی
یکی از مهمترین شاخصهای اخلاقی و قرآنی یک شهروند انقلابی، برخورداری از عنصر امید و تلاش در زندگی و پرهیز از هرگونه یأس و ناامیدی است. عنصر یأس همچون ویروسی مخرب، حیات انسانی را به مرگ خاموش سوق میدهد و انسان را از حرکت به سمت پیشرفت و پیروزی باز میدارد.
جالب اینکه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اتاقهای عملیات روانی دشمن همواره تلاش داشتهاند با سیاهنمایی، روح ناامیدی را در جامعه و بدنه اجتماعی گسترش دهند. به طور مثال شاهد هستیم افرادی همچون مسیح علینژاد در بیرحمانهترین حالت ممکن تلاش کردهاند تا اینکه که سایه شوم ناامیدی بر روح و روان زندگی مردم ایران سایه مرگبار خود را بگستراند. ناامیدی چنان ویرانگر و عذابآور است که در فرهنگ روایات از آن بهعنوان سختترین بلا یاد شده است.[2] در قرآن کریم نیز آیات متعددی به اهمیت و ضرورت امید در زندگی پرداخته است. آیاتی که تلاش میکند تا با گسترش فرهنگ امیدباوری قطار حیات و زندگی متوقف نشود: «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»؛[3] «و از رحمت خدا ناامید نشوید».
3- اصل عزت، خودباوری و ما میتوانیم
از جمله تکنیکهای عملیات روانی دشمن برای ضربه زدن به کیان اسلامی، تحقیر کردن ملت است. این موضوع در قرآن کریم نیز موردتوجه قرار گرفته است: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ؛[4] «(فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند». تحقیرکردن یکی از تکنیکهای عملیات روانی جبهه استکباری است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره از سوی دشمنان بر علیه جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. همواره آمریکا و اروپا تلاش داشتهاند با جنگ رسانهای، خود را برتر نشان داده و ایران را محتاج خود قلمداد نمایند.
در مقابل این حربه دشمن، جامعه ایرانی میبایست با بهرهگیری از توان و ظریف داخلی، خودباوری و عزت خود را تقویت نموده و شعار ما میتوانیم را به منصه ظهور برسانند. در واقع با ایستادگی و خودباوری است که میتوان قفلهای بسته را به روی خود باز کرد، نه با التماسکردن از شرق و غرب و خود تحقیری در برابر آنها.
4- اصل بصیرت و دشمنشناسی
در این چهل و چهار سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته، یکی از سیاستهای اصلی دشمن، غبار پراکنی و ایجاد شک و شبهه در بدنه اجتماعی ایران عزیز بوده است. در واقع هدف از این کار جلوگیری از واقعبینی و تضعیف بصیرت و هوشیاری در جامعه اسلامی بود است.
جامعهای که بصیرت دینی، سیاسی و اجتماعی آن ضعیف شده باشد، نوعاً جای دشمن و دوست، جای قاتل و مقتول عوض میشود. بدون تردید علت این امر را میتوان در نبود ارائه تحلیل درست از حوادث و رخ دادهای سیاسی و اجتماعی در آن جامعه دانست؛ تحلیلی که میتواند فکرها را اصلاح و تصمیمگیریها را در حوادث عالمانه کند. باری به هر جهت راه درمان و برونرفت از این فتنه، تقویت مبانی دینی و اجتماعی و بصیرت است که در اندیشه قرآنی تأکید ویژهای بر آن شده است: «قُل هٰذِهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ عَلىٰ بَصيرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَني ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِكينَ»؛[5] «بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
پینوشت:
[1]. بقره: 44.
[2]. تمیمی آمدی، غررالحکم، ح 2860.
[3]. یوسف: 87.
[4]. زخرف: 54.
[5]. يوسف: ۱۰۸.